آتشبس میان حزبالله و رژیم صهیونیستی که با میانجیگری آمریکا برقرار شد، بهجای پایان جنگ، صحنه نبرد را تغییر داده است. واشنگتن اکنون جبهه سیاسی و اقتصادی علیه مقاومت لبنان را تشدید کرده و با همراهی عربستان میکوشد موازنه داخلی را تغییر دهد. به باور آنان، آنچه اسرائیل با تانک و هواپیما نتوانست به دست آورد، حالا از راه فشار داخلی و دیکتههای خارجی قابل تحقق است. آمریکا و عربستان عملاً خود را بهعنوان ناظران اصلی سیاست و نهادهای کلیدی لبنان معرفی کردهاند و تصمیمات دولت بیروت بیش از آنکه منافع ملی را تأمین کند، همسو با اهداف تلآویو پیش میرود.
تارنمای کرادل نوشته: واقعیت این است که در شرایط کنونی، سلاح حزبالله همچنان تنها سپر بازدارنده در برابر تجاوزات اسرائیل محسوب میشود. ارتشی ضعیف و سوریهای گرفتار بحران، جایی برای تردید باقی نمیگذارد: تنها قدرت مقاومت است که میتواند معادلات منطقهای را تغییر دهد. در حالی که رهبران لبنان با آتش بازی میکنند، حزبالله آماده است هزینههای جنگ و فشار داخلی را همزمان مدیریت کند.
ریاض سالهاست از حزبالله کینه به دل دارد؛ از شکستهایش در یمن گرفته تا ناکامی در تضعیف دولت سوریه. نفوذ پایدار حزبالله در ساختار قدرت لبنان نیز موقعیت عربستان را بیشتر به حاشیه رانده است.
گرچه در گذشته تلاش ریاض برای وادار کردن سعد حریری رهبر جریان المستقبل به تقابل با حزبالله شکست خورد، این بار با مأموریت امر و نهی مستقیم یزید بن فرحان مشاور وزیر امور خارجه در امور لبنان به نواف سلام، نخست وزیر لبنان، ریاض عملاً نخستوزیری را به دفتر اجرایی خود بدل کرده است.
یکی از پروژههای پنهانی عربستان نیز احیای خط لوله نفتی تاپلاین است که از قیسومه عربستان تا زهرانی در جنوب لبنان امتداد دارد و تنها مانع اصلی آن حضور حزبالله است.
در سوی دیگر، آمریکا بیپرده عمل میکند. سفارت این کشور در لبنان به مرکز هماهنگی سیاستهای امنیتی و سیاسی بدل شده است. هدف روشن است: خلع سلاح حزبالله و تأمین امنیت اسرائیل.
تصمیم اخیر کابینه لبنان برای خلع سلاح حزبالله نقطه عطفی در بحران شد. ایران پس از مدتها سکوت، آشکارا این تصمیم را رد و حمایت کامل خود از مقاومت را اعلام کرد. سفر علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران به بیروت و دیدارش با مقامات لبنانی، پیامی روشن به آمریکا و عربستان بود. او حتی برنامه دیدار با ریاض را در دستور کار دارد تا مستقیماً پیام ایران را منتقل کند.
با این حال، روابط میان جوزف عون رئیسجمهور و حزبالله تیره شده است. وقتی مشاور او در دیدار با نمایندگان مقاومت درباره آینده سلاح حزبالله پرسوجو کرد، پاسخی قاطع دریافت کرد: «این مشکل شماست. سلاح مقاومت مقدس است؛ درست مانند سلاح ارتش لبنان.» این موضع نشاندهنده رد کامل هرگونه سازش بر سر خلع سلاح است.
اکنون دو مسیر محتمل مطرح است. نخست، رویارویی مستقیم ارتش و حزبالله که در حال حاضر بعید به نظر میرسد، زیرا رودلف هیکل فرمانده ارتش مخالف این تقابل است و میداند چنین برخوردی میتواند ارتش را متلاشی و کشور را به ورطه فروپاشی بکشاند. اما اگر حملات اسرائیل شدت گیرد، معادله تغییر خواهد کرد.
سناریوی دوم و محتملتر، عقبنشینی دولت است. حزبالله میتواند با بهرهگیری از نارضایتی عمومی ناشی از بحران اقتصادی و اجتماعی، فشار را بر دولت افزایش دهد؛ بدون آنکه به رویارویی مستقیم دست بزند. این بار خلاف اعتراضات ۲۰۱۹، هدایت خشم مردمی در دست مقاومت و متحدانش خواهد بود.
گزینههای دیگری هم روی میز است: از نافرمانی مدنی تا اقدامات امنیتی حسابشده. حزبالله ترجیح میدهد از تاکتیکهای مرحلهای و حسابشده استفاده کند تا ضمن حفظ انعطاف راهبردی، طرف مقابل را بیازماید و در موقعیت مناسب عقبنشینی او را رقم بزند.
آینده بحران به موضع ارتش نیز بستگی دارد. اگر ارتش در اجرای تصمیم خلع سلاح تعلل کند یا برنامهای غیرعملی ارائه دهد، دولت ناچار به عقبنشینی خواهد شد. قرار است در نشست آتی کابینه با حضور فرمانده ارتش، موضع نهایی مشخص شود.
نبیه بری، رئیس پارلمان، نیز طرحی برای گفتوگو ارائه داده که میتواند پوشش لازم برای عقبنشینی آبرومندانه دولت را فراهم کند.
کرادل در پایان نوشته: در حالی که حزبالله فرصت را برای بازسازی توان نظامی و تحکیم مواضع خود مغتنم میشمارد، واشنگتن تلاش دارد پیش از تغییر معادلات منطقهای، دستاوردهایش را تثبیت کند. در همین حال، سخنان بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی درباره «اسرائیل بزرگ» نگرانی در پایتختهای عربی برانگیخته است. منابع آگاه میگویند اردن پیامی مستقیم به حزبالله داده: «شما خط دفاع اول در برابر اسرائیل هستید.» این فشارها ممکن است دولت لبنان را به عقبنشینی خاموش سوق دهد؛ عقبنشینیای که با روایت رسانهای مناسب، نه بهعنوان شکست بلکه در قالب ابتکار گفتوگوی داخلی معرفی شود.