مفهوم بحران چندوجهی اشاره به وضعیتی دارد که در آن بحرانهای اقتصادی، ژئوپلیتیک، فناوری و اجتماعی به شکلی همزمان رخ داده و یکدیگر را تقویت میکنند. در صنعت خودرو، این پدیده با عواملی همچون اختلال در زنجیره تامین، افزایش قیمت مواد اولیه، تغییرات اقلیمی و فشار برای کاهش آلایندگی، تحول شتابان به سمت خودروهای برقی، رکود تقاضا در برخی بازارها و رقابت فشرده میان شرکتهای سنتی و تازهواردان فناورانه ترکیب شده است. در چنین شرایطی، مدیران این صنعت دیگر نمیتوانند بحرانها را جداگانه مدیریت کنند، بلکه ناچارند به دنبال راهحلهای چندلایه باشند.
یکی از محورهای اصلی بحران چندوجهی، تحول فناورانه در حوزه خودروهای برقی است. بسیاری از شرکتها طی یک دهه گذشته میلیاردها دلار در تولید و توسعه خودروهای برقی سرمایهگذاری کردهاند. انتظار میرفت این روند با حمایتهای دولتی و تغییر ذائقه مصرفکنندگان با سرعت بالایی به سودآوری برسد. با این حال، کاهش مشوقهای مالیاتی در ایالات متحده، کندی توسعه زیرساختهای شارژ در اروپا و مقاومت فرهنگی بخشی از مشتریان در بازارهای آسیایی موجب شده منحنی رشد فروش خودروهای برقی کمتر از برآوردهای اولیه باشد. همزمان، افزایش قیمت باتریها به دلیل کمبود لیتیوم و نیکل، بازده سرمایهگذاری شرکتها را به چالش کشیده است. این شرایط باعث شده حتی شرکتهایی مانند تسلا نیز که پیشگام این حوزه بودهاند، برای حفظ سهم بازار مجبور به تعدیل قیمتها شوند و حاشیه سودشان کاهش یافته است.
در کنار چالشهای فناورانه، اختلال در زنجیره تامین همچنان یکی از بزرگترین معضلات صنعت خودرو باقی مانده است. جنگ اوکراین و تشدید تنشهای ژئوپلیتیک بین چین و ایالات متحده موجب شده مسیرهای سنتی تامین قطعات دچار اختلال شوند. کمبود تراشههای نیمهرسانا که از سالهای نخست همهگیری کرونا آغاز شد، هنوز بهطور کامل رفع نشده و بسیاری از خطوط تولید در اروپا و آمریکا با ظرفیت محدود فعالیت میکنند. در عین حال، افزایش تعرفههای تجاری و محدودیتهای صادراتی به ویژه در حوزه فلزات حیاتی، هزینه تولید را به سطح بیسابقهای رسانده است. بسیاری از خودروسازان تلاش کردهاند با بومیسازی تولید یا تنوعبخشی به تامینکنندگان این مشکل را کاهش دهند، اما این تغییرات زمانبر است و سرمایهگذاریهای سنگینی میطلبد.
عامل دیگر این بحران چندوجهی، تغییر رفتار مصرفکنندگان در سایه تورم جهانی و کاهش قدرت خرید است. افزایش هزینههای زندگی در اروپا، آمریکا و بسیاری از اقتصادهای نوظهور، موجب شده تقاضا برای خودروهای نو کاهش یابد و بازار خودروهای دستدوم رونق بگیرد. حتی برندهای لوکس نیز شاهد افت فروش در بازارهای کلیدی بودهاند. این تغییر الگوی تقاضا سودآوری شرکتها را کاهش داده و برنامههای توسعهای آنها را با ابهام روبهرو کرده است. در برخی کشورها، مصرفکنندگان به جای خرید خودروهای شخصی به سمت استفاده بیشتر از حملونقل عمومی یا خدمات اشتراکی روی آوردهاند که این روند میتواند ساختار درآمدی صنعت خودرو را در بلندمدت دگرگون کند.
در چنین فضایی، نقش دولتها بیش از پیش پررنگ شده است. دولتهای بزرگ صنعتی از یکسو به دنبال تحقق اهداف زیستمحیطی و کاهش انتشار کربن هستند و از سوی دیگر نگران اشتغال و رقابتپذیری صنایع داخلی هستند. اتحادیه اروپا با سختتر کردن استانداردهای آلایندگی فشار زیادی بر تولیدکنندگان وارد میکند و همزمان برای توسعه زیرساخت شارژ خودروهای برقی سرمایهگذاری میکند. در آمریکا، سیاستهای صنعتی بر کاهش وابستگی به چین و تقویت زنجیرههای داخلی متمرکز شده است. این مداخلات دوگانه، فضای رقابتی را برای شرکتهای خودروسازی پیچیدهتر ساخته و آنان را ناگزیر کرده است بین اهداف زیستمحیطی و واقعیتهای اقتصادی توازن برقرار کنند.
برخی شرکتها در واکنش به این شرایط به سراغ همکاریهای استراتژیک رفتهاند. همکاری میان خودروسازان سنتی و شرکتهای فناوری در زمینه نرمافزار، هوش مصنوعی و خدمات متصل به خودرو در حال گسترش است. این رویکرد میتواند جریانهای درآمدی جدیدی برای صنعت ایجاد کند، بهویژه در زمانی که سودآوری تولید خودروهای سنتی کاهش یافته است. همزمان، بازارهای نوظهور در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین بهعنوان فرصتهای جدید مورد توجه قرار گرفتهاند. این مناطق اگرچه با چالشهای زیرساختی روبهرو هستند، اما به دلیل جمعیت جوان و افزایش تقاضا برای خودرو، پتانسیل رشد بالایی دارند.
با این حال، پرسش اساسی همچنان بیپاسخ مانده است: آیا صنعت خودرو قادر است از دل این بحران چندوجهی، مدلی پایدار و کارآمد برای آینده خلق کند؟ تاریخ نشان داده این صنعت توانسته از آزمونهای دشوار عبور کند؛ از رکود بزرگ دهه ۱۹۳۰ گرفته تا شوک نفتی دهه ۱۹۷۰ و بحران مالی ۲۰۰۸.
اما تفاوت بحران امروز در آن است که مجموعهای از تهدیدهای همزمان و متقاطع دستبهدست دادهاند و فضای بازی را پیچیدهتر کردهاند. اگر شرکتها نتوانند با نوآوری، انعطافپذیری و همکاریهای گستردهتر خود را با شرایط جدید وفق دهند، احتمال دارد برخی از نامهای بزرگ این صنعت جایگاه تاریخی خود را از دست بدهند.
واقعیت این است که دوران رشد آسان و رقابت سنتی برای صنعت خودرو به پایان رسیده است. آینده این صنعت به میزان توانایی آن در سازگاری با بحران چندوجهی بستگی دارد؛ بحرانی که نه صرفا یک رخداد موقت، بلکه ویژگی دائمی اقتصاد جهانی به نظر میرسد. هر تصمیم استراتژیک در صنعت خودرو از این پس تحتتاثیر شبکهای از بحرانهای متقاطع خواهد بود و بقا و موفقیت در گرو آن است که کدام شرکتها زودتر و هوشمندانهتر بتوانند با این شرایط جدید همسو شوند.