«جویشگر بومی میسازیم»؛ این هوسی است که از اواخر دهه ۱۳۸۰، در سر حکمرانان افتاده و بارها بودجههای کلانی صرف آن کردهاند اما امروز نه ردی از آن بودجهها مانده و نه نشانی از آن «ابرپروژهها». بااینحال، به نظر میرسد این هزینهها کافی نبوده و دولت باز در پی راهاندازی یک «جویشگر» دیگر است. «محمدحسن صدر»، رئیس سازمان فناوری اطلاعات ایران، روز ۲۷ مرداد ۱۴۰۴، اعلام کرد که سیستمعامل و جویشگر بومی بهعنوان سرویسهای شبکه ملی اطلاعات با همکاری بخش خصوصی در دست طراحی است. دیجیاتو به بهانه این سخنان، مروری داشته بر تقلاهای ۱۵ سال اخیر دولتها برای راهاندازی موتور جستوجوی بومی و حاصل این تقلاها.
۱۵ سال پیش در اواخر مرداد ۱۳۸۹، «رضا تقیپور»، وزیر وقت ارتباطات، اعلام کرد که دولت قصد دارد یک «موتور جستوجوگر ملی» راهاندازی کند و اشاره کرد که در برنامه پنجم توسعه هم این طرح پیشبینی شده است. تقیپور آن زمان گفته بود:
«کشور ایران نیاز به موتور جستوجوی بومی دارد تا در وهله اول اطلاعات تولیدشده در کشور بهخوبی و بدون سانسور و بدون گرایش مالی در دنیا منتشر شود.»
او این را هم اضافه کرده بود که:
«هدف دیگر از ایجاد موتور جستوجوی ملی رقابت با کشورهای دارنده موتورهای جستوجو است که در عمل بسیاری از منابع داخلی را اصلا در رتبهبندیهای خود محسوب نکرده و یا با اغراض مشخص به عنوان نتایج جستوجو منتشر میکنند.»
پس از این اظهارات، «هادی ملکپرست»، مدیرکل وقت تحقیق و توسعه شرکت فناوری اطلاعات ایران، نام این جستوجوگر را «یاحق» معرفی کرد که ظاهراً در برابر نام «یاهو» انتخاب شده بود؛ هرچند اعلام شد این نام نهایی نیست.
یکی از «آپشن»هایی که ملکپرست برای این جستوجوگر ملی برشمرده بود، محدودشدن نتایج جستوجو به حداکثر ۴۰ آیتم بود تا کاربران به «مشکل» مواجهشدن با چندین هزار صفحه نتیجه برنخورند.
این جستوجوگر ملی که تا سالها بعد پروندهاش باز بود، هرگز اجرایی نشد اما ایده راهاندازی آن با نامهای دیگر تا امروز در دولتهای مختلف بارها مطرح شده است.
در همان سالهایی که ایده راهاندازی «یاحق» مطرح شده بود، گروهی در دانشگاه یزد در حال آمادهسازی یک موتور جستوجوی دیگر به نام «پارسیجو» بودند. نسخه آزمایشی این جستوجوگر در سال ۱۳۸۹ رونمایی شد و در سال ۱۳۹۱ پارسیجو رسما فعالیت خود را آغاز کرد.
پارسیجو خود را «یک موتور جستوجوی مستقل که از نتایج موتورهای جستوجوی دیگر استفاده نمیکند»، معرفی کرده بود و گفته بود: «همچنین تمامی مراحل خزش، نمایهسازی و رتبهبندی در سرورهای پارسیجو و توسط الگوریتمهای طراحیشده توسط گروه آن، انجام میگیرد.»
در سال ۱۳۹۳ اعلام شد که به این موتور جستوجو ۱۵۰ سرور و حمایتهایی مانند پهنای باند، هزینه انتقال و دیگر هزینهها از سوی وزارت ارتباطات تعلق گرفت. با همه این حمایتها، نتایج جستوجوی پارسیجو اغلب نادقیق و سانسورشده بود.
وقتی هم در آبان ۱۳۹۸ اینترنت کشور به طور کامل قطع شد و تنها دسترسی به سرویسهای داخلی مقدور بود، پارسیجو نتوانست به درستی پاسخگوی نیاز کاربران باشد. همان زمان، «امیرعلی خیراندیش»، رئیس هیاتمدیره پارسیجو، در گفتگو با دیجیاتو، این اتفاق را «طبیعی» دانسته و گفته بود:
«تا قبل از اتفاقات اخیر، ما کاربران خودمان را داشتیم و روزانه به ۳۰۰ الی ۴۰۰ هزار پرسوجو پاسخ میدادیم اما امروز به دلیل مسدود شدن کامل گوگل و وجود نداشتن یک موتور جستوجوی ایرانی دیگر، همه درخواستها سمت ما آمده است. در نتیجه طبیعی است که با توجه به تعداد سروری که در ایران داریم، نتوانیم جوابگو باشیم.»
رئیس هیاتمدیره پارسیجو بر این هم تاکید کرده بود که «دولت و حاکمیت هم البته به ما کمکهایی کردهاند، اما این کمکها به اندازهی یک موتور جستوجو نبوده است.»
پارسیجو در نهایت در مرداد ۱۴۰۱ به فعالیت خود پایان داد.
در این میانهها و بهخصوص با انگیزهای که حمایتهای وزارت ارتباطات از جستوجوگرهای بومی فراهم میکرد، چندین پروژه دیگر نیز سر برآوردند اما بیآنکه خوش بدرخشند، دولت مستعجلی داشتند. یکی از این پروژهها «گُرگُر» بود. این پروژه در بهمن ۱۳۹۳ رونمایی شد و توانست در کنار پارسیجو بخشی از بودجههای حمایتی وزارت ارتباطات را دریافت کند؛ بودجهای که به گفته «برات قنبری»، معاون وقت برنامهریزی وزیر ارتباطات، مجموع آن برای موتورهای جستوجو بیش از ۱۷۰ میلیارد تومان بود.
به رغم این حمایتها، گرگر هم همان مسیر راحت بازیابی نتایج از موتورهای جستوجوی مطرح در جهان و سانسور این نتایج برای کاربران ایرانی را در پیش گرفت.
در سال ۱۳۹۳ نام «یوز» هم بهعنوان «اولین موتور جستوجوی رسمی کشور» مطرح شد و معاون وقت برنامهریزی وزارت ارتباطات گفت که راهاندازی این موتور جستوجو ۷ میلیارد تومان خرج روی دست وزرات ارتباطات گذاشته است اما در سال ۱۳۹۸، «امیر ناظمی»، رئیس وقت سازمان فناوری اطلاعات، اعلام کرد:
«یوز متعلق به گروهی است که در دانشگاه امام حسین فعال هستند و مجموعه سپاه باید درباره ادامه فعالیت موتور جستوجوگر یوز تصمیمگیری کند.»
یوز هم در سال ۱۴۰۰ پس از ۶ سال فعالیت، بیسروصدا صحنه را ترک کرد و برای همیشه غیرفعال شد.
کمی پیش از کنار رفتن موتور جستوجوی یوز، همراه اول «ذرهبین» را معرفی کرد. این موتور جستوجو تا امروز فعال است اما امکانات بسیار محدود و نتایج نهچندان رضایتبخشش نشان میدهد که اپراتور اول هم نتوانسته طلسم این بازار را بشکند.
در میان این نامهای برجسته، دهها نام دیگر هم برای بازیگری در حوزه موتورهای جستوجو قد علم کردهاند اما امروز کمتر نشانی از آنها میتوان یافت؛ برخی مثل «پارسیک» که از اولین جستوجوگرهای وب فارسی به شمار میرود، تغییر کاربری دادهاند و بسیاری دیگر مثل «سلام» تعطیل شدهاند.
در این سالها که وزارت ارتباطات مشغول شکستخوردن در ساخت جستوجوگر بومی (یا شاید هم ملی) بوده، سرویسهای موفق بسیاری در کشور شکل گرفته است؛ از تاکسیهای اینترنتی تا مسیریابها و VODها. مردم هم از این سرویسها استقبال کردهاند و حالا بخش عمدهای از زیست روزمره ایرانیان با خدمات آنها میگذرد. پس چرا موتورهای جستوجو با این همه هزینه نمیتوانند کاربران را جذب کنند و پس از مدتی تقلا و بهرهبرداری از حمایتهای دولتی، خاموش میشوند؟
به نظر میرسد، یکی از دلایل اصلی آن، سانسور گسترده و از طرفی دادهها و منابع نرمافزاری و سختافزاری محدود این سرویسها باشد. وقتی موتورهای جستوجو نتوانند دقیقترین نتایج را برای جستوجوهای کاربران فراهم کنند، هیچ مزیت دیگری برای رقابت با موتورهای جستوجوی مطرح دنیا ندارند. از سوی دیگر، حداقل تجربههای ۱۵ سال اخیر نشان میدهد بازیگرانی که قصد ورود به این عرصه را دارند، چندان مایل به نوآوری نیستند و ترجیحشان همان فرمول همیشگی است: بازیابی نتایج از یک یا چند موتور جستوجوی مطرح و محدودکردن آنها برای کاربر ایرانی.
بااینهمه، به رغم هزینههای کلان برای این پروژهها که بعضی از آنها عنوان «ملی» را هم یدک کشیدهاند، حتی در حد نامگذاری هم با بدسلیقگیهایی مواجه بودهایم که باعث شده پررنگترین ردی که از این موتورهای جستوجو باقی میماند، شوخی کاربران شبکههای اجتماعی با نامهایشان باشد.
بااینحال، وزارت ارتباطات با تکالیفی که برای اجرای شبکه ملی اطلاعات برعهده دارد، ملزم شده که کماکان این مسیر بارها شکستخورده را طی کند؛ چرا که بر اساس سند «طرح کلان و معماری شبکه اطلاعات» مصوب شورای عالی فضای مجازی، یکی از اهداف عملیاتی شبکه ملی اطلاعات، «استقرار کامل خدمات پایه کاربردی داخلی (با اولویت پیامرسان اجتماعی و موتور جستوجو)» است.
حاصل ۱۵ سال تلاش، صرف بودجه و ارائه امکانات و امتیازهای انحصاری به موتورهای جستوجوی بومی حالا به وضوح پیش چشم ماست: حداقل صدها میلیارد تومان سرمایه و منابع کشور مستقیما برای محصولاتی هزینه شده که حالا اصلا در دسترس نیستند. چندبرابر این هزینهها نیز صرفا اصرار بر بومیسازی سیستمعاملها و پیامرسانها شده است؛ بیآنکه از تجربههای گذشته درس گرفته شود. حالا هم نوبت دولت چهاردهم است که باز با سرمایههای ملی بر سر این پروژه قمار کند.