به نوشته مجله اپل، هوش مصنوعی بهعنوان سیستم عامل جدید کسبوکارها و فناوری مصرفی شناخته میشود و شرکتهایی که در این زمینه عقب بمانند، ممکن است بهطور دائمی جایگاه خود را در بازار و اعتماد سرمایهگذاران از دست بدهند.
اختلافات تجاری با چین و تغییر سیاستهای تعرفه هزینهها را برای سیلیکونولی افزایش داده و مسائل را پیچیدهتر کرده، اما رهبران سیلیکونولی روزبهروز این چالشها را قابل مدیریت میبینند. در مقابل نگرانی آنها از دست دادن موج هوش مصنوعی است.
در اتاقهای هیاتمدیره سیلیکونولی، بحثها بیشتر حول دو منبع کمیاب میچرخد: کارتهای گرافیک (GPU) و نیروی انسانی. دسترسی به جدیدترین چیپهای انویدیا و AMD به یک گلوگاه تبدیل شده است. غولهای ابری مانند مایکروسافت، آمازون و گوگل سفارشهای عظیمی ثبت کردهاند و استارتآپها و شرکتهای متوسط را در تلاش و رقابت قرار دادهاند. بدون این زیرساخت، با وجود رقابتهای بالا آموزش مدلهای بزرگ تقریبا غیرممکن خواهد بود.
در همین حال، جنگ جذب استعداد برای پژوهشگران، مهندسان و طراحان محصول در حوزه هوش مصنوعی هم شدت گرفته است. حقوقهای بین ۱۰ تا ۲۰میلیون دلار برای پژوهشگران نخبه دیگر غیرمعمول نیست و برخی گزارشها حتی پیشنهادهایی تا بیش از ۲۵۰میلیون دلار برای قراردادهای چندساله را نشان میدهند. برای شرکتهایی که خارج از باشگاه تریلیون دلاری هستند، چنین حقوقهایی غیرقابل تصور است.
به همین دلیل، عقب ماندن در جذب استعداد به معنای عقب ماندن در توسعه محصول است که این یک حقیقت مسلم است.
مدیران ارشد، هوش مصنوعی را نه بهعنوان یک ویژگی جزئی، بلکه بهعنوان سیستم عامل جدید برای فناوریهای تجاری و مصرفی میبینند. درست همانطور که اینترنت در اوایل دهه ۲۰۰۰ به پایه و اساس هر شرکت تبدیل شد، هوش مصنوعی اکنون آماده است تا زیربنای هر لایهای از ساختار فناوری شود. برای یک شرکت در سیلیکونولی، عدم توانایی در ساخت قابلیتهای قابل اعتماد در هوش مصنوعی نه تنها ریسک از دست دادن اهمیت محصولات بلکه اعتماد سرمایهگذاران را به همراه دارد.
بازارها تاکنون به شرکتهایی که اولویت را به هوش مصنوعی دادهاند، با افزایش شدید ارزش بازار پاداش دادهاند، درحالیکه شرکتهایی که عقبمانده تلقی میشوند، مجازات شدهاند. ارزش بازار انویدیا از ۴ تریلیون دلار گذشته است، درحالیکه شرکتهای نرمافزاری سنتی که داستان قوی در زمینه هوش مصنوعی ندارند، در حفظ روایت رشد خود با مشکل مواجهاند.
علاوه بر این، سیلیکونولی هوش مصنوعی را یک تهدید وجودی میداند که نه تنها رقابت شرکتی بلکه امنیت ملی آمریکا را تحتتاثیر قرار میدهد. دولت آمریکا با محدودیت صادرات چیپهای پیشرفته و سرمایهگذاری در تولید داخلی نیمهرساناها تلاش میکند تا از برتری خود دفاع کند، اما چین هم با سرمایهگذاریهای گسترده در هوش مصنوعی به سرعت در حال نزدیک شدن به آمریکاست. رهبران صنعت هم هشدار میدهند که عقب ماندن در هوش مصنوعی ممکن است به حذف دائمی شرکتها منجر شود؛ چون این فناوری پایه و اساس آینده اقتصاد و فناوری است. فشار برای سرعت بخشیدن به توسعه باعث شده شرکتها بدون بررسی کامل ریسکهای ایمنی و حریم خصوصی، محصولات جدید را عرضه کنند که این خود خطراتی مانند اشتباهات مدل، نشتِ داده و مصرف بالای انرژی را به همراه دارد.
با وجود این خطرات، اکثر مدیران ترجیح میدهند ریسک مشکلات قانونی را بپذیرند تا فرصت پیشرفت را از دست بدهند، چرا که فرصت از دست رفته ممکن است هرگز بازنگردد. تا جایی که یک سرمایهگذار خطرپذیر به طور صریح گفته است: «اگر تا سال ۲۰۲۵ استراتژی هوش مصنوعی نداشته باشید، تا سال ۲۰۳۰ شرکت شما وجود نخواهد داشت.» یکی از مدیران سیلیکونولی هم گفته است: «مشکلات رعایت قوانین در توسعه هوش مصنوعی را میتوان بعدا اصلاح کرد، اما فرصت از دست رفته هرگز بازنمیگردد.» به این دلیل که اگر سیلیکونولی عقب بماند، دولت چین میتواند به سرعت از این فرصت بهرهبرداری کند و پیشتازی را به دست بگیرد.
شرکتها برای جلوگیری از عقب ماندن در توسعه هوش مصنوعی در حال آزمایش راهکارهایی مثل همکاری با دیگران، خرید شرکتهای نوآور و ایجاد پروژههای داخلی ویژه هستند. بهعنوان مثال، Salesforce سرمایهگذاری زیادی در همکاری با اوپن ایآی و آتروپیک کرده است.
اوراکلهم مدل GPT-۵ را در برنامههای سازمانی خود ادغام کرده و متا هم مدلهای هوش مصنوعی را به صورت متنباز منتشر میکند تا بر استانداردهای صنعت تاثیر بگذارد و توسعهدهندگان را جذب کند. استارتآپهای کوچکتر نیز روی کاربردهای تخصصی مانند پژوهش حقوقی، کشف علمی و ابزارهای خلاقانه تمرکز دارند تا حتی بدون توان آموزش مدلهای بزرگ موقعیت قابل دفاعی برای خودشان بسازند.
از سوی دیگر، سرمایهگذاری خطرپذیر بهرغم نوسانات گسترده در بازار فناوری به شکل چشمگیری به سمت استارتآپهای هوش مصنوعی رفته است. سرمایهگذاران، هوش مصنوعی را یکی از معدود حوزههایی میدانند که در آن، ورود زودهنگام و جسورانه هنوز میتواند بازدهی فوقالعادهای به همراه داشته باشد.
برای سیلیکونولی، معادله بسیار ساده است. تعرفهها میتوانند زنجیرههای تامین را تغییر دهند، قیمتها را جابهجا کنند یا درآمدهای فصلی را کاهش دهند، اما هرگز اهمیت یک شرکت را از بین نمیبرند. اما عقب ماندن در هوش مصنوعی میتواند به معنای حذف دائمی از موج بعدی تسلط فناوری باشد. به همین دلیل است که این روزها مدیران کمتر درباره تعرفهها صحبت میکنند و بیشتر درباره خوشههای GPU، روشهای بهینهسازی و روند فارغالتحصیلی دکترای هوش مصنوعی از دانشگاههای استنفورد و MIT گفتوگو میکنند. ترس آنها نه از سیاستهای تجاری، بلکه از منسوخ شدن است.
براساس چارچوب خود سیلیکونولی، این تهدید وجودی است چون هوش مصنوعی صرفا یک چرخه محصول نیست؛ بلکه پلتفرمی است که اقتصاد آینده روی آن ساخته خواهد شد و در این رقابت، کسب مقام دوم ممکن است کافی نباشد.