جادوی جاودان؛ با طلا آمد و با طلا رفت! | خداحافظ خالق فنون جذاب

همشهری آنلاین دوشنبه 03 شهریور 1404 - 09:22
امامعلی حبیبی، اولین طلایی تاریخ ایران در المپیک، اسطوره کشتی و خالق چند فن جذاب آسمانی شد.

به گزارش همشهری‌آنلاین، «من امامعلی حبیبی هستم، ببر مازندران، کشاورززاده هستم و هنوز هم کشاورزی می‌کنم.» اینگونه خودش را معرفی کرده بود؛ ساده و بی‌ریا، اما او بیش از اینها بود، بالاتر از کشتی‌گیری که سکوهای جهانی را تسخیر کرده و نامداران جهانی را ضربه‌فنی. او امامعلی حبیبی بود؛ مردی که دهه‌های ۳۰و۴۰خورشیدی با کشتی، با سیاست و با سینما درخشید، اما یکباره فراموش شد؛ مثل همه بزرگانی که از یاد رفته‌ بودند تا دیروز که دوباره با مرگش و با رفتنش به همه یادآوری کرد که کشتی ایران و جهان ستاره‌ای به بزرگی او داشته.

باید حسرت خورد به حال کسانی که تماشاگر کشتی‌هایش بودند؛ کشتی‌هایی که یک طرف او بود و طرف دیگر قهرمانانی از روسیه، آمریکا و ترکیه و عجیب اینکه شاگرد کلاس کشتی‌ ننه بیگم، کشتی به ۲دقیقه نرسیده، همه را ضربه کرده بود حتی با تب. داستان حبیبی و کشتی، از یک مکتب عربی شروع شده بود، با ننه‌بیگم. خودش تعریف کرده بود که ملاباجی مکتب، بعد از کلاس درس لباس عوض می‌کرده و درس کشتی می‌داده: «ننه بیگم روز اول سرزیر بغل را به من یاد داد و روزهای بعد هم فن کمر و مچ دوپا.»

حبیبی متولد ۵ خرداد ۱۳۱۰ روستای درزی‌کلا بابل بود، اما علاقه به همشیره‌اش او را راهی قائمشهر کرد: «نماز صبح را در درزی‌کلا خواندیم و پیاده راه‌ افتادیم و سر اذان ظهر رسیدیم.» اما روزهای آخر خدمت نظام سربازی، شروع راه قهرمانی بود: «۲ماه مانده بود به پایان خدمت که اعلام کردند کی کشتی بلد است.» او و چند نفر از هم خدمتی‌ها، تیم تشکیل دادند: «وزن پنجم بود اما سنگ توی جیبم ریختند تا بتوانم در وزن هفتم کشتی بگیرم. در آن وزن همه را زدم و ۱۲روز مرخصی بهم دادند». این بردها و از سر هوس او را به باشگاه کشاند و حضور استاد بلور، سرمربی سرشناس کشتی و تیمش در قائمشهر، یک گام دیگر حبیبی را به سکوی اول جهان نزدیک‌تر کرد: «آن شب همه کشتی‌گیران مازندران زمین خورده بودند و فقط من بودم که تهرانی‌ها را بردم.» سال ۱۳۳۲، خیابان ناصرخسرو و سالن دارالفنون، بازوبند پهلوانی را برای ببرمازندران داشت؛ مسابقاتی که او کشتی‌گیر ۱۳۰کیلویی را در ۱۵ثانیه ضربه کرده بود.

حبیبی در مسابقات انتخابی تیم ملی توفیق جهانبخت را که همان سال‌ قهرمان جهان شده بود، در یک دقیقه و ۳۰ثانیه ضربه کرد و راهی المپیک ملبورن شد؛ همان المپیکی که نخستین میدان مهم او بود و نخستین طلای المپیکی ایران هم به‌دست آمد. حبیبی در ملبورن همه حریفان را شکست داد و در کشتی آخر با بستیف روی تشک رفت. تن تب‌دار امامعلی این باور را به حریف داده بود که می‌تواند پیروز میدان باشد:‌ «با رقص روی تشک آمد.» حبیبی لحظه به لحظه آن روز را اینطور تعریف کرده: «داور وسط ترکیه‌ای بود. موقعی که داشت من را بازدید می‌کرد، پرسید خال‌اوغلی کیفین؟ (چطوری پسرخاله)، گفتم چخ یاغچی‌ام(خیلی خوبم).» بستیف، کشتی‌گیر ترک را طوری زده بود که از روی تشک بلندش کردند بردند. «داور سوت را زد و در یک دقیقه و ۳۰ثانیه بستیف، قهرمان جهان را ضربه کردم. بعد از کشتی نبی سروری، تن من را زیردوش شست‌وشو داد تا بتوانم روی سکو بروم و برای نخستین بار از بین ملت ایران طلای المپیک بگیرم. البته در آن المپیک بعد از من غلامرضا تختی هم طلا گرفت. مدال را گرفتم، افتادم پایین. من را به بیمارستان بردند و یک‌ماه تمام آنجا خوابیدم.»

مسابقات جهانی ۱۹۵۹تهران، یکی از به‌یادماندنی‌ترین مسابقات بود. او بالاوازده از شوروی و اوغلام از ترکیه را که هردو قهرمان جهان بودند، ضربه کرد و هر دو را در کمتر از ۲دقیقه و همانجا بود که لقب ببرمازندران را گرفت: «جوانی از ساری وسط سالن پرید و گفت به این می‌گویند ببر مازندران.» و او خودش را برازنده این لقب می‌دانست: «یکی را پیدا کنید که ۲قهرمان جهان را در یک مسابقه ضربه کرده باشد.» تنها شکست تلخ حبیبی در المپیک ۱۹۶۰رم اتفاق افتاد؛ جایی که او ناعادلانه به بلوباخ آمریکایی باخت. اما در جهانی سال بعد که در آمریکا بود، او دنبال حریف بود: «به آمریکا که رسیدم فریاد زدم من فقط برای بلوباخ آمده‌ام. او من را کنار کشید و گفت آبرویم را نبر.» بلوباخ حذف شد و حبیبی به قهرمانی رسید، پنجمین طلایش را گرفت و برای همیشه از کشتی خداحافظی کرد: «قهرمانی نبودم که با شکست بروم. با طلا آمده بودم و باید با طلا می‌رفتم.» طلای پنجم هم خاطره‌ساز بود. روی سکو به جای سرود ایران، سرود عراق پخش شد: «از روی سکو پایین پریدم. از واشنگتن و از سفارت ایران، با تلفن سرود ملی را پخش کردند و بعد من روی سکو رفتم.»

از حبیبی ۳فن به یادگار مانده؛ فن یک دست و یک پا، سر و ته یکی و فنی که بالاوادزاده، کشتی‌گیر نامدار روسی را ضربه کرد و در اتحادیه کشتی به فن حبیبی معروف است و چه حیف که بعد از خداحافظی حبیبی، کشتی هیچ‌وقت سراغی از او نگرفت: «بعد از کشتی به کشاورزی ادامه دادم و سربار جامعه و تربیت‌بدنی هم نشدم. اما هیچ‌وقت نخواستند من به کشتی کمک کنم. ترکیه، ژاپن، روسیه و آمریکا من را خواستند ولی گفتم من یک وجب خاک وطن را به جایی نمی‌دهم.»
حبیبی دیروز در ۹۴سالگی همه دوستدارانش را ترک کرد، روحش شاد و یادش گرامی.

منبع خبر "همشهری آنلاین" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.