به گزارش رکنا به نقل از ساعد نیوز ، مینا علینژاد، خواهر «مسیح علینژاد»، در یادداشتی جنجالی نوشت:
مادری دارم از جنس بلور...
شمیم فاطمی را احساس کردهام. از همان لحظههای نخست تولد، زمزمههای شبانهاش را با نام مبارک "یا فاطمه الزهرا" آغاز میکرد و تا طلوع خورشید دعای خیرش را بدرقه عمرمان میساخت.
هیچگاه از اتهامات، دروغها و سخنان ناروا هراس به دل راه ندادهام. از تمام کلیپهایی که واقعیت نداشتند و در این فضای مجازی پر از نیرنگ برای گمراه کردن منتشر شدند، نیز عبور کردهام. حتی ناسزاها و شنیدههای تلخ از سوی عزیزانم هم مانع استقامت من نشد.
من مینا هستم؛ محکم، استوار و بسیار عاطفی. در طی سالها آماج ضربات ناشی از محبت نادرست کسانی بودهام که خونشان با من مشترک است. بااینحال، ایمانم به خدایی که منبعی از مهر، عطوفت و صداقت است، از بین نرفته است.
اما چه بگویم...
سردارحاج قاسم سلیمانی که برای قلب همه ما ایرانیها مانند فرو رفتن خنجری بر جگر بود، هنوز تازه است. من مطمئنم که آتش این داغ بهزودی غبار زندگی تمام آنهایی را خواهد گرفت که در این ماجرا سرخوشانه به دسیسه پرداختهاند.
بگذارید بخندند، تمسخر کنند و هلهله برپا کنند؛ حقیقت نزدیک است. زمانی نهچندان دور، این گروهها به شبهای آکنده از استرس و غم خواهند رسید و مرگ را برای خود آرزو خواهند کرد. ما پیروان مکتب امام حسین (ع) هستیم؛ آیا این را نمیدانستید؟
هنگامیکه شکمها از آنچه حرام است پر میشود، چشمها و گوشها کر و کور خواهند شد و دیگر نمیتوانند حقایق را ببینند. آنها حتی ریشههای خود را فراموش میکنند و نمیدانند که دعاهای عاطفی مادرانه بر گوهر وجودشان نقشی نهاد که حالا نادیده گرفتهاند.
این افراد سالهاست که با ایرانیان زیستی ندارند و دردها و آرزوهایشان برایشان اهمیتی ندارد. آنها هشتاد میلیون نفر را به دو میلیون نفر تقلیل دادهاند که در حلقه منافع خود گرفتار کردهاند. کسانی که امروز با دلقکبازی خسارات بزرگی بر جامعه ما تحمیل میکنند، فردا نیز هنگام بروز جنگ، بازی فریب را علیه مردم ادامه خواهند داد.
#سلیمانی یک تفکراست؛ تفکری که در سایه آن هیچگاه نمیتوان دلقکها و زبانبازانی که حسابوکتاب منفعت شخصی دارند، پایدار دید.
به قول مادرم: «کسی آن سوی دنیا خطایی میکند و اینجا انتظار پاسخ از خانوادهاش دارند؟» چرا اینچنین گمان میکنید؟ از صبح، پیامهای ناراحتی شما تمام نشده و دایرکت من دیگر جایی ندارد.
وقتی حتی از همان نخستین روزها توسط او بلاک شدم و مجالی برای درد دل کردن نیافتم، دانستم که در نگاه او از هیچ ارزشی برخوردار نیستم. تمام رفتارهای خواهرانهام، تمام محبتهایم، حتی درد دلهای سادهام، در مقابل تصمیمات او بیاهمیت بودند. چه چیز باقی میماند؟ تنها یک کلمه: دروغ. چنین زندگیای تنها بر پایه دروغ شکل گرفته است.
منبع: ساعدنیوز