به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا،در بحران خط فقر و قدرت خرید مردم ، آنچه در سکوت و بیصدا در حال شکلگیری است، نسلی است که شاید بزرگترین قربانی این روزها باشد؛ نسلی بیاعتماد، بیانگیزه و بیعاطفه. امروز فشار معیشت، سفرهها را کوچک کرده، اما فردا آیندهای را خواهد ساخت که حتی از سفرهی خالی هم تلختر است و آن خانوادههایی که دیگر توان انتقال عشق و آرامش به فرزندانشان را ندارند.
در بسیاری از خانهها، صدای خنده کودکان جایش را به نگرانی و سکوت داده است. وقتی هر شب دعوای والدین بر سر کرایه خانه یا هزینه خوراک تکرار میشود، کودک نه فرصت بازی دارد و نه احساس امنیت. روانشناسان کودک هشدار میدهند که این وضعیت، در درازمدت به شکل «کودکیهای سوخته» بروز میکند؛ کودکانی که زودتر از موعد پیر میشوند و بهجای خیالپردازی، با حسابوکتاب پول و بدهی درگیرند.
امروز بسیاری از نوجوانان در خانوادههای کارگری و حتی طبقه متوسط، چشماندازی برای آینده نمیبینند. وقتی والدینشان هر روز ناتوانتر از تأمین نیازهای اولیه میشوند، مفهوم «آینده روشن» برایشان بیمعناست. آنها یا درگیر یأس و افسردگیاند، یا به دنبال فرار از این واقعیت تلخ به هر قیمتی از مهاجرت، ترک تحصیل، یا حتی پیوستن به رفتارهای پرخطر فکر می کنند.
یک مشاور نوجوان در غرب تهران میگوید:
«در جلسات مشاوره، نوجوانان از بیعاطفگی حرف میزنند. میگویند دوست ندارند با خانواده حرف بزنند، چون همهچیز برمیگردد به پول و دعوا. وقتی فرزند احساس کند شنیده نمیشود، رابطه عاطفیاش با والدین قطع میشود و این شکاف، قابل ترمیم نیست.»
پدر مجبور است چند شیفت کار کند، مادر گرفتار دو شغل یا کار خانگی سنگین است و فرزند، تنها با تلفن همراه و شبکههای اجتماعی وقت میگذراند. نتیجه این شرایط خانوادهای که بهجای کانون عشق و حمایت، به خوابگاهی سرد و بیروح تبدیل شده است. در چنین محیطی، دیگر نه محبت وجود دارد، نه گفتوگو و نه همدلی. نسل آینده در حال یادگیری یک سبک زندگی بیعاطفه است. زندگیای که در آن «روابط انسانی» جای خود را به «بقا» داده است.
نسلی که امروز در محیط پر از تنش و بیمحبتی رشد میکند، فردا با همین الگوها وارد جامعه میشود. جامعهشناسان میگویند نتیجهی این چرخه، بازتولید خشونت، گسترش بیاعتمادی و زوال سرمایه اجتماعی است. جامعهای که جوانانش محبت و امنیت عاطفی را تجربه نکردهاند، چگونه میتواند به فکر ساختن آیندهای مشترک باشد؟
بحران معیشتی امروز را نباید فقط با قیمت نان و گوشت سنجید؛ بهای واقعی آن، در دل نسل آینده پنهان است. اگر امروز راهکاری برای کاهش فشار روانی خانوادهها اندیشیده نشود، فردا با نسلی روبهرو خواهیم بود که به جای مهر و همدلی، با خشم و بیتفاوتی وارد جامعه میشود. آیندهای یخزده، با انسانهایی که «عاطفه» را از دست دادهاند.
جمعبندی: سفره خالی شاید با یارانه و بسته معیشتی پر شود، اما خلأ عاطفی کودکی که هر شب شاهد دعوای والدین است، با هیچ بسته حمایتی پر نخواهد شد. بحران معیشتی امروز، در حال ساختن نسل بیعاطفهای است که هزینهاش را فردا نه فقط خانوادهها، بلکه کل جامعه خواهد پرداخت.