عصر ایران - بیانیه جبهه اصلاحات با چنان هجمه ای از سوی برخی جریانات سیاسی مواجه شده شده که اگر کسی آن را نخوانده باشد، تصور می کند، تعابیری که درباره اش گفته اند، مانند خیانت و وطن فروشی و انفعال و ... منطبق بر محتوای آن است.
بدون سو گیری له یا علیه این بیانیه، مفاهیم به کار رفته در این بیانیه را بازخوانی می کنیم و از منتقدان (شما بخوانید مهاجمان) می پرسیم کدام یک از این بخش ها مصداق وطن فروشی و خیانت است؟
این که چشم ببندند و دهان بگشایند و هر چه فحش سیاسی بلد هستند نثار مخالفان کنند، هنری نیست که بدان افتخار کنند. هنر این است که مثل هر آدم عاقلی، بگویند این بند و این سطر از بیانیه ، به این دلیل نادرست است.
بیایید بخش های اصلی این بیانیه را بازخوانی کنیم و از مهاجمان سیاست زده بپرسیم دقیقا کجای این بیانیه خیانت و جنایت است؟ (متن های داخل پرانتر از عصر ایران است).
- بدون بازسازی اعتماد ملی و گشودن باب تعامل سازنده با جهان، هزینههای انسانی، مالی و روانی بسیاری بر ملت تحمیل خواهد شد.
(اساساً بدون اعتماد در داخل و تعامل با خارج می شود کشور را اداره کرد؟)
- اقتصاد ایران نیز پیش از جنگ زیر فشار ناترازیهای مزمن و تصمیمات ناپایدار رو به فرسایش بود و امروز، پیامدهای جنگ در کنار تورم افسارگسیخته، رکود تولید، سقوط ارزش پول ملی و فرار سرمایه، خطر فلج اقتصادی را بیش از هر زمان برجستهتر کرده است.
(حال اقتصاد ایران -و نه اقتصاد خود و آقازاده هایتان - جز این است که گفته اند؟)
- فعالسازی «مکانیزم ماشه» تحریمهای سازمان ملل را بازمیگرداند و مشروعیت جنگ آینده علیه ایران را با برچسب «تهدیدکننده صلح» تأمین میکند.
(مگر مکانیسم ماشه معنایی جز بازگشت تحریم های رسمی شورای امنیت و رفتن ایران ذیل فصل هفتم منشور ملل - تهدید امنیت جهانی- متحد دارد؟)
- اصلاح از درون، آشتی ملی ، بازگشت به مردم، اصلاحات ساختاری عمیق، آشتی ملی و عفو عمومی، رفع حصر، آزادی زندانیان سیاسی، عقیدتی و فعالان مدنی و پایان دادن به سرکوب منتقدان مصلح برای بازسازی اعتماد ملی و ترمیم شکاف ملت–حاکمیت.
(اصلاح از درون نشود، از بیرون بشود؟! نباید به مردم بازگشت؟ نباید اصلاحات کرد؟ چرا از عفو عمومی و آزادی مخالفان و رفع حصر و ترمیم شکاف ملت و حاکمیت می ترسند؟ کدام یک از این کارها، علیه وطن است که این قدر برآشفته اند؟)
- ترجیح رفاه، آبادانی و کرامت شهروندان، به جای اولویتدادن به منازعات ایدئولوژیک
(منازعات ایدئولوژیک مقدم بر رفاه مردم باشد؟!)
-انحلال نهادهای موازی و پایان دادن به چندگانگی در تصمیمگیریها و بازگرداندن اختیارات دولت
(موازی کاری سمّ هر کاری است . بد است دولت منتخب مردم از اختیارات قانونی اش بهره مند شود؟)
-خروج نیروهای مسلح از حوزه سیاست، اقتصاد و فرهنگ و تمرکز بر وظایف اصلی
(این که یک اصل پذیرفته شده در تمام دنیا و وصیت بنیانگذار نظام - امام خمینی"ره" است.)
- حذف نگاه گزینشی «خودی و غیرخودی»
(فقط موقع جنگ ایران و اسرائیل، خودی و غیر خودی نداریم؟)
- اصلاح رویکرد و مدیریت صدا وسیما و آزادی رسانهها و حذف سانسور
(این خواست همه مردم ایران است که صدا و سیمایی که با پول مردم کار می کند، رسانه مردم باشد. آزادی هم که از شعارهای مبنایی جمهوری اسلامی و دستور قانون اساسی است.)
- تغییر در قوانین مربوط به حقوق زنان
(بهبود وضعیت زنان جز با تغییر یک سری قوانین میسر نمی شود. چرا از تغییر قانون می ترسند؟ مگر نه این است که قانون توسط مجلس وضع و توسط شورای نگهبان تایید می شود؟!)
-خارج کردن اقتصاد کشور از تیول الیگارشهای حکومتی و ایجاد فرصتهای برابر اقتصادی برای همه مردم و فراهم کردن بستر برای سرمایه گذاران داخلی و خارجی
(اقتصاد یک مملکت تیول برخی ها باشد و مردم محتاج نان شب باشند؟)
- اصلاح سیاست خارجی و بازگشت به جایگاه شایسته ملت با فرهنگ و صلح طلب ایران در نظام بینالملل و اعلام آمادگی تعلیق داوطلبانه غنیسازی و پذیرش نظارت آژانس انرژی اتمی در قبال رفع کامل تحریمها، با هدف آغاز مذاکرات جامع و مستقیم با ایالات متحده آمریکا و عادیسازی روابط بر اساس عزت، حکمت و مصلحت
(چرا باید حرف زدن از "بازگشت ایران به جایگاه رفیع بین المللی" باعث می شود بعضی ها کهیر بزنند؟ چرا از مذاکره و عادی سازی روابط بین المللی بر اساس اصول سه گانه رهبری یعنی عزت، حکمت، مصلحت، می ترسند؟ درباره غنی سازی هم یک نظر این است که ادامه یاید و نظر دیگری، تعلیق آن در ازای رفع تحریم هاست؛ عده ای هم می گویند که بعد از بمباران امریکا، اصلا توانش موجود نیست. چگونه عده ای به خود حق می دهند صاحبان هر کدام از این دیدگاه ها را متهم به خیانت کنند؟)
- همگرایی منطقهای برای ایجاد صلح پایدار و استفاده از فرصت تعامل با همسایگان، حمایت از تشکیل کشور مستقل فلسطین مطابق با خواست مردم این سرزمین
(مگر سیاست جمهوری اسلامی همگرایی منطقه ای نیست و مگر، بد است که حمایت از تشکیل کشور مستقل فلسطینی بر مبنای خواست خود فلسطینی ها در دستور کار باشد؟)
-جمع شدن همه نیروهای سیاسی ملی بر حول محور منافع ملی به جای تداوم مرزبندیهای مصنوعی و بیثمر
(لابد دوست دارند نیروهای کشور متمرکز شوند روی مرزبندی های مصنوعی و بی خیال منافع ملی شوند)
و در پایان نقدی بر برخی اصلاح طلبان که بعد از حملات مهاجمان، منفعل شده و از این بیانیه انتقاد کرده اند و بعضا گفته اند وقتش نبود و نباید بهانه دست تندروها داد:
اولاً همان سوالی که از اصولگرایان پرسیده ایم را از شما هم می پرسیم: دقیقاً کجای این بیانیه مشکل دارد؟
ثانیاً اگر امروز که کشور در دو راهی تصمیم گیری است و هر تصمیمی، سرنوشت ملت را برای دهها سال تعیین می کند، همه دلسوزان کشور، نظرشان را نگویند، پس کی باید حرف بزنند؟ وقتی کار از کار گذشت؟!
ثالثاً تندروها دنبال بهانه نیستند، آنها به طور پیش فرض، نیش خود را می زنند؛ حتی اگر بیانیه جبهه اصلاحات درباره لزوم اجرای قانون هوای پاک بود باز هم داد و قال شان به راه بود چون برخلاف دستور حضرت علی علیه السلام که فرمودند: "بنگر چه چیزی گفته می شود، نه این که چه کسی می گوید" به گوینده می نگرند و با محتوا کاری ندارند.
دلسوز ایران باشیم و نگذاریم از دست برود.