به گزارش اقتصادنیوز، روزنامه جوان نوشت:
خانوادههایی که با افت فشار آب دستوپنجه نرم میکنند، بهخوبی میدانند که بحران آب دیگر پشت در نمانده و وارد خانههایشان شده است. در این میان، اما خبرهایی میرسد که حداقل اثر آن عصبانی کردن مردم است. سه سازمان دولتی، یعنی وزارت جهاد کشاورزی، سازمان هواشناسی و سازمان حج و زیارت به دلیل الگوی نادرست مصرف آب، با قطع آب مواجه شدهاند. این خبر در نگاه اول شاید مایه دلگرمی باشد، اما وقتی عمیقتر نگاه کنیم، پرسشهای تلخی در ذهن شکل میگیرد؛ چرا باید کار به جایی برسد که آب سازمانهای دولتی قطع شود؟ مگر نه اینکه این نهادها باید پیشگام صرفهجویی باشند؟
بحران آب در کشورمان دیگر یک موضوع حاشیهای نیست. سالهاست که کارشناسان درباره کاهش منابع آبی، افت سطح آبهای زیرزمینی و تغییرات اقلیمی هشدار میدهند. سدهای خالی گواهی بر این ادعاست. در چنین شرایطی انتظار میرود همه از مردم عادی تا مدیران ارشد، دست به دست هم بدهند تا این بحران را مدیریت کنند، اما گویا صرفهجویی فقط برای مردم است. در سوی دیگر، سازمانهای دولتی که باید الگوی مصرف بهینه باشند، گاه چنان در اسراف غرق میشوند که انگار قانون برای آنها نوشته نشده است.
خانوادهای که در گرمای تابستان با قطعی چندساعته آب مواجه میشود، وقتی میشنود فلان سازمان دولتی، استخری پر از آب آشامیدنی دارد یا مجموعهای که حیاطش سرسبز است و حوض بزرگی با مرغابیهای شناور دارد، یا دیگری به اندازه مصرف ۱۰۰ مشترک آب هدر میدهد، مطمئناً عصبانی میشود و البته حق هم دارد. شاید از نظر آماری چندان بزرگ به نظر نیایند، اما از نظر روانی برای مردم فاجعهبارند. وقتی یک سازمان دولتی که باید نماد مسئولیتپذیری باشد، ۴۸۰ هزار لیتر آب آشامیدنی را صرف پر کردن استخر مجموعهاش میکند، یا وقتی مصرف آبش از هزار مترمکعب مجاز به هزارو ۲۰۰ مترمکعب میرسد، پیامی جز القای بیعدالتی به مردم منتقل نمیکند.
وقتی استانداری تهران مصوبهای وضع میکند که همه نهادها و ارگانها باید مصرف آب خود را نسبت به سال قبل ۲۵ درصد کاهش دهند، انتظار میرود سازمانهای دولتی پیشگام اجرای این قانون باشند. اما وقتی میبینیم که برخی از این نهادها نهتنها به این مصوبه پایبند نیستند، بلکه با خیال راحت به اسراف ادامه میدهند، این سؤال پیش میآید که آیا صرفهجویی فقط وظیفه مردم است؟ آیا مدیران فکر میکنند که بحران آب، مشکلی است که فقط گریبان مردم عادی را میگیرد؟ این رویه، تنها به چند سازمان محدود نمیشود.
در گوشه و کنار کشور، نمونههای مشابه کم نیستند. از ساختمانهای دولتی با چمنهای همیشه سبز که هر روز آبیاری میشوند تا حوضها و فوارههای تزئینی که در برخی مجموعههای دولتی همچنان فعالند. این در حالی است که در بسیاری از مناطق، مردم برای دسترسی به آب شرب سالم باید مسافتها طی کنند یا هزینههای گزافی برای خرید آب پرداخت کنند. این تضاد، نهتنها اعتماد عمومی را خدشهدار میکند، بلکه این باور را تقویت میکند که مسئولان، آنگونه که در رسانهها از صرفهجویی و همدلی سخن میگویند در عمل به آن پایبند نیستند.
ایران ما یکی از کشورهایی است که در معرض تنش آبی شدید قرار دارد. بخش عمدهای از منابع آب زیرزمینی کشورمان در دهههای گذشته مصرف شده و بسیاری از دشتها به دلیل برداشت بیرویه، دچار فرونشست شدهاند. در چنین شرایطی هر قطره آب ارزشی برابر با حیات دارد. بااینحال، وقتی یک سازمان دولتی که باید الگوی مدیریت منابع باشد به خود اجازه میدهد که ۴۸۰ هزار لیتر آب را صرف پر کردن استخر کند یا حیاط مجموعهاش را با آب شرب آبیاری کند، چه توجیهی میتوان برای این رفتار یافت؟ آیا این آب از منبعی جداگانه تأمین میشود یا شاید مدیران این مجموعهها تصور میکنند که منابع آبی کشور، بیپایان است؟!
این رفتارها، تنها به اسراف منابع محدود نمیشود، بلکه به اعتماد عمومی نیز ضربه میزند. وقتی مردم میبینند سازمانهای دولتی که بودجهشان از جیب همین مردم تأمین میشود، بهراحتی منابع آبی را هدر میدهند، دچار حس بیعدالتی میشوند و اینکه قانون فقط برای مردم است. این احساس از هر کمبود آبی خطرناکتر است، چون شکاف بین مردم و مسئولان را عمیقتر میکند.
دولت برای حل این معضل باید اقدامات عاجلی انجام دهد. اول، باید نظارت دقیقتری بر مصرف آب نهادهای دولتی صورت گیرد. مصوبه کاهش ۲۵درصدی مصرف آب، نباید فقط روی کاغذ بماند، بلکه باید با جدیت اجرا شود. نهادهای نظارتی، مانند شرکتهای آب و فاضلاب باید گزارشهای شفافی از میزان مصرف آب سازمانهای دولتی منتشر کنند تا مردم در جریان قرار گیرند. دوم، باید فرهنگسازی در سطح مدیران و کارکنان دولتی تقویت شود. همانطور که از مردم انتظار میرود در مصرف آب صرفهجویی کنند، مدیران نیز باید خود را ملزم به رعایت این اصول بدانند. سوم، باید با متخلفان، چه در بخش دولتی و چه در بخش خصوصی برخورد قاطع شود. قطع آب یک سازمان دولتی، اگرچه اقدامی قابلتوجه است، اما نباید به یک نمایش مقطعی تبدیل شود. این برخوردها باید مستمر و بدون تبعیض باشد.
بحران آب امروز یکی از جدیترین چالشهای کشورمان است. دیگر نمیتوان آن را به آینده حواله داد یا تنها با توصیههای کلی به مردم حل کرد. زندگی روزمره شهروندان از افت فشار آب گرفته تا ساعتها بیآبی در محلهها نشان میدهد این بحران وارد خانهها شده است. در چنین شرایطی، خبر از اسراف و مصرف بیرویه آب در سازمانهای دولتی، تصویری تکاندهنده از شکاف میان مردم و مسئولان میسازد. وقتی خانوادهها مجبور میشوند کولر را کمتر روشن کنند یا از باغچه کوچکشان دل بکنند، دیدن استخرها و حیاطهای سرسبز در مجموعههای دولتی نهتنها بیعدالتی آشکار است، بلکه نوعی تحقیر افکار عمومی محسوب میشود. پر بودن استخرهای اداری یا مصرف هزاران مترمکعب آب بیش از سهمیه، حتی اگر در آمار کلی چندان بزرگ نباشد، از نظر روانی فاجعه است، زیرا این پیام را به جامعه منتقل میکند که «قانون فقط برای مردم است و مسئولان مستثنا هستند». این وضعیت نتیجه نبود فرهنگ سازمانی صحیح و بیتوجهی به مصوبات رسمی است. وقتی استانداری تهران کاهش ۲۵ درصدی مصرف آب را الزامی میکند، اما برخی دستگاهها همچنان مصرف بالاتر از حد دارند، اعتماد عمومی آسیب میبیند. از سوی دیگر، این اسراف فشار مضاعفی بر منابع آب زیرزمینی و سدها وارد میکند و بهطور مستقیم امنیت غذایی و آینده اقتصادی کشور را تهدید میکند. اصلاح این رویه، نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت است. مسئولان باید پیشگام صرفهجویی باشند و شفافیت مصرف خود را به مردم نشان دهند. بدون تغییر رفتار مدیران هر توصیه صرفهجویی برای مردم تنها شعاری توخالی خواهد بود. بحران آب فقط با مشارکت واقعی همه بخشها مدیریت میشود؛ اگر دولت الگو نباشد، جامعه انگیزهای برای همراهی نخواهد داشت.