همبرگر ۱۵ میلیونی و استیک طلایی در اینستاگرام

عصر ایران سه شنبه 28 مرداد 1404 - 10:56
برای رسیدن به همبرگر مک‌دونالد در ایران، ۱۵ میلیون تومان فاصله است. این ویژگی منوی یکی از فست‌فودهای ایرانی است. صاحب این فست‌فود مثل باقی کاسب‌ها به دیده شدن میان صدها رقیب در تهران فکر می‌کند. اما انگار هزینه میلیونی برای بلاگرهای غذا کمی تکراری شده، بنابراین باید کمی فراتر رفت.

طناز سادات حسینی‌فر؛ سفارش همبرگر از مک دونالد دبی در تهران تصویری از جهانی بی‌مرز می‌سازد. اما پشت این تصویر، این سؤال پنهان است: آیا با جهانی واقعی روبه‌رو هستیم یا فریبی بصری؟

به گزارش فرارو، برای رسیدن به همبرگر مک‌دونالد در ایران، ۱۵ میلیون تومان فاصله است. این ویژگی منوی یکی از فست‌فودهای ایرانی است. صاحب این فست‌فود مثل باقی کاسب‌ها به دیده شدن میان صدها رقیب در تهران فکر می‌کند. اما انگار هزینه میلیونی برای بلاگرهای غذا کمی تکراری شده، بنابراین باید کمی فراتر رفت.

این ایده‌ها زمانی شکل می‌گیرد که مخاطبان اینستاگرام دیگر با سناریوهای تکراری بلاگرها سرگرم نمی‌شوند و بی‌وقفه اسکرول می‌کنند. پس چطور می‌توان به اوج دیده شدن رسید؟ باید ایده‌ای نو داشت و محدودیت‌ها را کنار گذاشت، درست مثل فیلم‌های علمی-تخیلی که تخیل تماشاگران را آزاد می‌کنند. اما این گذر از محدودیت‌ها چه تبعاتی دارد؟ ایجاد حس فقر، ترس از عقب ماندن یا تفاخر؟

فاصله معیشتی ایرانی‌ها با همبرگر ۱۵ میلیونی

سخنگوی کمیسیون تلفیق لایحه بودجه ۱۴۰۳ اعلام کرد که تقریباً از هر دو نفر ایرانی، یک نفر زیر خط فقر قرار دارد. این در حالی است که یک مقام پیشین شورای عالی کار هزینه حداقلی خانوارها را بیش از ۳۰ میلیون تومان برآورد کرده است. در این بین حقوق مصوب سال ۱۴۰۴ تقریباً ۱۴ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان است؛ یعنی برای خرید یک همبرگر مک‌دونالد، ۲۰۰ هزار تومان کم می‌آید.

این گزارش نشان می‌دهد که با مبنا قرار دادن کل حقوق دریافتی و محاسبه ۲۵ درصد آن برای هزینه‌هایی مثل مسکن، به عدد ۳۷,۰۳۰,۱۶۲ ریال می‌رسیم که فاصله زیادی با هزینه لازم برای تهیه سبد غذایی بهینه دارد. بنابراین تأمین مواد خوراکی یک خانواده با فاصله قابل توجهی روبه‌رو است که این فاصله با رنج پر می‌شود. در چنین شرایط اقتصادی، آیا می‌توان به همبرگر ۱۵ میلیونی فکر کرد؟

ماجرا به همبرگر محدود نمی‌شود. ایجاد حس عقب ماندن از جامعه در برخی دیگر از صفحات بلاگرها نیز دیده می‌شود. برای مثال، یک دختر بچه بلاگر در روزهای نزدیک عید ویدئویی از خریدهای شب عیدش منتشر کرد: ۵ دست لباس ۱۱ میلیون، ۳ جفت کفش ۴ میلیون و ۸۰۰ هزار، یک انگشتر طلا ۸ میلیون و ۵۰۰ هزار، به همراه لوازم مراقبت از پوست و مو و پدیکور. آیا کودکان ۸ ساله جامعه توان خرید چنین اقلامی را دارند؟ احساسی که در خانوارها پس از دیدن این ویدئو به وجود می‌آید چیست؟ برای مثال پدری که با حقوق حداقلی خانواده را می‌چرخاند.

در پست‌های دیگر، خرما با روکش طلا و استیک طلایی نیز عرضه می‌شود؛ برای نیم کیلو خرما بیش از نیم میلیون تومان دریافت می‌کنند. پشت این تبلیغات، بلاگرهایی هستند که برخی از معروف‌ترین آن‌ها ماهانه بیش از ۶۰۰ میلیون تومان درآمد دارند.

نشان دادن صف‌های طولانی در فضای مجازی نیز تأثیرگذار است. مردم با دیدن این صف‌ها احساس می‌کنند که چرا در آن‌ها حضور ندارند و فکر می‌کنند که نکند عقب بمانند. بسیاری از بلاگرهای غذا، صف طولانی مردم برای خرید یک پک سیب‌زمینی با بسته‌بندی متفاوت را نشان می‌دهند و مخاطب به این فکر می‌کند که باید از صبح جلوی فست‌فودی بایستد تا از صف عقب نماند. یا خرید از برخی بازارها همچون بازار پروانه که این احساس را در مخاطب ایجاد می‌کند که از خرید اجناس نصف قیمت جا مانده‌اند؛ نتیجه صف‌های طولانی در دالان‌های کوچک این بازار موقتی است.

با این حال، در بسیاری از موارد واقعیت، فاصله زیادی با آنچه در اینستاگرام دیده می‌شود دارد. احسان گل‌محمدی، روزنامه‌نگاری که تبلیغ همبرگر ۱۵ میلیونی را در اینستاگرام دیده بود، گفت: «دنیای اینستاگرام واقعا دنیایی فارغ از دنیای واقعی است.»

ترس از در حاشیه ماندن با دیدن تبلیغات اینستاگرامی

با این اوصاف، یک پرسش مهم مطرح می‌شود: مواجهه مردم با این تبلیغات چیست و چه اثراتی بر آن‌ها می‌گذارد؟

به گفته برخی تحلیلگران، محصولات اینستاگرامی این احساس را ایجاد می‌کنند که باید آن چیز به دست آورده شود؛ در غیر این صورت از قافله عقب مانده‌اید. این محصولات دست‌نیافتنی‌اند؛ آن‌ها فورا شناسایی می‌شوند ولی به سختی در دسترس قرار می‌گیرند.

 گاهی نتیجه یک صف طولانی یا یک پرواز بین‌کشوری است؛  مانند اجاره یک پرواز برای آوردن همبرگر شما از دبی  یا حضور یافتن در بازار پروانه و نرسیدن به محصول مورد نظر به دلیل ازدحام جمعیت. حجم بی‌شماری از شهروندان که آنجا هستند جملگی برای خرید محصولات ارزان و متفاوت‌تر به آن‌جا آمده‌اند و همه نگران عقب ماندن از دست اول‌ترین اجناس بودند.

از طرفی حضور این محصولات در تایم‌لاین شما نشان‌دهنده وضعیت اجتماعی است: شما به آنجا رفتید، آن چیز را به دست آوردید، شما فردی هستید که چنین زندگی‌ای را تجربه می‌کند.

یک جامعه‌شناس می‌گوید: «انتشار و گسترش این صفحات در فضای مجازی بدون شک آسیب‌های زیادی دارد و موجب نارضایتی سیاسی و حکومتی مردم، به‌ویژه اقشار محروم، می‌شود.»

از منظر روانشناسی نیز، دیدن چنین محتواهایی باعث ایجاد احساس فقر و عقب ماندن می‌شود؛ پدیده‌ای که با عنوان «ترس از در حاشیه ماندن» یا FOMO شناخته می‌شود. گزارشی از یک رسانه دولتی اشاره می‌کند: «انسان‌ها به طور طبیعی نیازمند ارتباط، تأیید اجتماعی و حس تعلق هستند. زمانی که این نیازها به شکل سالم پاسخ داده نشوند، ذهن افراد به دنبال جایگزین‌هایی مانند مقایسه با دیگران در فضای مجازی می‌رود.»

حس کمبود و اضطراب در مردم

با دیدن تبلیغات و سبک زندگی برخی بلاگرها در مخاطبان چنین حسی که ایجاد می‌شود که بخشی از این زندگی لوکس نیستند. هرچند ممکن است برخی این تجربیات را سبک زندگی خود بنامند. نمونه آن اظهارات محمدرضا گلزار بود که در واکنش به انتقادات از به نمایش گذاشتن زندگی لوکسش گفت: «پز نیست، سبک زندگیمه.»

به گفته برخی تحلیلگران چنین تحرکاتی ابزاری برای نمایش موقعیت اجتماعی و سبک زندگی هستند. از آن طرف مردم مخاطب این نمایش‌اند. در این خصوص مریم به خبرنگار فرارو گفت: «برای سبک شدن به خودم می‌گویم: تو هنوز به آنجا نرسیده‌ای، تو جزو این تجربه لوکس نیستی. اما گاهی پیش آمده برای داشتن یک محصول ترند هزینه‌ای کنم که باور کردنی نیست. در برخی موارد آن محصول ترند را تنها یک بار استفاده کردم چون فورا از چرخه مد خارج شد. در مورد غذا هم همینطور. سوشی این روزها در مرکز توجه بود. امتحان کردم و یک رول 8 عددی نزدیک 1 میلیون تومان برایم آب خورد. در نهایت همه را به گارسون بخشیدم چون طعمش را نمی‌توانستم تحمل کنم.»

در این میان برخی سعی می‌کنند اکسپلور اینستاگرامشان را به سمت محتواهای منطقی‌تر ببرند تا به دام نیافتند. محسن در این باره گفت: «قانون اینستاگرام برای کنترل چیزهایی که قرار است ببینید خوب است. هر چیزی را بیشتر نگاه کنید، پست‌های بیشتری با موضوع آن به شما نشان خواهد داد. بنابراین اکسپلور من پر شده از نظریه‌پردازانی که در مورد حیطه کاریم صحبت می‌کنند. با این وجود باید هوشیار عمل کرد چون در برخی موارد حرف‌هایشان صحت ندارد و مدام مجبورم با کامنت بهشان هشدار دهم.»

مادر یک دختر 10 ساله با اشاره به بچه‌هایی که بلاگر هستند گفت: «به هر حال دخترم سری به اینستاگرام می‌زند و گاهی بلاگرهای همسن خود را می‌بیند. اما در دنیای واقعی خرید یک وعده غذایی ساده تبدیل به چالش شده است، چطور می‌توانم ماهی یکبار برای او لباس‌های ترند بخرم؟ سعی می‌کنم وضعیت را برایش تشریح کنم اما مدتی بود به این فکر افتاده بود تا او هم بلاگر شود  و از این راه منبع درآمد داشته باشد.»

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.