به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، حفاظت از محیط زیست مفهومی نیست که صرفاً در کلاس درس یا پشت تخته سفید معنا پیدا کند؛ این آموزه در بسیاری از کشورهای جهان به شکلی عینی و ملموس از سنین پایین در زندگی روزمره کودکان حضور دارد. آنها همراه با طبیعت آموزش میبینند؛ در جنگلها قدم میزنند، ردپای حیوانات را دنبال میکنند، مفهوم بازیافت و اقتصاد دایرهای را نه به صورت تئوری خشک، بلکه از دل تجربه لمس میکنند. همین رویکرد تجربهمحور است که کودکان را به شهروندانی مسئول، آگاه و حساس نسبت به سرنوشت محیط زیست بدل میسازد.
این پرسش اما به طور جدی در آموزش ایران مطرح است که جایگاه ما در این مسیر کجاست؟ نسل آینده کشور ما تا چه اندازه و چگونه برای حفاظت از محیط زیست ایران آماده میشود؟
برای بررسی این موضوع با دکتر محمد مدادی، رئیس مرکز آموزش محیط زیست و تربیت محیطبان سازمان حفاظت محیط زیست، گفتوگویی انجام دادیم.
در سالهای اخیر، بارها و بارها موضوع رعایت مسائل محیط زیستی از سوی رسانهها، شبکههای اجتماعی و حتی سلبریتیها مطرح شده است. از آموزشهای رسمی گرفته تا محتواهای رسانهای منتقدانه یا کنشگرانه، اما همواره پیام یکسانی از سوی جمعیت زیادی از مردم منتقل شده است و آن کم توجهی به حفاظت از محیط زیست بود. به طور مثال هم چنان زباله در طبیعت رها می شود.این رفتار نشاندهنده یک ضعف بنیادی در آموزش محیط زیستی است؛ ضعف در نهادینهسازی «ایراندوستی» و مسئولیتپذیری نسبت به محیط زیست از سنین کودکی که باید از آموزش و پرورش و از مقطع ابتدایی شروع شود، بررسی کتابهای درسی نشان میدهد که موضوع محیط زیست در نظام آموزشی ایران به صورت پراکنده و حاشیهای مطرح میشود. در لابهلای برخی دروس اشارهای به آن میشود، اما هیچگاه به عنوان یک درس مستقل، همانند ریاضی یا علوم که از پایه آغاز شده و به تدریج غنیتر و پیچیدهتر میشوند، جایگاه نیافته است. چرا یاد گرفتن محیط زیست و آموزش حفاظت از آن یک کتاب مجزا در مدارس در همه مقاطع ندارد؟
محمد مدادی، رئیس مرکز آموزش محیط زیست و تربیت محیطبان سازمان حفاظت محیط زیست در پاسخ به این مبحث تأکید میکند: «هر نهادینهسازی فرهنگی، به ویژه در حوزه محیط زیست، باید از سنین پایین آغاز شود. اگر بخواهیم ارزشگذاری به محیط زیست در جامعه ریشهدار شود و سواد محیط زیستی واقعاً به تغییر نگرش و رفتار منجر شود، باید از پیشدبستانی و ابتدایی شروع کنیم. هر چه این آموزش به سنین بالاتر موکول شود، اثرگذاریاش کاهش پیدا میکند و اجرای آن دشوارتر میشود.»
به گفته او، بسیاری از مشکلات فعلی ما در حوزه محیط زیست دقیقاً از همین نقطه ضعف ناشی میشود و آن آغاز دیرهنگام آموزش و فرهنگسازی است. در مقابل، سرمایهگذاری در آموزش مقاطع پایین میتواند نتایج سریع و ملموسی به همراه داشته باشد.
مدادی یادآوری میکند که نمونههای موفقی همچون «پلیس کوچک» یا «همیار پلیس» در حوزه فرهنگسازی ترافیک، نشان دادند که مشارکت کودکان چگونه میتواند بر خانوادهها و حتی بر کل جامعه اثر مستقیم بگذارد.با این حال، یکی از ضعفهای اساسی کنونی، فقدان یک برنامه جامع و مدون برای آموزش محیط زیست است.
رئیس مرکز آموزش محیط زیست و تربیت محیطبان سازمان حفاظت محیط زیست میگوید: «تاکنون چنین برنامهای تدوین نشده است. آموزشها بیشتر به صورت پراکنده و غیرسیستماتیک بوده. ما اکنون در حال تدوین یک برنامه ملی هستیم؛ برنامهای که قرار است نه صرفاً به شکل یک کتاب جداگانه، بلکه در همه ابعاد زندگی روزمره دانشآموزان و دروس مختلف جاری شود. محیط زیست بخشی جداییناپذیر از زندگی است؛ از خانه و خیابان گرفته تا محل کار و سفر. بنابراین نمیتوان آن را از دانش اجتماعی و فرهنگی جدا دید.»
این طرح، به گفته او، یک گام استراتژیک در آموزش محیط زیست محسوب میشود: «هدف این است که دانش نظری و مهارتی محیط زیستی در طول سالهای تحصیل در هم آمیخته شود البته در همه مقاطع شاید قرار نگیرد. یعنی آموزش نه فقط در سطح مفاهیم، بلکه در سطح مهارتهای عملی ارائه شود. این برنامه ملی میتواند مبنای محکمی برای تصمیمگیران و سیاستگذاران آموزش و پرورش ایجاد کند تا مفاهیم محیط زیستی را به شکل یکپارچه در نظام آموزشی وارد کنند.»
خبرنگار رکنا در ادامه پرسید: «شما گفتید آموزش محیط زیست لزوماً در همه مقاطع نخواهد بود. چرا ما مانند ریاضی که سال به سال پیشرفتهتر میشود، چنین درسی نداریم؟ چرا زنگ مستقلی برای محیط زیست تعریف نمیکنیم که هر هفته بچهها با چالشها و مفاهیم محیط زیستی آشنا شوند و حس مسئولیتپذیریشان تقویت شود؟ بسیاری از کشورها حتی موضوعاتی مثل اقتصاد دایرهای و بازیافت را در مدارس آموزش میدهند. چرا ما با وجود حجم عظیم بحرانهای محیط زیستی، چنین آموزش یکپارچهای نداریم؟»
مدادی در پاسخ توضیح میدهد: «عرض من این نبود که آموزش محیط زیست در همه مقاطع نباشد. منظورم این بود که نتیجه سیاستگذاری فعلی ممکن است لزوماً به داشتن یک کتاب مستقل یا زنگ مشخص منجر نشود. مشکل اصلی این است که ما هنوز سند ملی و مدونی برای آموزش محیط زیست نداریم. سندی که مرجع بالادستی باشد و تدوین کتابها، برنامههای درسی و محتوای آموزشی را هدایت کند. تا وقتی چنین سندی وجود نداشته باشد، آموزشها پراکنده و ناکارآمد خواهند بود.»
او ادامه میدهد: «این سند باید تدوین و سپس در مراجع قانونی تصویب شود. ممکن است در نهایت به شکل یک کتاب مستقل منجر شود، یا اینکه مفاهیم محیط زیستی در همه دروس ادغام شوند. نکته کلیدی وجود همین سند بالادستی است. خوشبختانه کار آن آغاز شده و ما برنامهریزی کردهایم تا پایان سال یک نسخه اولیه آماده شود. البته فرایند طولانی است؛ مطالعات تطبیقی، گردآوری دادهها، مشورت با متخصصان محیط زیست و مؤلفان کتابهای درسی همه بخشی از مسیر هستند تا سندی پخته و قابل اجرا فراهم شود.»
خبرنگار پرسید: «آموزش و پرورش در این زمینه چقدر دغدغه دارد و تعاملش با شما چگونه است؟» مدادی در پاسخ گفت: «ما هنوز به طور رسمی بحث افزودن کتاب محیط زیست به مقاطع تحصیلی را مطرح نکردهایم، اما حساسیت در بدنه آموزش و پرورش نسبت به محیط زیست بالاست. هم در سطح تصمیمگیران و هم در سطح مدارس و معلمان، علاقه و دغدغهمندی مشهود است. همین مسئله باعث شده همکاری خوبی شکل بگیرد و امیدواریم این مسیر به نتایج ملموس برسد.»
او سپس به نقش آموزشهای غیررسمی اشاره میکند: «در کنار آموزش رسمی، آموزشهای غیررسمی در دنیا بسیار جدی گرفته میشود. روشهای خلاقانه و ابتکاری برای ارائه مفاهیم محیط زیستی به کودکان به کار گرفته میشود و جالب است که در بسیاری موارد، اثرگذاری آموزش غیررسمی از آموزش رسمی هم بیشتر است. این آموزشها میتوانند نگرشها را تغییر دهند و مهارتهای عملی بیاموزند.»
مدادی در توضیح برنامههای غیررسمی گفت: «ما طرحی با نام "محیطیار" را با همکاری آموزش و پرورش آغاز کردهایم. هدف این طرح، مشارکت دانشآموزان در فعالیتهای محیط زیستی مدارس است. فعالیتهای متنوعی را میتوان زیر این طرح تعریف کرد. "محیطیار" ذیل طرح سلامت آموزش و پرورش قرار گرفته و خوشبختانه همکاری بدنه آموزش و پرورش بسیار مطلوب بوده است. به زودی شیوهنامه آن ابلاغ میشود. همین تابستان بیش از چهار هزار مراقب سلامت در سراسر کشور آموزشهای لازم را برای اجرای این طرح دریافت میکنند. مدیران مدارس ابتدایی هم آموزشهای مرتبط را میبینند تا بتوانند طرح را به شکل مؤثر پیاده کنند. امید ما این است که دانشآموزان با مشارکت در این برنامه، به صورت عملی و مهارتی با چالشهایی مثل مدیریت پسماند آشنا شوند و توانمندیهای محیط زیستی آنها تقویت شود.»
مدادی در پایان یادآوری میکند: «تنها از طریق آموزش هدفمند و نظاممند از سنین پایین میتوان نگرش و رفتار جامعه را نسبت به محیط زیست تغییر داد. اگر بخواهیم فرهنگ حفاظت از طبیعت در ایران نهادینه شود، راهی جز این وجود ندارد.»