محمدرضا باهنر «عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام» و « نایبرئیس پیشین مجلس شورای اسلامی » سالهاست که در متن تصمیمگیریهای کلان کشور حضور داشته و به واسطه تجربه طولانی در مجلس و نهادهای مشورتی مانند مجمع تشخیص مصلحت نظام، همواه بر اصلاحات سیاسی و به ویژه اقتصادی تاکید میکند و از ضرورت «جراحی اقتصادی» سخن میگوید.
بخشی از گفتگوی اقتصادنیوز با محمدرضا باهنر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام را بخوانید؛
سوال : آقای لاریجانی که چند روز پیش دبیر شورایعالی امنیت ملی شدند، یک سال قبل در انتخابات ریاستجمهوری رد صلاحیت شده بودند، این تناقص را چگونه میتوان به مردم توضیح داد؟
پاسخ : ما از اینگونه مثالها یکی دوتا، ده تا نداریم و مثالهای متنوع و گوناگونی را داریم که باید بزنیم. این برمیگردد به اینکه یک سری از ساختارها باید اصلاح شود. در مورد همین رد صلاحیت؛ شورای نگهبان سه واژه دارد، تأیید صلاحیت، رد صلاحیت و عدم احراز صلاحیت. به تعداد زیادی از کسانی که اجازه حضور در انتخابات را نمیدهند، نمیگوید که صلاحیتشان رد شده است، بلکه میگوید صلاحیتشان احراز نشده است.
وی افزود : کشفکردن عدالت و بهاصطلاح مو را از ماست کشیدن، خیلی راحت است و بهغیراز امامان معصوم همه خطاها و گناهانی دارند. بعضیها میگفتند العیاذبالله اگر پیامبر اعظم (ص) هم بیاید ثبتنام کند، شورای نگهبان میتواند بگوید که یکی از عموهای ایشان ابوجهل بوده یا همسرش فلانی بوده یا برادرزادههایش هم اینگونه بودند و... طبیعتاً تأیید صلاحیت نمیشود.(خنده)
سوال : شما امید دارید که این ساختار اصلاح شود؟
پاسخ : ما باید دنبال اصلاح ساختار و این حرفها برویم، بله قانونگذاری میخواهد، مسئله سیاستهای کلی نظام باید اصلاح شود، حتی با برخی از آقایان فقها که صحبت میکنیم، به آنها گفتم که این نحوه برخورد شما سرمایه اجتماعی ما را هم کاهش میدهد. مخصوصاً در مجلس خیلی جالب است که در برخی حوزههای انتخابیه تکنفره، فردی ثبتنام میکند، این فرد مثلاً معلم است، یک سری شاگرد و پدر و مادرانشان، همکارانش و... دارد. اگر این فرد صلاحیت نگیرد، مردم دیگر در انتخابات شرکت نمیکنند.
میگویند حتی اگر 100 نفر را هم تأیید کرده باشی، ما دنبال این یک نفر بودیم. هر کدام از افراد که صلاحیتشان تأیید نشده باشد، مجموعههای از آدمهای رأیدهنده از پای صندوق کنار میروند. به آقایان شورای نگهبان میگوییم سرمایه اجتماعی چه میشود، میگویند ما که مسئول سرمایه اجتماعی نیستیم، ما مسئولی هستیم که میگوییم صلاحیت دارد یا نه.
سوال : این اتفاق بههرحال رخداده و آقای لاریجانی به یک سمت خیلی مهم بازگشتند. آیا این تغییر میتواند سرآغاز یک تحولات سیاسی و امنیتی ؟
پاسخ : آقای لاریجانی شخصیتی است که هم در فضای داخلی و هم بینالملل آدم شناخته شدهای است و خود این انتصاب پیامهای خوبی را دارد. خود من با این انتصاب موافق بوده و هستم و آقای لاریجانی هم همانگونه که عرض کردم شناخته شده است.
زمانی که آقای لاریجانی رئیس صداوسیما بود عملکردش روشن بود. وی 12 سال رئیس مجلس بود، عملکردش روشن بود. زمانی که دبیر شورای عالی امنیت ملی بود عملکردش مشخص بود. مثلا بخواهند آقای باهنر را دبیر شورای عالی امنیت ملی کنند، یک عده ای او را می شناسند و تنها نماینده مجلس بوده است، اما آقای لاریجانی بسیاری از این مسئولیتهای حساس را طی کرده است. اینها جاهای کوچکی نیست.
چهکارهاند که میگویند مملکت مال حزباللهیهاست
باهنر گفت : در مصاحبههایی عرض کرده بودم که یک عزیزی در صداوسیما گفته بود؛ «مملکت مال حزباللهیهاست». من همان موقع گفتم شما چه کارهاید که مملکت را در بست در اختیار یک قشری قرار دهید. حزباللهیها در کشور 10 درصد هستند که روی سرما جا دارند و اهل ایثار، گذشت و خیلی خدمات دیگر هستند. از طرف دیگر ممکن است 5-6 درصد هم داشته باشیم که ما سیاسیون به آنها «رأی سیاه» میگوییم؛ آدمهایی که منتظرند از آن طرف آب، یکی بیاید و نجاتشان دهد.
در این میان 80-85 درصد مردم هم میخواهند زندگی کنند، میخواهند آینده و معیشتشان تأمین باشد و به ایرانیبودن خود افتخار میکنند، ایران مستقل، مقتدر و یکپارچه را دوست دارند، اما میخواهند زندگی کنند. نمیتوانند مثل حزباللهیها فکر کنند، اهل گذشت و ایثار شاید نباشند، اما اینها جمعیت و شهروندان ایران هستند و باید آنها را حفظ کرد و نگه داشت. من همان موقع هم گفتم که از میان 10 درصد حزباللهیها، دو میلیون نفرشان میگویند که همه ایرانیها باید مثل ما فکر کنند، اینها اشتباه میکنند. آن موقع به من ایراد گرفتند و گفتند که شما گفتی دو میلیون حزباللهی داریم در صورتی که حزباللهی خیلی بیشتر داریم که از میان آنها 2 میلیون نفرشان هستند که میگویند همه باید مثل آنها فکر کنند که این از نظر من زیادهخواهی است. بالاخره باید با این مردم زندگی کرد و به آنها کمک کرد.
وی افزود : داستان جنگ 12 روزه خیلی چیزها به ما داد که البته باید از یک سری غافلگیری و مسائل دیگر درس بگیریم که انشالله باید حواسمان جمع باشد و نیروهای مسلح همواره باید دست به ماشه باشند.
همیشه استراتژی حکومتها این است که نیروهای مسلح باید فرض را بر این قرار دهند که همین امشب حمله خواهد شد، اما باید تحت امر باشند نه اینکه آتشبهاختیار باشند. باید حاکمیت و شورایعالی امنیت ملی تصمیم جنگوصلح را بگیرد و رابطه با کشورها را تصمیمگیری کند. اگر و زیر خارجه هم بحث و صحبتی هم میکند، باید سخنگوی شورا و تصمیمات شورایعالی امنیت ملی باشد. مصوبات شورایعالی امنیت ملی باید موردتأیید مقام معظم رهبری بر طبق قانون اساسی، برسد.
باهنر در ادامه اظهار کرد : در این فضا ما به اصلاحات اساسی هم در ساحت اقتصاد هم سیاست و هم فرهنگ نیاز داریم. ساحت دفاعیمان مقداری خرج دارد و باید کار کنیم. اما در ساحتهای دیگر ما حتماً به اصلاحات اساسی نیاز داریم که من اسمش را «جراحی» میگذارم. حتی خدمت آقای پزشکیان هم رسیده بودیم، خدمتشان عرض کردم که سه چهارتا جراحی اساسی در کشور نیاز است که باید انجام شود.
عضو مجمع تشخیص گفت : زمانی که آقای خاتمی رئیسجمهور شده بودند، جلسهای برای ساماندهی شرایط اقتصادی کشور تشکیل داده بودند. 10-15 نفر از اقتصاددانان بزرگ کشور بودند، من هم در جمع آنها بودم. هر کدام از تئوریسینهای اقتصادی پیشنهادهایی که میدادند را آقای خاتمی باعلاقه و دقت یادداشت میکرد. بعد از جلسه وقت گرفتم و با ایشان ملاقات کردم و گفتم شما تعجب میکنید که اینها این حرفهای خوب را میزنند، من یادداشت نمیکنم و برخی هم فقط نشستیم و گوش میکنیم و شما اینگونه یادداشت میکنید.
ما دهها بار این حرفها را شنیدیم و در برنامههای اول، دوم و سوم هم شنیدیم. به آقای خاتمی گفتم مشکل شما این است که دنبال راهحل اقتصادی میگردید که هیچکس ضرر نکند، همه سود کنند، اما خداوند چنین راهی را خلق نکرده است. شما هر تصمیم اقتصادی که بگیرید، عدهای ضرر و عدهای دیگر سود میکنند. شما باید ببینید هزینهها و درآمدهای هر تصمیم چیست، اگر معدلش مثبت شد، باید اقدام کنید؛ اما اگر منفیاش، نباید اقدام کنید.
تصمیمات اقتصادی هم اینگونه است، نه اینکه تصمیمی باشد که همه سود ببرند. یک مثال میگویم؛ نزدیک 7 سال است که تورم نزدیک 40 درصد را تجربه می کنیم. در طول صد سال تاریخ اخیر ایران (50 سال نظام طاغوت و 50 نظام جمهوری اسلامی) ما چنین پدیدهای را نداشتیم که 7 سال پشت سرهم تورم نزدیک 40 درصد را داشته باشیم. در سال 1374 تورم 49 درصدی زدیم.
وی اظهار کرد : اما اکنون هفت سال است که تورم اقتصادی داشتیم، ساده میگوییم جمعش میشود 280 درصد، اما چون مرکب و فزاینده است، ما میگوییم هفت تا 40 درصد 720 درصد میشود؛ یعنی ما در 7 سال 720 درصد تورم داشتیم و اگر خدای نکرده امسال هم 40 درصد را بزنیم، تقریبا 1000 درصد میشود.
این تورم تحت امر نیست و پارامترهای اقتصادی تحت فرمان نیستند که آقای رئیسجمهور بگوید گرانی نباشد یا مجلس بگوید؛ تورم ممنوع! تورم 10-15 عامل دارد که آن عوامل را باید بخشکانید؛ والا تورم کار خود را میکند، نه تحت امر قانون است نه تحت امر موعظه و نصیحت و فرمان است. تورم یک پدیده اقتصادی است که تعدادی ریشه دارد که آن ریشه ها را باید از بین برد.
3 تا از ریشه های تورم در کشور؛ یکی ناترازی بودجه عمومی دولت است، دوم ناترازی بانکها و سوم ناترازیهای صندوقهای بازنشستگی است و در کنارش ناترازی انرژی هم داریم و دیگر چیزها.
در این وضعیتی که بسیاری از مردمی که از نظر معیشتی در رنج و عذاب هستند، سالی حدود 200 میلیارد دلار در کشور یارانه میدهیم. یارانه انرژی، نان، دارو و... اما این یارانه به شدت ناعادلانه است. یعنی هرکس بیشتر مصرف میکند، بیشتر از این یارانهها استفاده میکند. هرکس هم که مصرف کمی دارد، کمتر استفاده میکند. این ظلم است و باید آن را عادلانه کرد.
در جریان انرژی در دولتهای هشتم و نهم، اتفاقی افتاد بهعنوان هدفمندی یارانهها که آن موقع خوب و لازم بود، بعداً مقداری عقب افتاد و گرفتاری ایجاد شد. برای اینکه این مسئله را اصلاح کنیم نیاز به یک جراحی اساسی در کشور داریم. اگر بخواهیم یارانهها را نه اینکه مساوی بلکه عادلانه کنیم، نیاز به جراحی اساسی دارد.
سوال : به نظر شما دولت آقای پزشکیان این جسارت را دارد که این جراحی را انجام دهد؟
پاسخ : همان اوایلی که آقای پزشکیان تازه بر صندلی ریاست نشسته بودند، خدمت ایشان رسیدم و گفتم «کباب نخوردم؛ اما بوی کباب را خوب میفهمم»، شما که روی این صندلی نشستید، روز اول میگویند که حقوقها را پول نداریم که بدهیم، بعد میگویند یارانه نداریم بدهیم، بعد میگویند پول گندمکاران را نمیتوانیم بدهیم، بعد میگویند معدن طبس فروریخته و 50 نفر کشته شدند، بعد میگویند شهید هنیه را ترور کردند. گفتم هر روز آنقدر از این مسائل بر سر شما میریزد که اگر بهجای 24 ساعت شبانهروز 48 ساعت هم بدوی، به مسائل روزمره بیشتر نمیتوانی برسی. اما در کنار این مسائل روزمره یک سری جراحیهای اساسی موردنیاز است.
خود شما هم ممکن است بگویید که در برخی حوزهها که خیلی مشکل داریم، سراغ جراحیها نرویم. اما اینکه فکر کنیم دو سال دیگر مشکلاتمان کمتر میشود، اینگونه نیست.
وی در ادامه گفت : خدمت آقای پزشکیان همین را گفتم که باید جراحی شود و هر ماه که عقب بیفتد، یک سال عقب میمانیم و باید زودتر انجام دهیم. برای اینکه انجام دهید باید اتاق فکر تأسیس کنی و در آن افرادی خوشفکر، وارد، آگاه، هوشمند و خردورز باشند وزی نفع نباشند. اینها برای شما نقشه راه جراحی را تعریف کنند. ما بهغیراز جراحی چارهای نداریم.
پول را بهحساب مردم ریختیم و گفتیم تا زمانی که قیمتها اصلاح شود، نمیتوانید پول را برداشت کنید. جالب اینجاست که در روزهای آخر از طرف مردم به ما فشار میآمد که چرا تمام نمیکنید و قیمتها را اصلاح نمیکنید. حتی در آن زمان رئیسجمهور سه بار بهصورت زنده تلویزیونی با مردم گفتگو کرد که مزایای کار اینها و ممکن است چنین اشکالاتی به وجود آید و یک سری اشکالات باید رفع شود و یک عده هم ضرر خواهند کرد.
الان اگر قرار باشد که چنین اتفاقی بیفتد، باید مردم کاملاً توجیه شوند و بدانند که چه اتفاقی رخ میدهد. اگر یکسوم 200 میلیارد دلار -حالا ما دلاری میگوییم شما یورو فرض کنید، مرگ بر آمریکا (خنده) ...اگر یک سوم این عدد را به صورت نقد به مردم بدهیم، 80 دلار میشود؛ یعنی به هر ایرانی سالی هزار دلار میرسد. یک خانواده 5 نفره 5 هزار دلار سالانه دریافت میکند. اگر 5 هزار دلار را مثلا ضربدر از 70 هزار تومان بکنیم، به هر نفر 70 میلیون تومان میرسد؛ یعنی ماهیانه 6-7 میلیون تومان نفری میشود. البته به این شرط که اگر دادیم قیمتها آزاد میشود، یعنی مثلا بنزین 70 هزار تومان میشود.
باهنر در ادامه اظهار کرد : وقتی میگویم یارانه نفری 70 میلیون در سال میشود، از آن طرف میگویم که بنزین هم 60 هزار 80 هزار تومان همزمان میشود. الان به علت کمبود، بنزین وارد میکنیم هر لیتری برایمان 50 هزار تومان درمیآید، در حالیکه 1500 تومان میفروشیم. اگر هم سهمیه نباشد، 3 هزار تومان میشود. همین 50 هزار تومان برای دولت هزینه میشود. حالا هر کسی بنزین بیشتری مصرف میکند، یارانه بیشتری هم میگیرد، کسی که 5 ماشین دارد، 5 برابر استفاده میکند.
40 درصد از خانوادههای ما در کشور اصلاً ماشین ندارند. البته آنها هم از حملونقل عمومی استفاده میکنند و اگر یارانه نباشد، تاکسی و اتوبوس هم گران میشود. اما این میتواند طراحی شود و مردم توجیه شوند و مثل آقای خاویر میلی تورم 4 رقمی را در عرض دوساله تکرقمی کنند.
سوال : اگر این اتفاق رخ بدهد و آقای پزشکیان و دولتش به سمت اصلاحات سیاسی و اقتصادی رفتند، فکر میکنید چه نیروهایی با ایشان همراه باشند و چه نیروهایی مقاومت نشان دهند؟
پاسخ : یک تنگنظریهایی در عالم سیاست داریم که اگر افراد جلو بیایند دیگر برنمیگردند. در میان اصولگرایان ما افرادی داریم که خیلی دگم و بسته فکر میکنند و در جریان اصلاحات هم داریم و افرادی هستند که به حالت عادی نمیخواهند اصلاحطلبی کنند و میخواهند هنجارشکنی کنند. اما همین انسجامی که ما در جنگ 12 روزه دیدیم، اگر یک سری اصلاحات واقعی و خوب انجام شود نه اینکه برای ذینفعان خاص به وجود بیاید، خیلی از مردم پشت سر حاکمیت و دولت میآیند و به دولت کمک می کنند. البته همانگونه که عرض کردم چندتا شرط دارد؛ یکی اینکه واقعا اصل هدف منافع ملی و منافع تک تک شهروندان باشد و در آن خلاف و دروغگویی و ذینفعی و رانتخواری نباشد و صادقانه با مردم صحبت کنند، مردم حمایت میکنند.