به گزارش هشهری آنلاین، اواسط سال ۱۴۰۱ گزارش یک تصادف مرگبار به مأموران پلیس راهور اعلام شد. پس از حضور مأموران در محل و بررسیهای اولیه مشخص شد که راننده خودرو با تیر چراغ برق بهشدت برخورد و فوت کرده است. در حالی که به نظر میرسید مرگ راننده بر اثر تصادف بوده، مأموران پلیس با بررسیهای دقیقتر متوجه یک بریدگی عمیق روی گلوی راننده شدند که عجیب به نظر میرسید.
بریدن گلوی مقتول قبل از تصادف
بدین ترتیب موضوع مرگ مشکوک راننده جوان به کارآگاهان پلیس آگاهی اعلام شد و تیم جنایی به دستور بازپرس ویژه قتل در محل حاضر شدند و به بررسی موضوع پرداختند. خیلی زود مشخص شد بریدگی روی گلوی راننده مربوط به قبل از تصادف و بر اثر اصابت جسمی تیز بوده است.
بنابراین جسد به دستور مقام قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و مأموران تحقیقات خود را برای بررسی ابعاد پنهان ماجرا آغاز کردند.
- جزئیات تازه از مرگ مادر و دختر در شهرک اکباتان | احتمال خودکشی دختر جوان
- سقوط مرگبار بالابر در ساختمان تجاری - اداری تهران | ۲ جوان کشته و مصدوم شدند
درگیری مقتول با دو برادر
با شناسایی هویت مقتول به نام شهاب، مأموران به تحقیقات میدانی پرداختند. در این میان چند نفر شهادت دادند که شهاب قبل از این تصادف با ۲ برادر درگیری شدیدی داشته است و یکی از برادرها به نام فرهاد با جسمی برنده شبیه ساتور ضربهای به گردن او زده بود.
در ادامه پلیس دوربینهای مداربسته محل درگیری را مورد بازبینی قرار داد و اظهارات شهود تأیید شد. با مشخص شدن موضوع، فرهاد و فریبرز ردیابی و دستگیر شدند.
فریبرز در تشریح ماجرا گفت: روز حادثه من و دوستم با موتور در حال گذر از خیابان بودیم که شهاب به ما گیر داد و سر موضوعی پیش پا افتاده مرا کتک زد. من هم به خانه رفتم و به برادرم فرهاد گفتم. بعد هم با هم به در خانه شهاب رفتیم. من چند باری در خانهشان را زدم تا اینکه یکباره در را باز کرد، اما ناگهان اسپری گاز اشکآور را به صورتم پاشید و بعد هم با چاقو چند ضربه به من زد.
وی ادامه داد: فرهاد با دیدن این صحنه جلو آمد و با چاقو ۲ ضربه به شهاب زد. در همین موقع شهاب دستش را روی گلویش گذاشت تا جلوی خونریزی را بگیرد و بلافاصله سوار ماشینش شد که خودش را به بیمارستان برساند اما بعدا فهمیدیم در وسط راه با تیر چراغ برق برخورد و فوت کرده است.
فرهاد هم اظهارات برادرش را تأیید کرد.
با تکمیل تحقیقات، برای فرهاد به اتهام قتل عمد و برای فریبرز به اتهام معاونت در جنایت کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
حکم قصاص و زندان طولانی برای دو برادر
در ابتدای این جلسه اولیای دم برای متهم ردیف اول درخواست قصاص و برای متهم ردیف دوم درخواست اشد مجازات کردند.
پس از آن فرهاد به جایگاه رفت و گفت: من قصدم کشتن شهاب نبود. ما به در خانهشان رفته بودیم تا مشکل را حل کنیم اما او به یکباره با گاز اشکآور و چاقو به برادرم حمله کرد و من هم برای دفاع از جان برادرم و خودم ۲ ضربه به او زدم. اما او زنده بود و خودش سوار ماشینش شد که به بیمارستان برود و من فکر نمیکردم او فوت کند.
فریبرز هم با تکرار اظهاراتش در مراحل بازجویی اتهام معاونت در قتل را رد کرد و گفت: من نقشی در قتل شهاب نداشتم. حتی آن روز آسیب هم دیدم و در بیمارستان تحت درمان قرار گرفتم.
با پایان اظهارات متهمان، قضات فرهاد را به قصاص و فریبرز را به ۱۵ سال حبس محکوم کردند.
پس از صدور حکم، متهمان اعتراض کردند و پرونده به دیوان عالی کشور رفت و قضات دیوان بر اساس اظهارات متهمان مبنی بر دفاع مشروع، حکم را نقض و پرونده را برای رسیدگی مجدد به شعبه همعرض فرستادند.
تأیید دوباره حکم قصاص/ تبرئه برادر
در ابتدای این جلسه نیز اولیای دم بر درخواست قصاص و اشد مجازات تأکید کردند. سپس فرهاد و فریبرز اظهاراتشان را تکرار کردند.
فریبرز هم به قضات گفت: در هیچکدام از گزارشها حضور من به عنوان معاون ثبت نشده و من هیچ نقشی در ماجرای قتل نداشتم.
در پایان این جلسه، قضات بر اساس گزارشهای پزشکی قانونی و پلیس، بازبینی دوربینهای مداربسته و مستندات، فرهاد را بار دیگر به قصاص محکوم کردند، اما فریبرز از اتهام معاونت در قتل تبرئه شد.