حالا باید به پرسشهایی پاسخ داده شود از جمله اینکه مگر قرار نبود در فوتبال ایران یک مدیر برنامه، امور نقلوانتقالاتی تعداد مشخصی بازیکن را برعهده داشته باشد؟ راهکار مشخص و عملیاتی فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش برای مقابله و مهار این مشکل بزرگ چیست؟
به گزارش سرویس ورزشی تابناک، فوتبال «دلالزده» ایران همچون خودرویی است که با ترمز بریده به سمت پرتگاه میرود. حالا دیگر ماجرا به رفاقت و دوستی یک مدیربرنامه یا ایجنت با یک مدیر یا سرمربی و انتقال بدون ضابطه بازیکن به تیمی، محدود نمیشود. موضوع آنقدر عجیب و هولناک است که حتی بزرگترین و پرطرفدارترین باشگاههای فوتبالمان هم در دایره این آسیب قرار گرفتهاند و از آفت دلالیسم در امان نیستند. حالا چند سالی است که مدیربرنامهها با یک ترفند خاص بازیکن جابهجا میکنند؛ چیزی که تحت عنوان بازیکنان پکیجی شناخته میشود.
در این شرایط علیرضا منصوریان ضمن تأکید بر اینکه تعمداً از «مدیربرنامه» یا «ایجنت» استفاده نمیکند، میگوید: «خطرناکترین اتفاقی که استقلال را تهدید میکند، این است که ۱۱-۱۲ نفر از بازیکنان استقلال را یک دلال در اختیار دارد. سیدورف هم با همین آدم وارد باشگاه استقلال شده است. من خودم عمداً از واژه مدیربرنامه یا ایجنت استفاده نمیکنم! الان این دوست عزیز که بسیاری بازیکنان و ذخیرههایشان را در اختیار دارد، زورش از مدیرعامل و سرمربی و هیأت مدیره بیشتر است؛ هر وقت هم اراده کند با این بازیکنان علیه سرمربی و مدیریت کودتا میکند و زیر پای سرمربی را خالی میکند و سرمربی جدید میآورد.» سرمربی سابق استقلال نکته مهمتری هم بیان کرده است: «مربیان و مدیران عامل باید از هر مدیر برنامهای نهایتاً سه بازیکن بگیرند. الان خیلی از باشگاهها تحت کنترل اوست. هیچ نهاد امنیتی و نظارتی هم گوش نمیکند و وقتی گوش نمیکنند، آدم را میترساند.»
صحبتهای منصوریان آنجایی اهمیت بیشتری پیدا میکند که به وضوح از بیاعتنایی نهادهای مهم و اثرگذار حرف میزند. در این بین کافی است به دو اظهارنظر متفاوت از رئیس فدراسیون فوتبال که به فاصله یکسال مطرح شد، توجه کنیم. مهدی تاج در تیرماه ۱۴۰۲ در مصاحبهای گفت: «بحث سقف قراردادها یک تحول است؛ طبیعی است یکسری هم مقاومت میکنند. یکسری گفتند وارد این ماجرا شدی، تو را میزنند. ممکن است اینها رسانه و تیم و آدم داشته باشند. معلوم است دلالی که میلیاردها تومان سود داشته، راحت نمینشیند و به همه فشار میآورد. به طور مثال یک دلال ۱۲۷ میلیارد تومان درآمد داشته است!» در آن مقطع، جمله جنجالی میان صحبتهای مهدی تاج، موجب ورود سازمان مالیاتی کشور به پرونده درآمد نجومی یک دلال شد؛ مدیر کل دفتر بازرسی سازمان امور مالیاتی در مکاتبه ای با رئیس فدراسیون فوتبال خواستار ارائه اطلاعات تکمیلی در مورد درآمد ۱۲۷ میلیارد تومانی یکی از دلالان فوتبال ایران شد. گرچه پس از آن هیچ اتفاق خاصی نیفتاد!
مهدی تاج در مردادماه ۱۴۰۳ با اشاره به فعالیت غیرمجاز برخی از کارگزاران در نقلوانتقالات گفت: «باید به باشگاهها گفت با کسی که مجوز کارگزاری ندارد، قرارداد نبندند. سازمان لیگ نیز باید پای این کار بایستد. ۶۳ بازیکن تحت نظر یک مدیربرنامه هستند و با کاری که در چارچوب قانون انجام شود یک رنسانس به وجود میآید.» متولی فوتبال کشور در حالی از حکمرانی باورنکردنی یک مدیر برنامه صحبت کرد و به باشگاهها هشدار داد که یا از سوی فدراسیون اقدام جدیای در این زمینه صورت نگرفت یا کارشکنیهای برای رسیدن به هدف انجام شد که بازهم نیازمند شفافیت و روشنگری است.
نکته حائز اهمیت اینکه پیشتر هم محمدرضا زنوزی با بیان جملاتی صریح، زنگ خطر را به صدا در آورد. اما با اینکه حدود دو ماه از افشاگری مالک باشگاه تراکتور میگذرد، هیچ اقدام روشن و بازدارندهای در این خصوص انجام نشده است. زنوزی بعدتر هم در یک برنامه تلویزیونی با نام بردن از امیر هوشنگ سعادتی، عنوان کرد که این مدیر برنامه با قراردادهای قرضی و کوتاه مدت، فوتبال ایران را به آتش کشیده است. او همچنین به این موضوع اشاره کرد که این مدیربرنامه، بازیکنان زیادی را در اختیار دارد و قدرت مدیران باشگاهها نیز به او نمیرسد.
صحبتهای محمدرضا زنوزی از یک سو و علیرضا منصوریان از سوی دیگر، تنها مشت نمونه خروار است. در واقع صحبت از یک یا دو مدیربرنامه خاص نیست و دیگر تا اینجا کار برای همه روشن است که مافیای فوتبال متشکل از حلقههای مختلفی است که ردپای مدیر، مربی، رسانه و دلال در آن وجود دارد. حالا باید به پرسشهایی پاسخ داده شود؛ از جمله اینکه مگر قرار نبود در فوتبال ایران یک مدیر برنامه، امور نقلوانتقالاتی تعداد مشخصی بازیکن را برعهده داشته باشد؟ راهکار مشخص و عملیاتی فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش برای مقابله و مهار این مشکل بزرگ چیست؟ رویهای که چون سَم در حال نفوذ به تاروپود فوتبال است و دور نیست روزی که آن را کاملاً از پا در آورد. در این بین نقش نهادهای نظارتی چیست؟ اگر عزمی جدی وجود دارد، همین حالا هم برای مقابله دیر شده اما بهتر از نادیده گرفتن و بیاعتنایی است. «در خانه اگر کس است، یک حرف بس است...».