با توجه به ماهیت بازارهای مالی، شفافیت در این فضا صرفا یک توصیه اخلاقی یا انتخاب نیست؛ بلکه شرط بقای این بازار محسوب میشود. در غیاب شفافیت، هیچ سرمایهگذاری تمایل نخواهد داشت داراییهای خود را در فضایی قرار دهد که قواعد آن مبهم، اطلاعاتش گزینشی و زمان انتشارش نامشخص است. در بازارهای پیشرفته جهانی، انتشار فوری و همزمان اطلاعات بااهمیت، یک اصل غیرقابل مذاکره محسوب میشود که از سرمایهگذار خرد تا صندوقهای بزرگ سرمایهگذاری، همه را در یک سطح قرار میدهد. بازاری که فاقد شفافیت باشد، به زمینهای برای حدس و گمان تبدیل میشود.
در چنین فضایی، تحلیل مبتنی بر داده واقعی جای خود را به پیروی از شایعات و حرکات بازیگران بزرگ میدهد. این تحول، سرمایهگذاری بلندمدت را جایگزین معاملات کوتاهمدت و هیجانی میکند و بازار را به بستری بیثبات و غیرقابل پیشبینی تبدیل میکند. این وضعیت نهتنها عمق بازار را کاهش میدهد، بلکه امکان جذب سرمایههای تازه، بهویژه سرمایهگذاری خارجی را بهشدت محدود میسازد.بازار سرمایه ایران هنوز با استانداردهای بینالمللی فاصله چشمگیری دارد. نخستین چالش، دسترسی نابرابر به اطلاعات است. شواهد متعدد نشان میدهد که پیش از انتشار رسمی برخی اخبار مهم در سامانه کدال (بهعنوان مرجع رسمی افشا)، تغییرات غیرعادی در قیمت و حجم معاملات برخی نمادها رخ میدهد. این امر نشاندهنده آن است که گروهی از بازیگران، زودتر از دیگران به اطلاعات دسترسی دارند؛ رفتاری که اصل تساوی در فرصتهای سرمایهگذاری را زیر سوال میبرد.چالش دیگر، کیفیت پایین گزارشهای مالی و اطلاعیههای شرکتی است.
بسیاری از اطلاعیههای رسمی با عبارات کلی و فاقد جزئیات منتشر میشوند؛ عباراتی مانند «به دلیل شرایط بازار» یا «به علت تغییرات هزینهها» که به درک دقیق از وضعیت مالی و عملیاتی شرکت کمکی نمیکنند. این کلیگویی، فضایی برای تفسیرهای گسترده و گاه گمراهکننده فراهم میآورد.از سوی دیگر، تاخیر در افشای اطلاعات به یک معضل جدی تبدیل شده است. بر اساس دستورالعملهای سازمان بورس، رویدادهای مهم باید «بلافاصله» اعلام شوند، اما در عمل، گاهی روزها یا هفتهها پس از وقوع، این اطلاعات منتشر میشوند؛ زمانی که بازار واکنش خود را نشان داده و برخی بازیگران از پیش سود بردهاند.شفافیت ناکافی در تغییر ترکیب سهامداران عمده نیز حلقه دیگری از این زنجیره ضعف است. بسیاری از جابهجاییهای مهم مالکیت یا با تاخیر اعلام میشوند یا بدون ارائه جزئیات کافی. این فضا، زمینهساز دستکاری قیمت و استفاده از اطلاعات نهانی میشود.
وقتی کانال رسمی انتشار اطلاعات ناکارآمد باشد، سرمایهگذاران به سمت منابع غیررسمی سوق داده میشوند. در این شرایط، اخبار تاییدنشده با سرعتی چندبرابر نسبت به اطلاعات رسمی گسترش مییابند. در چنین محیطی، معاملات مبتنی بر اطلاعات نهانی به پدیدهای عادی تبدیل میشود. افرادی که زودتر از دیگران از یک رویداد مهم مطلع میشوند، میتوانند قبل از واکنش بازار، موقعیت معاملاتی خود را تغییر دهند.این رفتار نهتنها به زیان سرمایهگذاران خرد است، بلکه کل اعتبار بازار سرمایه را زیر سوال میبرد. بیاعتمادی سرمایهگذاران خرد، پیامد مستقیم این وضعیت است. وقتی احساس شود قواعد بازی به نفع گروههای خاصی تنظیم شده، سرمایهها از بورس خارج شده و به بازارهای موازی، مانند ارز، طلا یا املاک، سرازیر میشوند. در نهایت، این چرخه به بازاری منجر میشود که با کوچکترین خبر، دچار نوسانات شدید و غیرمنطقی میشود. همه اینها فضایی را خواهد ساخت که پیشبینیپذیری در آن به شدت کاهش یافته و هزینه سرمایهگذاری در آن بالاست.
در بازارهای توسعهیافته، شفافیت یک الزام قانونی با ضمانت اجرایی جدی است. کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا (SEC)، تخلف در افشای بهموقع اطلاعات را با جریمههای سنگین و در موارد شدید، با محرومیت دائمی از فعالیت بورسی پیگیری میکند. این رویکرد نشاندهنده اهمیت غیرقابل مذاکره اصل «افشای همزمان» در این بازارهاست. حتی بورس استانبول نیز سامانه KAP را راهاندازی کرده که تمامی گزارشهای شرکتی را بهصورت آنی، برخط و حتی به زبان انگلیسی منتشر میکند. این سطح از شفافیت، طبق گفته بسیاری از فعالان این بازار، نقش مهمی در جذب سرمایهگذاران خارجی و افزایش اعتبار بورس ترکیه داشته است. در مقایسه با این نمونهها، بورس ایران هنوز در مرحلهای است که از نظر سرعت و کیفیت افشا و ضمانت اجرای قوانین، فاصله چشمگیری با استانداردهای جهانی دارد.
اصلاح شفافیت در بورس ایران نیازمند رویکردی جامع و همهجانبه است. نخستین گام، ایجاد سامانهای یکپارچه و بینقص است که هر خبر یا گزارش مهم، بدون هیچ تاخیر یا تمایز، بهطور همزمان به دست تمام فعالان بازار برسد. همزمان، جریمههای بازدارنده برای تاخیر در افشا، پنهانکاری یا ارائه گزارشهای ناقص باید تعیین شود. جریمههایی که آنقدر سنگین باشند که رعایت قانون، گزینهای ارزانتر از تخلف به نظر برسد. الزام به استفاده از استانداردهای بینالمللی گزارشگری مالی، از جمله IFRS، میتواند کیفیت افشا را بهطور چشمگیری ارتقا دهد و از کلیگویی و ابهام در گزارشها بکاهد. نقش نظارت نیز باید بهعنوان یک وظیفه اصلی سیاستگذار بازار، بازتعریف شود. نظارت بر معاملات مشکوک باید بهصورت فعال، پیشگیرانه و با استفاده از فناوریهای نوین (مانند هوش مصنوعی و تحلیل دادههای بزرگ)، انجام شود تا ارتباط میان دسترسی به اطلاعات نهانی و رفتار معاملاتی به سرعت شناسایی و پیگیری شود. در کنار این اقدامات، آموزش سرمایهگذاران نیز حیاتی است.
حتی بهترین سامانه افشا، بدون سواد تحلیلی کافی در میان کاربران، اثر کامل خود را نخواهد داشت. آموزش تحلیل گزارشهای مالی، درک صورتهای مالی و شناخت رفتارهای غیرعادی در بازار، باید بخشی از سیاستهای بلندمدت بازار سرمایه باشد. بازار سرمایه بدون شفافیت، یک میدان بازی نابرابر است. تا زمانی که تاخیر در افشا، گزارشهای مبهم و دسترسیهای خاص به اطلاعات ادامه داشته باشد، بیاعتمادی و خروج سرمایهگذاران خرد نیز ادامه خواهد داشت. تجربه بازارهای موفق نشان میدهد که تنها با قوانین سختگیرانه، افشای فوری و نظارت قاطع، میتوان فضایی برابر، شفاف و امن برای همه فعالان بازار ایجاد کرد. در غیر این صورت، تضعیف جایگاه بازار سرمایه در اقتصاد ملی، نه یک احتمال، بلکه یک سرنوشت محتوم خواهد بود.