توافق «مسیر صلح و شکوفایی بینالمللی ترامپ» میان آمریکا، ارمنستان و آذربایجان، با اجاره ۹۹ ساله کریدوری از جنوب ارمنستان به نخجوان، ایران را دور زده و پیوند زمینی باکو–ترکیه را تقویت میکند. این مسیر، نفوذ روسیه و ایران را کاهش داده، موقعیت ژئوپلیتیک آمریکا را در قفقاز و خاورمیانه-شمال آفریقا تقویت میسازد و معادلات تجاری شرق–غرب را بازتعریف میکند. در عین حال، میتواند به عامل ثبات یا کانون تنش جدید منطقه تبدیل شود.
به گزارش فرارو به نقل از العربی الجدید، توافقنامه «مسیر صلح و شکوفایی بینالمللی ترامپ» (TRIPP)، که میان ایالات متحده، ارمنستان و جمهوری آذربایجان به امضا رسیده، نقطه عطفی مهم در معادلات ژئوپلیتیک قفقاز جنوبی به شمار میآید و میتواند پیامدهای زنجیرهای در خاورمیانه و شمال آفریقا به همراه داشته باشد. این توافقنامه که روز شنبه توسط دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا اعلام شد، به واشنگتن حق اجاره ۹۹ ساله برای توسعه و تأمین امنیت یک کریدور ترانزیتی میدهد که سرزمین اصلی جمهوری آذربایجان را از طریق خاک ارمنستان به جمهوری خودمختار نخجوان متصل میکند. برای نخستین بار، این مسیر تحت ضمانتهای ایالات متحده فعالیت خواهد کرد و عملاً ایران را بهطور کامل دور میزند.
ایجاد این کریدور نتیجه سالها تنش و درگیری پراکنده میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان است و بازترسیم راهبردی مسیرهای تجاری منطقه را در پی دارد. این مسیر به باکو امکان میدهد پیوند زمینی مستقیمی با ترکیه برقرار کند و همزمان، ایروان را به محور تجاری شرق-غرب تحت سلطه آمریکا و متحدانش نزدیکتر سازد؛ محوری که در برابر مسیرهای سنتی شمال-جنوب با نفوذ روسیه و ایران قرار دارد.
فواد شهبازوف، تحلیلگر ارشد مسائل بین الملل معتقد است: «توافق نامه «مسیر صلح و شکوفایی بینالمللی ترامپ» که با مشارکت ایالات متحده، جمهوری آذربایجان و ارمنستان منعقد شده، نقطه عطفی در ژئوپلیتیک قفقاز جنوبی به شمار میآید و ضمن تقویت تجارت منطقهای، معادلات ترانزیتی را بازتعریف میکند.» وی در ادامه تاکید کرد: «این کریدور نهتنها پیوند راهبردی آذربایجان با ترکیه را تحکیم میبخشد، بلکه مسیرهای تجاری شرق-غرب منطقه را نیز دگرگون میکند.» تحلیل وی نشان میدهد که این کریدور فراتر از یک مسیر تجاری صرف است؛ این پروژه ابزاری ژئوپلیتیک است که نقشه اتصال و ترانزیت در قفقاز جنوبی را به شکلی بنیادین تغییر خواهد داد.
فواد شهبازوف، تحلیلگر ارشد مسائل بین الملل معتقد است: با ایجاد یک مسیر زمینی مستقیم میان سرزمین اصلی جمهوری آذربایجان و نخجوان تحت ضمانت آمریکا و با عبور از خاک ارمنستان بدون گذر از ایران، این توافق عملاً نقش دیرینه تهران را بهعنوان یک کشور ترانزیتی کلیدی برای کالاهای آذربایجانی تضعیف میکند. برای ایران، این کریدور به معنای از دست دادن جایگاهی حیاتی در ترانزیت آذربایجان است. حذف تهران از کوتاهترین مسیر اتصال باکو به نخجوان، نهتنها یک منبع درآمد را از میان میبرد، بلکه اهرم چانهزنی دیرینهای را که ایران سالها در دیپلماسی منطقهای به کار گرفته بود، خنثی میسازد. این پروژه همچنین یک مسیر ترانزیتی و زیرساختی تحت حمایت ایالات متحده را درست در مرز شمالی ایران مستقر میکند؛ اقدامی که میتواند «قوس راهبردی» نفوذ آمریکا را از ترکیه عضو ناتو تا حوضه خزر فشردهتر و منسجمتر کند.
فواد شهبازوف معتقد است: «مشارکت ارمنستان در این توافق میتواند نشانهای از چرخش احتمالی ایروان از وابستگی سنتی به محور شمال-جنوب باشد؛ چرخشی که نفوذ مسکو را در منطقه بیش از پیش تضعیف خواهد کرد.» به گفته او، حضور ایالات متحده، اهرم ژئوپلیتیک واشنگتن را تقویت کرده و آن را به یک نیروی تثبیتکننده تبدیل میکند، در حالی که همزمان با بلندپروازی های منطقهای ایران و روسیه مقابله خواهد کرد. شهبازوف تأکید کرد: «در نتیجه، این توافق نهتنها فرصتهای اقتصادی تازهای ایجاد میکند، بلکه توازن قدرت در قفقاز جنوبی را بازتنظیم کرده و با کاهش نفوذ هژمونهای سنتی، پویایی چندقطبیتری را به همراه میآورد.»
برای واشنگتن، این توافق هم ویترین دیپلماسی و میانجیگری است و هم یک دستاورد راهبردی ملموس. این توافق دامنه حضور اقتصادی و سیاسی ایالات متحده را در قفقاز جنوبی گسترش میدهد و همزمان، فضای مانور مسکو و تهران را محدود میکند. در بعد خاورمیانه و شمال آفریقا، این کریدور برای آمریکا یک محور نفوذ تازه ایجاد میکند که آسیای مرکزی، قفقاز جنوبی و شرق مدیترانه را به یکدیگر متصل میسازد؛ محوری که میتواند در تعاملات واشنگتن با کشورهای خلیج فارس، اسرائیل و شرکای عرب آن نقشآفرینی مؤثری داشته باشد.
مسیر پیشرو نشان خواهد داد که آیا این توافق به یک نیروی تثبیتکننده تبدیل میشود یا به کانون تنشی تازه در منطقه. ایران پیشتر نارضایتی خود را آشکارا اعلام کرده و نفوذ روسیه در بخشهای امنیتی و انرژی ارمنستان همچنان قابلتوجه است. ناظران با دقت به دنبال نشانههای اولیه سرمایهگذاری آمریکایی، احتمال ایجاد یک حضور امنیتی و واکنش احتمالی تهران خواهند بود؛ واکنشی که میتواند اقتصادی، دیپلماتیک یا حتی نظامی باشد. اگر این توافق طبق برنامه پیش برود، نقشههای تجارت و ترانزیت در سراسر اوراسیا بازترسیم خواهد شد؛ با پیامدهایی که فراتر از قفقاز جنوبی، از سواحل خزر تا خلیج فارس، احساس خواهد شد.