به گزارش اقتصادنیوز به نقل از فارس، دونالد ترامپ با شعار «انرژی سلاح است» بازگشت، اما دادههای میدانی نشان میدهد سلاح او علیه سه غول نفتی ایران، روسیه و ونزوئلا بیش از آنکه به حریفان آسیب بزند، اعتبار واشنگتن را نشانه گرفته است.
۲۰۰ روز پس از تحلیف، آمار فاش میکند: فشار حداکثری ترامپ نه تنها شکست خورده، که پشت جبهه متحد چین-مسکو-تهران تقویت شده است.
هدف ترامپ در تحریمهای نفتی ایران نابودی کامل صادرات نفت ایران و تکرار موفقیت دوره اول یعنی کاهش ۸۵ درصدی صادرات عنوان شد اما صادرات ایران در ۲۰۲۵ به ۱.۳۹۲ میلیون بشکه در روز رسیده است.
۴۶۵ تحریم جدید که ۴ برابر دوره بایدن بود، تا اینجای کار تنها نمایشی پرهزینه بوده، چرا که بازار چین همچنان شیرازه شبکه فروش تهران را حفظ کرده است.
ترامپ برای ونزوئلا هم توقف خرید ۲۲۲ هزار بشکهای توسط شرکتهای آمریکایی و اعمال تعرفه ۲۵ درصدی علیه خریداران نفت با هدف توقف صادرات نفت ونزوئلا به چین را در دستور کار داشت.
او مجوز ۴ شرکت اروپایی-آمریکایی را برای این مار لغو کرد و به شورون برای خروج از ونزوئلا تا ۲۷ می هشدار داد.
در عمل اما تولید ونزوئلا با رشد ۳۸ هزار بشکهای به ۱.۰۶۹ میلیون بشکه رسید که ۲ برابر دوره اوج تحریمها است.
ترامپ مجبور شد مجوز فعالیت شورون را تمدید و تعرفه ۲۵ درصدی را به حالت کما بفرستد. کاراکاس با کمک فنی تهران، بازی ترامپ را برده است.
واشنگتن پس از روی کار آمدن ترامپ همچنین فلج کردن درآمد انرژی مسکو با پیشنهاد تعرفه ۵۰۰ درصدی را هدف گرفت.
او اولتیماتوم ۱۰-۲۰ روزه به پوتین داد و روسیه را به اعمال تعرفه ۱۰۰ تهدید کرد.
در این میان هند با خرید ۲ میلیارد بشکه نفت روسیه (حداقل ۱۲۰ میلیارد دلار درآمد)، پشت کرملین ایستاد.
چین با خرید ۱.۱ میلیون بشکه دریایی به اضافه ۸۰۰ هزار بشکه خط لوله، بزرگترین مشتری مسکو شد.
۸۰ درصد نفت روسیه بالای سقف ۶۰ دلار فروخته میشود و سرانجام تولید نفت مسکو در این مدت ۴۷ هزار بشکه افزایش یافته است.
پکن به تنهایی خریدار اصلی نفت سه کشور تحریمشده است و تحریمها را به سُخره گرفته است.
ترامپ نتوانست خریداران را از معامله با تهران-مسکو-کاراکاس بترساند. هند و چین تحریمشکنی را به کسب سود تبدیل کردند.
همکاری ایران با ونزوئلا و اتحاد روسیه-چین-هند، استراتژی واشنگتن را خنثی کرد.
ترامپ با شمشیر تحریم برگشت، اما دادهها فریاد میزنند: انرژی، سلاح واشنگتن نیست؛ سلاح مخالفانش است.
حالا کارشناسان آمریکایی یک سوال کلیدی دارند، آیا کاخ سفید ظرفیت بازنگری در استراتژیهای شکستخورده را دارد؟ یا باز هم مالیاتدهندگان آمریکایی هزینه نمایشهای بیحاصل را پرداخت خواهند کرد؟
نکته مهم اینکه در بازی بزرگ انرژی، واقعیتهای بازار از ژستهای سیاسی قدرتمندترند.