«جنگ» با پزشکیان چه کرد؟/ «پزشکیان» با ما چه خواهد کرد؟

تابناک پنج شنبه 23 مرداد 1404 - 15:42
انصاف حکم می‌کند تا ابتدا خوب به این پرسش بیندیشیم که «جنگ» با دکتر پزشکیان چه کرد؟ بعد از آن نوبت به دغدغه مهم تر می رسد؛ «پزشکیان» با ما چه خواهد کرد؟

مهدی محمدی کلاسر_ فیلم سینمایی «مرگِ یزدگرد» را به خاطر می‌آورید؟ ساخته سترگ بهرام بیضایی؛ آنجا که آسیابان، در برابر چشمان تفتیده‌ی بازجویان که می‌پرسند: چرا شاه را کشتی؟ فریاد زد: «شاه را من نکشتم... شاه پیش از آنکه پا به این خانه بگذارد، مرده بود!»

این استعاره‌ای بود... اما واقعیت این است که اتفاق، همواره پیش از انتخاب رخ می‌دهد. و آدمی را اگر انتخاب‌گر بدانیم، همواره از میان اتفاق‌هاست که انتخاب می‌کند.

 

آغاز جنگ، پیش از پزشکیان 

واقعیت‌ها نشان می‌دهد این مملکت و این دولت هم، زمانی به مسعود پزشکیان رسید که اتفاقات، پیش از او رخ داده بود. حرف‌ها و حدیث‌ها و واقعیات نشان می‌دهد که شرایط جنگی و خاص کشور، نه در دوران او که پیش از او شروع شده است و او در واقع در میانه یک جنگ، رئیس‌جمهور شده است. آن هم در برابر کسانی که مدعی بودند اسب زین شده، تحویل او داده اند!

 

روزهای دلخوشی کوتاه مدت

آن روزها دلخوشی مردم، امیدهای زنده‌شده با منتخبی از جنس خودشان بود. اما بعد از انتشار و وایرال شدن فیلم خرید رئیس‌جمهور منتخب به همراه نوه‌اش از یک سوپرمارکت، دیگر، خبرهایی از جنس دلخوشی و امیدبخش از رئیس جمهور جدید، نبود. یعنی اساساً دیگر تا مدت‌ها خبری از پزشکیان نبود. همان کلیپ، آخرینش از همین جنس بود. اسرائیل، جاسوس‌ها و ترورهایش اصلاً رخصت سرخوشی به مردم ندادند و فضای خبرها، رنگ و بوی دیگری گرفت.

«جنگ» با پزشکیان چه کرد؟/ «پزشکیان» با ما چه خواهد کرد؟

پس از آن، سکوت. سکوتی سنگین، در هیاهوی ترورها و جنگ و پساجنگ. گویی دیگر، هیچ اتفاقی نیفتاده است... یا شاید، همه‌چیز پیش‌تر افتاده باشد.

از همان شبی که اسماعیل هنیه، میهمان تحلیف، به جای خواب ابدی رفت و ترور شد. همان شبی که بادهای شوم وزید و پیش از آن، هلیکوپتر شهید رئیسی، آن پرنده آهنین، در کوه‌های شمال‌غرب به خاک افتاد —که حالا شایعات و حرف‌های تازه‌ای از آن سقوط به گوش می‌رسد— انگار چیزی بیش از یک حادثه رخ داده بود. این وسط، یک سؤال مثل خوره به جان آدمی می‌افتد: آیا مگر غیر از این است که جنگ واقعاً پیش از پزشکیان رخ داده بود؟ آیا نباید در سنجش عملکرد او، همین شرایط را لحاظ کرد؟ در این میان اگر گزینه‌ی دوم بر مسند می‌نشست، آیا سرنوشت کشور رنگ دیگری می‌گرفت؟ اوضاع بهتر بود یا وخیم‌تر؟

 

بردن یا باختن؟

دوران پزشکیان، حاصل همه‌ی ناترازی‌های دیروز بود. و جنگ —همان جنگ پنهان و اینک آشکار— سرانجام آتش خود را بر سر او ریخت. و عجیب نیست اگر در برابر منتقدانش که او و دولتش را بی‌عمل و حرف‌هایشان را ناتراز با موقعیت و مقام‌شان می‌دانند، بگوییم: حتی «بی‌عملی»، از «عمل نابخردانه‌ی بسیاری» بهتر است!

پزشکیان، گاهی همین که بعضی کارها را نمی‌کند، همین که بعضی حرف‌ها را نمی‌زند، از خیلی‌ها جلوتر است.

یادتان که هست؟ روزی، تحریم‌ها را «کاغذپاره» خواندند و مواضع آن‌چنانی گرفتند. و امروز، همان کاغذپاره‌ها و برایند همان حرف‌ها، گلوگاه اقتصادمان و اجتماع‌مان را می‌فشرد. حرف‌هایی که دشمن را به تیغ‌کشیدن بهانه‌ها مسلح کرد. ۲۶۰۰ تحریم —این میراث شوم— بر دوش دولت و در واقع روی دوش ملت گذاشته شد. از کسری بودجه و آمارهای پوچ و مهمل بگذریم....

 

اما در سویی دیگر

این‌ها را گفتیم و این را هم بگوییم که این‌ها بهانه و مستمسک دولتمردان نباشد. نگویند که پزشکیان کشور را در طوفان تحویل گرفته و دیگر هیچ.

«جنگ» با پزشکیان چه کرد؟/ «پزشکیان» با ما چه خواهد کرد؟

دولتمردان بدانند این جماعت خسته و زخم‌خورده، به صداقت رئیس‌جمهور رأی دادند که صادقانه هم دردها را ببیند و هم آن‌ها را مداوا کند. صداقت، دستاورد نیست. چیزی است که مردم به آن رأی دادند و در انتظار نتایج جادوی صداقت و وفاق‌اند وگرنه، به جمع این دو اکتفا کردن، می‌شود روراستی در تقسیم غنایم.

این روزها باید گفت صداقت، مال وقتی است که نان سر سفره باشد و نان بر سر سفره بیاورد.

این ملت، که از شنیدن خبرهای روز اعم از سیاست و سیاستمدار و معیشت‌ساز و معیشت‌سوز حال‌شان به هم می‌خورد، دنبال دستاوردند، نه حرف‌های قشنگ.

نیازی نیست شرح حال مردم را به خود مردم، شما گزارش دهید. قرار بر تدبیر است.

 

گاهی... نگاهی

این وسط، یک نگاه هم به آن پایین بیندازید. به آن‌هایی که معیشت برایشان واژه‌ای گنده است. آن‌هایی که دغدغه‌هایشان و سفره‌هایشان آن‌قدر کوچک شده است که در حساب و کتاب شما جایی ندارد. گویی در حاشیه این تاریخ لعنتی دارند گم می‌شوند. یعنی در نان و پنیر صبحانه‌شان مانده‌اند و برای آن‌ها که این‌گونه زندگی می‌کنند، دیگر صداقت فلان‌کس یا تندروی‌های بهمان‌کس، بی‌معنا می‌شود. آن‌ها حق دارند در شرایطی که درگیرش هستند، انتخابات و مشارکت و ... را فراموش کنند، اما کسانی که با رأی ملت، روی سر جامعه نشسته‌اند، حق ندارند مردم و حال و روزشان را فراموش کنند.

مردم به «راستی و وفاق» رأی دادند تا «دستاورد راستی و وفاق» ببینند —نه آنکه شاهد همان چرخش‌های ۱۸۰ درجه‌ای باشند که پیشینیان را از شعار به ضد شعار کشاند.

امید که آینده ما، تکرار گذشته ما نباشد.

«جنگ» با پزشکیان چه کرد؟/ «پزشکیان» با ما چه خواهد کرد؟

مهدی محمدی کلاسر_ دبیر اجتماعی تابناک

 

 

منبع خبر "تابناک" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.