فناوری و صنعت؛ دو مسیر متفاوت در تاریخ انسان

عصر ایران سه شنبه 21 مرداد 1404 - 18:06
در سی‌وهشتمین برنامه «اکنون»، سروش صحت میزبان حسین مدنی، انسان‌شناس و پژوهشگر حوزه فناوری بود. این گفت‌وگو به بررسی جایگاه انسان در ارتباط با فناوری، تأثیرات متقابل آن‌ها و تغییرات فرهنگی ناشی از ظهور فناوری دیجیتال و هوش مصنوعی اختصاص داشت.

حسین مدنی در آغاز درباره رشته تخصصی خود توضیح داد: «انسان‌شناسی به‌طور خلاصه مطالعه موجودی به نام انسان است. بخشی از این رشته به ویژگی‌های زیستی انسان می‌پردازد و بخشی دیگر، که انسان‌شناسی فرهنگی نام دارد، بر ویژگی‌های فرهنگی تمرکز دارد. من در این بخش دوم فعالیت می‌کنم و حوزه تخصصی‌ام انسان‌شناسی فناوری، به‌ویژه فناوری دیجیتال است.»

او درباره تفاوت انسان‌شناسی و مردم‌شناسی افزود: «اگر بخواهیم به زبان تصویری بیان کنیم، انسان‌شناسی مانند تصویری ماهواره‌ای است که ویژگی‌های جهان‌شمول انسان را در طول تاریخ بررسی می‌کند، در حالی که مردم‌شناسی بیشتر به‌سان تصویری میکروسکوپی است که یک گروه یا جامعه خاص را با جزئیات مطالعه می‌کند. این دو رویکرد مکمل یکدیگرند.»

مدنی با اشاره به اهمیت نگاه کلان و خرد در علوم اجتماعی گفت: «برای شناخت کامل انسان، باید هم تصویر کلی و هم جزئیات را ببینیم. مانند کار با یک نرم‌افزار گرافیکی که طراح مدام بین زوم‌اوت برای دیدن کلیت و زوم‌این برای بررسی جزئیات جابه‌جا می‌شود.»

در بخش دیگری از گفت‌وگو، او به تعریف فناوری پرداخت و اظهار داشت: «فناوری همواره با انسان بوده است. نخستین نشانه‌های آن به ابزارهای سنگی دوونیم میلیون سال پیش بازمی‌گردد. اما صنعت مفهومی متفاوت است. فناوری به توانایی ساخت ابزار و روش‌ها اشاره دارد، در حالی که صنعت به تولید انبوه و ساختارهای اقتصادی مرتبط می‌شود.»

وی درباره انسان‌شناسی دیجیتال توضیح داد: «این حوزه به دو پرسش اساسی پاسخ می‌دهد: انسان چگونه به فناوری دیجیتال شکل می‌دهد و فناوری دیجیتال چگونه به انسان شکل می‌دهد. پاسخ به این پرسش‌ها بدون در نظر گرفتن نقش صنعت کامل نمی‌شود.»

مدنی در این رابطه و تأثیر هوش مصنوعی اشاره کرد و گفت: «با ظهور هوش مصنوعی، ما شاهد تغییرات عمیق در شیوه زندگی، فرهنگ و ساختارهای اجتماعی خواهیم بود. این تحولات نه‌تنها ابزارها، بلکه الگوهای ارتباطی، تصمیم‌گیری و حتی هویت فردی و جمعی انسان را تحت‌تأثیر قرار خواهد داد.»

در ادامه این گفت‌وگو، مدنی به پیشینه حضور فناوری در زندگی انسان پرداخت و گفت:« فناوری همواره بخشی از زندگی انسان بوده و می‌توان گفت بخشی از سرشت انسانی است؛ اگرچه در به‌کاربردن واژه سرشت انسانی باید احتیاط کرد. اما صنعت، پدیده‌ای نوین و متفاوت است. صنعت زاییده تمدن است، نه زاییده طبیعت انسانی. انسان، میانجی پیدایش صنعت بوده، ولی این پدیده سرشت انسانی ندارد.»

وی با ترسیم تصویری از زندگی انسان خردمند در بازه‌ای ۲۵۰ هزار ساله، توضیح داد:« از این ۲۵۰ هزار سال، حدود ۲۴۰ هزار سال را در گروه‌هایی کوچک و به شکل گله‌ای زیسته‌ایم و جمعیت ما هیچ‌گاه از یک میلیون نفر فراتر نرفته است. همانند سایر جانوران، معیشت ما مبتنی بر شکار، ماهیگیری و گردآوری خوراک بود.»

به گفته این پژوهشگر، حدود ۱۰ هزار سال پیش، با آغاز عصر هولوسن، رویکردی نوین در زندگی بشر پدیدار شد:« انسان وارد مرحله "تولید غذا" شد که نقطه عطفی اساسی بود. هیچ جانوری جز انسان غذای خود را تولید نمی‌کند. منطق تولید با منطق طبیعی زیست انسان متفاوت است؛ تولید همواره به دنبال بیشینه‌سازی است، در حالی که انسان شکارگر یا گردآورنده تنها به اندازه مصرف خود منابع را استفاده می‌کرد.»

وی در ادامه تأکید کرد که تولید، پیامدهای بنیادینی در ساختار اجتماعی ایجاد کرد:« تولید باعث شکل‌گیری انباشت، پس‌انداز و انبار شد. با این مازاد، نیاز به کنترل، حسابداری و مدیریت منابع به وجود آمد و همین امر زمینه‌ساز شکل‌گیری اقتصاد، طبقات اجتماعی و نهایتاً تمدن شد.»

این کارشناس سپس از «ناسازگاری تکاملی» سخن گفت:« انسان برای زیستن در محیط تمدنی ساخته نشده بود. ویژگی‌های زیستی و شناختی ما در گذر ۱۰ هزار سال اخیر تغییر اساسی نکرده، اما منطق تولید محیط پیرامون ما را دگرگون کرده است.»

او در ادامه به دو انقلاب بزرگ تولید اشاره کرد:« انقلاب کشاورزی که حدود ۱۰ هزار سال پیش آغاز شد و انقلاب صنعتی که حدود ۲۷۰ سال پیش رخ داد. انقلاب صنعتی، با بهره‌گیری از ماشین بخار و انرژی‌های جدید، توان تولید را چندین برابر کرد و موتور تولید را از وابستگی به نیروی ماهیچه رها ساخت.»

این پژوهشگر با اشاره به تفاوت ماهیت «فناوری» و «صنعت» افزود:« فناوری از آغاز با انسان همراه بوده، اما صنعت سرشتی متفاوت دارد و این ناسازگاری در آثار فرهنگی هم بازتاب یافته است. نمونه بارز آن فیلم عصر جدید اثر چارلی چاپلین است که تضاد میان منطق صنعت و سرشت انسانی را به شکلی هنرمندانه نشان می‌دهد.»

وی درباره این فیلم توضیح داد:« چاپلین کارگری را به تصویر می‌کشد که وظیفه‌اش تنها بستن یک پیچ به‌صورت مداوم و بدون آگاهی از کلیت کار است. این رویکرد که در نظام فوردیسم رایج شد، سرعت تولید را افزایش داد، اما پیوند انسانی و درک کلیت کار را از میان برد.»

این تحلیلگر با بیان اینکه «شوخ‌طبعی یکی از ابزارهای انسانی برای مقاومت در برابر سلطه است»، افزود:« چاپلین با طنز، سلطه صنعت را به چالش می‌کشد. شوخی، از دوران جوامع ابتدایی تا امروز، ابزاری برای جلوگیری از سلطه یک فرد یا یک ساختار بر دیگران بوده است.»

او خاطرنشان کرد:« انسان، گرچه خود میانجی ظهور صنعت بوده، اما این پدیده با سرشت انسانی هماهنگ نیست. همان‌طور که ماشین بخار جای نیروی ماهیچه را گرفت، صنعت نیز می‌تواند شکل زندگی ما را دگرگون کند، بی‌آنکه لزوماً با ماهیت انسانی سازگار باشد.»

مدنی افزود:« پیش از آن‌که ماشین بخار جایگزین نیروی ماهیچه شود، کارگاه‌هایی با مقیاس کوچک و بر مبنای مهارت فردی فعالیت می‌کردند؛ آن‌چه در ادبیات صنعتی "کرافت‌منشیپ" خوانده می‌شود و در فارسی، می‌توان آن را صنعت یا صناعت دانست. برای مثال، در یک کارگاه کفش‌سازی، محدودیت تولید باعث می‌شد در یک ماه نهایتاً هفت تا ده جفت کفش تولید شود. اما با ورود انرژی فسیلی و رفع محدودیت تولید، همان کارگاه می‌توانست ده‌هزار جفت کفش در ماه تولید کند.»

به گفته او، این تحول، کارگاه را ناگزیر به استانداردسازی می‌کند:« کارگاهی که پیش‌تر برای هر مشتری اندازه پا را جداگانه می‌گرفت، حالا دیگر امکان اندازه‌گیری تک‌تک افراد را ندارد. در نتیجه، اندازه‌های استاندارد تعریف می‌شود و محاسبات جایگزین اندازه‌گیری فردی می‌شود. اینجاست که به تدریج با نوعی "انسان‌زدایی" مواجه می‌شویم.»

مدنی، برای تبیین این روند، به یکی از صحنه‌های ماندگار فیلم «عصر جدید» چاپلین اشاره می‌کند:«در فیلم، کارگری را با دستگاهی روبه‌رو می‌کنند که بر اساس محاسبه و به‌صورت دقیق، غذا را به او می‌دهد. اما ما انسان‌ها موجوداتی نیستیم که صرفاً بر اساس محاسبه زندگی کنیم. ما فراموشکار، خیال‌پرداز و روایت‌گر هستیم و بقای ما در همین دقیق‌نبودن است.»

او سپس داستانی از «بورخس» نقل می‌کند که در آن، فردی پس از ضربه خوردن به سر، دیگر هیچ‌چیز را فراموش نمی‌کند و همین امر، توان خلاقیت را از او می‌گیرد:« میان توانایی خلق کردن و توانایی فراموشی، رابطه‌ای معنادار وجود دارد. اگر فراموش نکنیم، چیزی خلق نمی‌کنیم. بسیاری از داستان‌ها، شایعات و روایت‌های انسانی، محصول همین فراموشی و بازآفرینی‌اند.»

مدنی ادامه می‌دهد که صنعت، با رویکرد محاسبه‌گرانه خود، این ویژگی انسانی را به چالش می‌کشد:«از نظر صنعت، وقت تلف‌کردن بیهوده است، اما از منظر انسانی، گاهی مهم‌ترین دستاوردها در همان لحظات معطلی و انتظار شکل می‌گیرند. دوستی داشتم که می‌گفت هرچه در زندگی به دست آورده، محصول همین لحظات بوده.»

او رابطه انسان و صنعت را یک کشاکش مداوم اما ناگزیر توصیف می‌کند:« صنعت بدون مصرف‌کننده وجود ندارد و انسان امروز نیز بدون صنعت نمی‌تواند با این حجم جمعیت و پیچیدگی‌ها ادامه دهد. انقلاب‌های کشاورزی و صنعتی مانند کشیدن ضامن رشد جمعیت عمل کرده‌اند. پیش از انقلاب کشاورزی، جمعیت جهان محدود به چند میلیون نفر بود، اما با رفع محدودیت تولید غذا، به صدها میلیون رسید. پس از انقلاب صنعتی، این رقم ظرف ۲۵۰ سال از حدود ۷۰۰ میلیون به ۸ میلیارد نفر افزایش یافته است.»

به گفته مدنی، این رشد انفجاری، انسان را وادار به نوآوری کرده، اما همزمان «تله‌های مالتوسی» جدیدی پدید آورده است؛ از بحران‌های زیست‌محیطی گرفته تا بیماری‌های نوپدید:« ما ناچاریم صنعت را تحمل کنیم، حتی اگر سرشتمان با آن در تضاد باشد، چون بدون آن بقا ممکن نیست. اما باید هوشیار باشیم و عرصه انسانی را همواره بازپس بگیریم.»

در پایان، سروش صحت با لحنی جمع‌بندی‌کننده می‌گوید:« صحبت‌های شما مثل یک نقشه جی‌آی‌اس بود که لایه‌های اقتصاد، تاریخ، جغرافیا، زیست‌شناسی، هنر و رسانه را روی هم انداخته و تصویر کلی را نشان می‌دهد. حالا که تا انقلاب صنعتی پیش آمدیم، وقتش است یک چای یا دمنوش بنوشیم و ادامه دهیم.»

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.