تریتا پارسی: ایران در جنگ احتمالی بعدی در همان اول ضرباتی جدی به اسرائیل وارد خواهد کرد

عصر ایران سه شنبه 21 مرداد 1404 - 11:20
در جنگ بعدی، ایران احتمالا از همان ابتدا قاطعانه حمله خواهد کرد و هدفش از بین بردن هرگونه تصوری مبنی بر این است که می‌تواند تحت سلطه نظامی اسرائیل قرار گیرد.

"تریتا پارسی" دانشیار وابسته به دانشگاه جرج تاون آمریکا و رئیس و بنیانگذار سابق "شورای ملی ایرانیان آمریکا" (نایاک) با نگارش مقاله ای در نشریه "فارن پالیسی" جنگ بعدی اسرائیل و ایران را بسیار محتمل دانسته و تاکید کرده جنگ بعدی احتمالا شدیدتر و خشونت بارتر از جنگ 12 روزه خواهد بود.

به گزارش عصرایران، این تحلیلگر ایرانی -سوئدی که همزمان بنیانگذار و نایب رئیس اجرایی "موسسه کوئینسی برای کشورداری مسئولانه" است در مقاله ای تحت عنوان "جنگ بعدی اسرائیل و ایران در راه است" افزوده، محاسبات استراتژیک هر دو طرف نشان می‌دهد که این جنگ حتی خشونت‌آمیزتر خواهد بود.

او نوشته: 

اسرائیل احتمالا پیش از دسامبر - شاید حتی اواخر ماه آگوست - جنگ دیگری را با ایران آغاز خواهد کرد.

ایران انتظار حمله را دارد و برای آن آماده می‌شود. در جنگ اول، ایران بر اساس راهبرد یک جنگ فرسایشی عمل کرد و حملات موشکی خود را با پیش‌بینی یک درگیری طولانی مدت، به مرور شدت بخشید. با این حال، در دور بعدی، ایران احتمالا از همان ابتدا قاطعانه حمله خواهد کرد و هدفش از بین بردن هرگونه تصوری مبنی بر این است که می‌تواند تحت سلطه نظامی اسرائیل قرار گیرد.

در نتیجه، جنگ آینده احتمالا بسیار خونین‌تر از جنگ اول خواهد بود. اگر دونالد ترامپ دوباره در برابر فشار اسرائیل تسلیم شود و به این جنگ بپیوندد، ایالات متحده می‌تواند با یک جنگ تمام عیار با ایران روبرو شود که مقایسه جنگ عراق با آن، شوخی به نظر خواهد رسید.

جنگ ژوئن اسرائیل هرگز صرفا مربوط به برنامه هسته‌ای ایران نبود. بلکه مربوط به تغییر موازنه قدرت در خاورمیانه بود، و قابلیت‌های هسته‌ای ایران یک عامل مهم اما نه تعیین‌کننده بود. بیش از دو دهه است که اسرائیل، ایالات متحده را به اقدام نظامی علیه ایران برای تضعیف آن و بازگرداندن تعادل منطقه‌ای مطلوب - که اسرائیل به تنهایی نمی‌تواند به آن دست یابد - سوق داده است.

در این زمینه، حملات اسرائیل سه هدف اصلی فراتر از تضعیف زیرساخت‌های هسته‌ای ایران داشت. این حملات به دنبال کشاندن ایالات متحده به درگیری نظامی مستقیم با ایران، سرنگونی نظام حاکم بر ایران و تبدیل این کشور به سوریه یا لبنان بعدی بود - کشورهایی که اسرائیل می‌تواند بدون هیچ گونه دخالت ایالات متحده و با مصونیت از مجازات، آنها را بمباران کند. تنها یکی از این سه هدف محقق شد. علاوه بر این، ترامپ برنامه هسته‌ای ایران را "از بین نبرد" و همزمان به نقطه‌ای که بتوان مساله را حل شده دانست نیزعقب‌نشینی نکرده است.

به عبارت دیگر، اسرائیل با حملات ژوئن خود، در بهترین حالت به یک پیروزی نسبی دست یافت. نتیجه مطلوب آن این بود که ترامپ به طور کامل درگیر جنگ شود و هم نیروهای متعارف ایران و زیرساخت‌های اقتصادی ایران را هدف قرار دهد. 

اما در حالی که ترامپ طرفدار اقدام نظامی سریع و قاطع است، از جنگ تمام عیار می‌ترسد. بنابراین، استراتژی او در حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران برای محدود کردن تشدید تنش به جای گسترش آن طراحی شده بود. در کوتاه‌مدت، ترامپ موفق شد - که باعث ناراحتی اسرائیل شد - اما در درازمدت، او به اسرائیل اجازه داده است که آمریکا را در یک چرخه تشدیدکننده گرفتار کند.

امتناع او از تشدید فراتر از یک بمباران محدود، دلیل اصلی موافقت اسرائیل با آتش‌بس بود. با ادامه جنگ، اسرائیل متحمل خسارات جدی شد: دفاع هوایی آن تضعیف شد و ایران در نفوذ به آنها با موشک‌هایش موثرتر شد. در حالی که اگر ایالات متحده کاملا متعهد می‌شد، اسرائیل احتمالا به درگیری ادامه می‌داد، اما وقتی مشخص شد که حملات ترامپ یک‌باره بوده است، محاسبات تغییر کرد. اسرائیل موفق شد ترامپ و ایالات متحده را به جنگ بکشاند، اما نتوانست آنها را در جنگ نگه دارد.

با این حال، دو هدف دیگر اسرائیل شکست‌های آشکاری خوردند. با وجود موفقیت‌های اطلاعاتی اولیه - مانند ترور30 فرمانده ارشد و 19 دانشمند هسته‌ای – تل آویو تنها توانست فرماندهی و کنترل ایران را به طور موقت مختل کند. 

ظرف 18 ساعت، ایران اکثر این فرماندهان را جایگزین کرد، اگر نگوییم همه آنها را، و یک رگبار موشکی سنگین را آغاز کرد که نشان دهنده توانایی آن در تحمل ضربه اولیه و در عین حال انجام یک ضدحمله شدید است.

اسرائیل امیدوار بود که حملات اولیه‌اش باعث ایجاد وحشت در رژیم ایران و تسریع فروپاشی آن شود. به گزارش واشنگتن پست، ماموران موساد که به زبان فارسی مسلط بودند، با تلفن‌های همراه خود با مقامات ارشد ایرانی تماس گرفتند و آنها و خانواده‌هایشان را تهدید کردند که اگر ویدیوهایی در محکومیت رژیم و جدایی علنی از آن فیلمبرداری نکنند، آنها را خواهند کشت. 

بیش از 20 تماس از این دست در ساعات اولیه جنگ، زمانی که نخبگان حاکم ایران هنوز در شوک خسارات حملات اولیه بودند، برقرار شد. با این حال، هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد حتی یک ژنرال ایرانی تسلیم تهدیدها شده باشد و انسجام رژیم دست نخورده باقی ماند.

برخلاف انتظارات اسرائیل، ترور فرماندهان ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منجر به اعتراضات گسترده یا قیام علیه جمهوری اسلامی نشد. در عوض، ایرانیان از همه طیف‌های سیاسی، با موجی از ملی‌گرایی در سراسر کشوربه دور پرچم گرد هم آمدند.

اسرائیل نتوانست از عدم محبوبیت گسترده نظام ایران بهره‌برداری کند و بحبوحه‌ی مذاکرات هسته‌ای، تنها بخش کوچکی از ایرانیان - عمدتا در خارج از کشور - نگاه مثبتی به اسرائیل دارند.

در واقع، اسرائیل به جای بسیج مردم علیه نظام، توانست به روایت جمهوری اسلامی جان تازه‌ای ببخشد. بسیاری از ایرانیان به جای محکوم کردن رژیم به خاطر سرمایه‌گذاری در برنامه هسته‌ای، موشک‌ها و شبکه‌ای از بازیگران غیردولتی متحد، اکنون از ناکافی بودن این عناصر بازدارندگی ایران خشمگین هستند.

یک هنرمند در تهران به "نرگس باجغلی" استاد دانشگاه جان هاپکینز، گفت: "من قبلا یکی از کسانی بودم که در اعتراضات شعار می‌دادم که پول ایران را به لبنان یا فلسطین نفرستید. اما اکنون می‌فهمم که بمب‌هایی که همه ما با آنها روبرو هستیم، یکی هستند و اگر در سراسر منطقه دفاع قوی نداشته باشیم، جنگ به سراغ ما می‌آید."

اینکه آیا این تغییر پایدار خواهد بود یا خیر، مشخص نیست. اما در کوتاه‌مدت، به نظر می‌رسد حملات اسرائیل به طور متناقضی نظام و انسجام داخلی ایران را تقویت کرده و شکاف بین دولت و جامعه را کاهش داده است.

اسرائیل همچنین نتوانست ایران را به سوریه دوم تبدیل کند و تسلط هوایی پایدار مستقل از حمایت ایالات متحده ایجاد کند. اگرچه اسرائیل در طول جنگ حریم هوایی ایران را کنترل می‌کرد، اما با مصونیت عمل نکرد. پاسخ موشکی ایران خسارات غیرقابل تحملی وارد کرد.

بدون کمک قابل توجه ایالات متحده - از جمله استفاده از 25 درصد از رهگیرهای موشکی "تاد" ایالات متحده تنها در 12 روز - اسرائیل ممکن بود قادر به ادامه جنگ نباشد.

تریتا پارسی: ایران در جنگ احتمالی بعدی در همان اول ضرباتی جدی وارد خواهد کرد

این امر احتمال حمله جدید اسرائیل را افزایش می‌دهد. هم "اسرائیل کاتز" وزیر دفاع و هم "ایال زمیر" رئیس ستاد ارتش اسرائیل، به این موضوع اشاره کرده‌اند. به گفته زمیر، جنگ ژوئن تنها مرحله اول بود و افزود که اسرائیل "اکنون وارد فصل جدیدی" از این درگیری می‌شود.

صرف نظر از اینکه آیا ایران غنی‌سازی اورانیوم را از سر می‌گیرد یا خیر، اسرائیل مصمم است که به تهران زمان کافی برای تکمیل زرادخانه موشکی خود، بازسازی دفاع هوایی یا استقرار سیستم‌های بهبود یافته ندهد. این منطق در استراتژی "چمن‌زنی" اسرائیل محوریت دارد: حمله پیشگیرانه و مکرر برای جلوگیری از توسعه قابلیت‌هایی که می‌تواند تسلط نظامی اسرائیل را به چالش بکشد.

این بدان معناست که با توجه به اینکه ایران در حال بازسازی منابع نظامی خود است، اسرائیل انگیزه دارد که زودتر از موعد حمله کند. علاوه بر این، محاسبات سیاسی پیرامون یک حمله دیگر با ورود ایالات متحده به فصل انتخابات میان‌دوره‌ای بسیار پیچیده‌تر می‌شود. در نتیجه، حمله می‌تواند در ماه‌های آینده اتفاق بیفتد.

البته این نتیجه‌ای است که رهبران ایران می‌خواهند از آن جلوگیری کنند. برای از بین بردن هرگونه توهمی مبنی بر اینکه استراتژی "چمن‌زنی" اسرائیل موثر است، ایران احتمالا در آغاز جنگ بعدی حمله‌ای سخت و سریع انجام خواهد داد.

عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، در جساب خود در شبکه "اکس" (توییتر)نوشت: "اگر تجاوز تکرار شود، ما در واکنش به شیوه‌ای قاطع‌تر و به گونه‌ای که پنهان کردن آن غیرممکن باشد، تردید نخواهیم کرد." رهبران ایران معتقدند که هزینه آن برای اسرائیل باید بسیار زیاد باشد، در غیر این صورت به تدریج قابلیت‌های موشکی ایران را از بین می‌برد و کشور را بی‌دفاع می‌گذارد.

در حالی که جنگ ژوئن بدون نتیجه پایان یافت، نتیجه جنگ بعدی به این بستگی دارد که کدام طرف بیشتر آموخته و سریع‌تر عمل کند: آیا اسرائیل می‌تواند رهگیرهای خود را سریع‌تر از ایران که می‌تواند پرتابگرهای خود را بازسازی کند و زرادخانه موشکی خود را دوباره پر کند، دوباره پر کند؟ آیا موساد هنوز حضور عمیقی در داخل ایران دارد، یا بیشتر دارایی‌های آن در طول جنگ اول صرف فروپاشی رژیم شده است؟ آیا ایران در نفوذ به پدافند هوایی اسرائیل، دانش بیشتری نسبت به اسرائیل در بستن شکاف‌های خود به دست آورده است؟ در حال حاضر، هیچ یک از طرفین نمی‌توانند با اطمینان به این سوالات پاسخ دهند.

دقیقا به این دلیل که ایران نمی‌تواند مطمئن باشد که یک پاسخ قاطع‌تر، استراتژی اسرائیل را خنثی می‌کند، احتمالا وضعیت هسته‌ای خود را دوباره ارزیابی خواهد کرد - به ویژه اکنون که سایر ارکان بازدارندگی آن، از جمله محور مقاومت و ابهام هسته‌ای، ناکافی بوده‌اند.

پاسخ ترامپ به جنگ دوم اسرائیل با ایران ممکن است تعیین‌کننده باشد. به نظر می‌رسد او تمایلی به درگیر شدن در یک درگیری طولانی مدت ندارد. از نظر سیاسی، حملات اولیه او باعث اختلافات داخلی در جنبش "ماگا" شد. از نظر نظامی، جنگ 12 روزه شکاف‌های مهمی را در ذخایر موشکی ایالات متحده آشکار کرد. هم ترامپ و هم جو بایدن، رئیس جمهور سابق ایالات متحده، بخش قابل توجهی از رهگیرهای پدافند هوایی ایالات متحده را در منطقه‌ای که هیچ‌کدام آن را برای منافع اصلی ایالات متحده حیاتی نمی‌دانند، تخلیه کردند.

تریتا پارسی: ایران در جنگ احتمالی بعدی در همان اول ضرباتی جدی وارد خواهد کرد

با این حال، ترامپ با نشان دادن چراغ سبز به اولین حمله، به دام اسرائیل افتاده است - و مشخص نیست که آیا می‌تواند راهی برای خروج از آن پیدا کند، به خصوص اگر به غنی‌سازی صفر به عنوان مبنای توافق با ایران پایبند باشد. تعامل محدود احتمالا دیگر یک گزینه نیست. ترامپ یا باید کاملا به جنگ بپیوندد یا از آن کناره‌گیری کند. و کناره‌گیری مستلزم چیزی بیش از یک امتناع یک‌باره است - این مستلزم مقاومت پایدار در برابر فشار اسرائیل است، چیزی که او تاکنون نه اراده و نه قدرت انجام آن را نشان نداده است.

 

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.