مرکز مطالعات شهرداری در گزارشی پژوهشی، رویکردهای ضروری برای ارتقای تابآوری شهرها در زمان جنگ و چگونگی عبور از بحران در دوران پساجنگ را بررسی کرد. در این گزارش تاکید شده است که سیاستهای اضطراری در زمان جنگ باید فراتر از حفاظت فیزیکی زیرساختها باشد و در عین حال بر حفظ انسجام اجتماعی و ایجاد کانالهای ارتباطی میان شهروندان متمرکز شود. در عین حال در دوران پساجنگ نیز باید از بازسازی فیزیکی صرف عبور کرد و به سوی بازسازی مشارکتی شهری با همکاری شهروندان، هنرمندان و معماران حرکت کرد.
حمله ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی به کشور که در ۲۳ خرداد ماه آغاز شد و تا سوم تیر ماه نیز ادامه یافت، مساله چگونگی افزایش تابآوری شهر و شهروندان در مقابله بحرانهایی نظیر جنگ را مطرح کرد؛ مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران در گزارشی با عنوان «راهبردهای مراقبت از شهر و شهروندان در زمان جنگ و پساجنگ»، چگونگی ارتقا تابآوری شهرها در زمان جنگ و همچنین الگوهای موفق برای بازسازی پساجنگ را بررسی کرد.
جنگها علاوه بر پیامدهای ویرانگر خود در تخریب شهرها، ساختارهای زیستی، نمادین و ارتباطی شهر را در معرض فروپاشی قرار میدهد و بنابراین مراقبت از شهر و شهروندان در زمان جنگ و بازسازی پس از آن نیز باید فراتر از بازسازی فیزیکی زیرساختها باشد و بازسازی اجتماعی، روانی، ارتباطی و هویتی را نیز در بر بگیرد.جنگها فراتر از تهدیدهای فیزیکی با خود اضطراب جمعی، کاهش اعتماد عمومی، تضعیف شبکههای اجتماعی و گسست ارتباطات عمومی را نیز به همراه دارند. بنابراین مراقبت از شهروندان در این شرایط علاوه بر آنکه شامل مراقبت از آسیب فیزیکی در قبال خطرات ناشی از جنگ میشود، باید شامل حفاظت سلامت روانی، بازتولید اعتماد و تقویت انسجام اجتماعی نیز باشد.
در عین حال جنگها احتمالا تخریب زیرساختها، اختلال در خدمات عمومی و تخریب فضاهایی عمومی را نیز به همراه دارند؛ این موارد ارائه خدمات شهری به شهروندان را دشوار کرده، اما مدیریت شهری باید بتواند در خلال جنگ و پس از آن راهی برای ارائه خدمات شهری پیدا کند. تجربه بازسازی در شهرهای متعددی در دنیا نشان داده است که دوران پساجنگ میتواند به فرصت بازآفرینی شهری و نهادی بدل شود. البته این موضوع به شرطی است که نگاهی راهبردی، مردممحور و مشارکتی به بازسازی وجود داشته باشد. درحالیکه بلایای طبیعی عمدتا در زمان کوتاهی به وقوع میپیوندند و بنابراین مدیریت حادثه پس از بحران در این حوادث از اهمیت بالایی برخوردار است، بلایای غیرطبیعی نظیر جنگ عموما در بازه زمانی کوتاه تا بلندمدت ادامهدار میشوند و از این رو مدیران شهری در مواجه با بحرانی نظیر جنگ، علاوه بر چارهاندیشی بلندمدت باید بتوانند از پس اداره امور جاری شهر در زمان بحران برآیند.
زمانی میتوان اذعان کرد که شهری در زمان وقوع جنگ تابآور است که خدمات شهری در زمان بروز جنگ به شکل پایداری حفظ شود، اعتماد عمومی شهروندان به اداره امور شهر و حفظ امنیت از میان نرود و مدیریت شهری و حاکمیت بتوانند شبکه ارتباطی قوی میان شهروندان ایجاد کنند. درواقع سهگانه «تامین حداقل خدمات شهری»، «جلوگیری از تضعیف اعتماد عمومی» و «برقراری شبکه ارتباطی میان شهروندان» میتواند یک شهر و شهروندان آن را در مقابل جنگ تابآور کند. تامین حداقل خدمات عمومی در زمان جنگ شامل ایجاد پناهگاه امن شهری، تامین خدمات عمومی مانند آب، برق، حملونقل و دسترسی به خدمات سلامت میشود.
تجربه کشورهایی نظیر اوکراین نشان داده است که اگر دولتها بتوانند در تامین این حداقل خدمات موفق عمل کنند، احتمال بروز فروپاشی اجتماعی کاهش پیدا میکند. ایجاد شبکه ارتباطی میان شهروندان یکی از ملزومات حمایتی در زمان بحرانی نظیر جنگ است. شبکههای اجتماعی و وسایلی نظیر آژیرهای خطر در زمره ادوات ایجاد این شبکه ارتباطی برای شهروندان طبقهبندی میشوند. درحالیکه در دنیای کنونی شبکههای اجتماعی برخط (آنلاین) نقش موثری در اطلاعرسانی به مردم و همچنین ایجاد ارتباط میان آنها دارد؛ مدیریت شهری میتواند از این پتانسیل برای ایجاد شبکه ارتباطی میان شهروندان در زمان بروز یک بلای طبیعی بهره بگیرد.
تجربه استفاده از رسانههای اجتماعی توسط شهرداریها در جریان عملیات نظامی یا بلایای طبیعی گویای آن است که شهر میتواند به مثابه «رسانه زنده» عمل کند و حامل پیام مقاومت، امید و بازسازی باشد. در بعد اجتماعی در زمان جنگ نیز ایجاد شبکههای همیاری محلهمحور برای مراقبت از گروههای آسیبپذیر ضروری است. تجربه جنگهای مالمو و تورنتو نشان داده است که پیوندهای افقی جامعه مدنی و نهادهای محلی میتواند شکافهای نهادی را در شرایط اضطراری پوشش دهد. در پاس جنگ ضروری است که سرمایه اجتماعی تقویت شود و مراکز بازتوانی روانی و اجتماعی در محلهها به مثابه پناهگاههای عاطفی برای بازسازی روابط اجتماعی عمل کنند. هر جنگی روزی به پایان میرسد؛ پایان جنگها، زمان آغاز ارائه خدمات جدید به شهروندان و بازسازی شهرها و زیرساختهای آسیبدیده از جنگ است. بازسازی پساجنگ شامل دو بعد بازسازی زیرساختی و بازسازی اجتماعی میشود که هر دو موضوع به یک میزان مورد اهمیت بوده و باید به موازات یکدیگر پیش رود تا به نتیجه مطلوب برسد. بررسی روندی که کشورهای مختلف دنیا در فرآیند بازسازی شهرهای خود پس از جنگ پیش گرفتند؛ میتواند آموزههای ارزشمندی به همراه داشته باشد.
در گزارش «راهبردهای مراقبت از شهر و شهروندان در زمان جنگ و پساجنگ»، به بررسی تجربه بازسازی بیروت پس از جنگ داخلی لبنان پرداخته شده و نتایج این روند به عنوان یک تجربه موفق ذکر شده است. بیروت پس از این جنگ مسیر ویژهای را در بازسازی طی کرد. برخلاف نوسازی صرف کالبدی، رویکرد بازسازی بیروت در مرکز شهر همراه با احیای حافظه جمعی شکل گرفت. با وجود چالشهایی همچون سرمایهسالاری و دستکاری هویت فضایی، مشارکت شهروندان، معماران و هنرمندان در پروژههایی مانند بازخوانی فضاهای ویرانشده، نشان داد که بازسازی باید با روایت گذشته و بازنمایی آسیب همراه شود. در واقع در بازسازی مرکز شهر بیروت، نشانههای جنگ داخلی با مشارکت شهروندان و هنرمندان در شهر حفظ شد. مشارکت شهروندان و اقشار خاص نظیر معماران و هنرمندان توانست بازسازی بیروت را بازسازی معمولی تبدیل به نمونه موفق جهانی کند.
۲درصد تهرانیها به پناهگاه رفتند
30درصد شهروندان تهرانی به عملکرد شهرداری در زمان جنگ تحمیلی 12 روزه نمره کامل دادند؛ این نتیجه نظرسنجی پایگاه تحلیل افکار و دادهکاوی رسانهای مرکز ارتباطات شهرداری تهران است که با برقراری هزار و 680 تماس تلفنی انجام شده است. مطابق دادههای منتشر شده 5.8 درصد از افراد شرکتکننده در نظرسنجی عملکرد شهرداری در دوران جنگ را بینظیر دانسته و 22.8 درصد نیز به آن نمره کامل یعنی 10 دادهاند. این در حالی است که 47.7 درصد از شرکتکنندگان به عملکرد شهرداری نمرهای در بازه 6 تا 9، همچنین 10.8 درصد نمره 5 و 12.8 درصد نیز نمره صفر تا 4 دادهاند. همچنین 82 درصد شهروندان تهرانی شرکتکننده در این نظرسنجی اعلام کردند که در دوره جنگ سراغ پناهگاه نرفتهاند؛ چرا که تهدید مستقیمی حس نکردهاند. این در حالی است که 2 درصد شرکتکنندگان به سراغ ایستگاه مترو بهعنوان پناهگاه رفتهاند.