به گزارش اقتصادنیوز، روزنامه هم میهن نوشت: هنگامیکه در جاده بنبست حرکت کنیم ولی ندانیم که بنبست است، بیخیال و آسوده خاطر میرویم؛ ولی وقتی فهمیدیم جاده بنبست است و بنزین ما هم در حال تمام شدن است، عقل اقتضا میکند که فوری برگردیم و تغییر مسیر دهیم. نه اینکه باز هم همان راه را برویم؛ به امید آنکه گشایشی رخ خواهد داد.
متاسفانه آقای پزشکیان در چنین وضعی گرفتار آمدهاند. ولی نهتنها تغییری نمیدهند، بلکه همچنان با گزارههای گذشته ادامه میدهند. سخنان ایشان با مدیران رسانهها چیزی جز این ادعا و واقعیت را بازتاب نمیدهد.
چند نمونه از سخنان ایشان را با هم مرور میکنیم.
لجاجت در برابر بدیهیات: آقای پزشکیان بهدرستی گفتند که: «من معتقد به حجاب هستم؛ اما نمیشود با زور چادر سر بانوان کرد، همانطور که نشد با زور حجاب از سر زنان برداشت.» این گزاره روشن را برای کی میگویید؟ اگر کسانی در ساختار سیاسی هستند که هنوز و پس از این همه خسارات و بحرانها در برابر چنین گزاره سادهای مقاومت و سنگاندازی میکنند؛ چرا بهطور روشن به مردم معرفی نمیکنید؟ آیا اینها وفاقپذیر هستند؟
فکر نمیکنید بیش از اندازه خود را معطل چنین جماعتی کردن آب در هاون کوبیدن است؟ همچنین، در نقد مخالفان مذاکره گفتند که: «حرف نمیزنی؟ (مخالف مذاکره هستید؟) خب میخواهی چکار کنی؟ میخواهی بجنگی؟!خب آمد و زد؛ الان برویم درست کنیم، دوباره میآید میزند.»
هنگامی که یک رئیسجمهور باید اغلب وقت مفید خود را صرف اثبات بدیهیات کند، دیگر وقتی برای کارهای ضروری نخواهد داشت. اینها مخالف مذاکره هم نیستند بلکه دنبال افزایش تنش و ویرانی ایران هستند و به دلیل برخی ملاحظات تا حالا هم موفق بودهاند.
هماهنگی با رهبری: آقای پزشکیان تاکید کردند که: «ما بدون هماهنگی با رهبر انقلاب هیچ کاری نخواهیم کرد؛ وقتی هماهنگ کردیم دیگران گیر ندهند که چرا این کار را کردیم.»
بهطور کلی، مگر ممکن است امور کلان کشور بدون هماهنگی با رهبری انجام شود؟ آنان که این نقد را علیه دولت و سیاستهای آن میگویند، هدفشان نقد رهبری است. چون اجرای سیاستهای اصلی بدون تأیید رهبری ممکن نیست و ایشان هم اجازه نمیدهند؛ همچنان که قبلاً هم بارها مطرح شده است.
این ادعای نادرست ناشی از نشناختن رهبری است؛ ولی فشارش به دولت میآید. در اینجا مسئله مهمی متوجه دولت و شخص آقای پزشکیان است. اگر مخالفان مورد نظر شما در بیرون دولت و جامعه هستند، هیچ ایرادی ندارد؛ حق آنان است که مخالفت کنند. این مخالفتها نیز ناکارآمدی دولت را توجیه نمیکند؛ چون اکثریت ملت از سیاستهای مورد نظر شما حمایت میکنند.
ضمن اینکه فعلاً مسئولیت هم دارید. ولی اگر این جماعت درون حکومت هستند و سنگاندازی میکنند، مرجع حل این موضوع در ساختار سیاسی شناخته شده است.
این درست نیست که طرف در شورایعالی امنیت ملی یا مجلس یا فلان نهاد دیگر نشسته و جلوی سیاستهای به قول شما هماهنگشده با رهبری سنگاندازی میکند. این وظیفه حکومت است که چنین تعارضاتی را از پیش پای دولت بردارد. این راه مدیریت امور خیلی وقت است که به بنبست رسیده؛ امروز تغییر مسیر داده شود؛ بهتر از فرداست.