به گزارش مشرق، تیم ملی فوتبال جوانان زنان ایران امروز با نتیجه سنگین ۱۱ بر صفر شکست خورد و عملا از صعود به مرحله نهایی جام ملتهای آسیا بازمانده است، چرا که رقبای ایران دو بازی دیگر دارند که برای صعود جوانان ما نیازمند معجزه هستیم. باخت امروز شکستی است که دومین باخت بد تاریخ فوتبال زنان ایران پس از نتیجه ۱۳ بر صفر سال ۱۳۹۲ مقابل کره جنوبی است.
این نتیجه در حالی رقم خورد که همین تیم، تا دو سال پیش زیر نظر مریم جهاننجاتی روندی رو به رشد داشت. جهاننجاتی تیمی را تحویل گرفت که پیشتر در رده نوجوانان با شادی مهینی، سه بازی و ۱۷ گل خورده بدون گل زده را تجربه کرده بود. با این حال، تیم جوانان ایران با او قهرمانی در تورنمنت جام اردن، صعود مقتدرانه از مرحله مقدماتی آسیا، بازیهای نسبتا خوب مقابل ویتنام ششم آسیا و استرالیا سوم جهان و قهرمانی در کافا را به دست آورد.
با این وجود، کمیته بانوان فدراسیون فوتبال تصمیم گرفت در اقدامی غیرمنتظره، سکان تیم را به نیلوفر اردلان بسپارد، مربیای که نه تجربه ملی داشت و نه سابقه درخشان در عرصه مربیگری، و تنها رزومهاش یک فصل نهچندان موفق در سپاهان بود. با این حال، اردلان از حمایت ویژه فدراسیون برخوردار شد، به کلاسهای مربیگری آسیایی اعزام شد و حالا خروجی این انتخاب، شکستی است که نه تنها تیم را از جام ملتهای آسیا حذف کرد، بلکه پرسشهای جدی درباره معیار تصمیمگیری مدیران کمیته بانوان به وجود آورده است.
اردلان بعد از بازی گفته؛ «تیم را برای شرایط سختتری آماده کرده بودیم و فکر میکنم این بازی تجربه خیلی خوبی برای فوتبال کشور من شد… نشان میدهد که سطح فوتبال ایران با تیم اول آسیا چقدر فاصله دارد.»
اما سوال اینجاست؛ از سال ۱۳۹۲ تا امروز که چنین شکستی را دوباره تجربه میکنیم، یعنی هیچ پیشرفتی حاصل نشده؟ آیا نتایج سالهای اخیر و موفقیتهای همین تیم قبل از تغییرات را مرور نکردهاید؟ مگر باید ۱۱ گل دریافت میکردیم تا به تفاوت سطح پی ببریم؟ و آیا «تجربه اندوزی» باید به بهای تحقیر فوتبالی و حذف از جام ملتها باشد؟
وقتی تیمی با ثبات و نتایج امیدوارکننده کنار گذاشته میشود و تصمیمات سلیقهای جای آن را میگیرد، آیا باید از این شکست ۱۱ گله تعجب کرد؟