گروه آنلاین روزنامه دنیای اقتصاد- محبوبه فکوری: «زنگزور»؛ کریدوری که اگرچه چندسالی میشود که نامش بر سر زبانها افتاده است؛ اما نامش حالا بیش از هر زمان دیگری به خاطر ظهور ردپای «مرد دیوانه» در پایان یک مناقشه تاریخی، خودنمایی می کند. مسیری که دولت آذربایجان به شدت پیگیر راهاندازی آن بود و حالا حتی رؤسای جمهور دو کشور ارمنستان و آذربایجان علیرغم روابط تیره و پرحاشیه، با مهر تأیید گذاردن بر توافقی تاریخی، دریافت جایزه صلح نوبل از سوی دونالد ترامپ را نیز محتمل کردهاند اما ماجرا، تنها به این دو کشور ختم نمیشود؛ بلکه حالا نام ایران، روسیه، ترکیه، چین و آمریکا هم در این توافق تاریخی بر سر زبانها است تا منافع و مضار هر یک محل بحث قرار گیرد.
کریدور زنگزور، از بندر باکو آغاز و به سمت حاشیه مرزی ایران و ارمنستان میآید و از آنجا به سمت ترکیه میرود، مسیری که بدون نیاز به عبور از خاک گرجستان تعریف شده و باکو را به ترکیه متصل میکند و به نوعی نامش، به عنوان یک میانبر برای رسیدن به اروپا مطرح شده است. تا پیش از این، قطارها در کریدور میانی، از چین به قزاقستان میرفتند و در ادامه، با عبور از دریای خزر، به باکو میرسیدند، به این معنا که به دلیل نبود کریدور زنگزور، قطارها از آذربایجان برای رسیدن به گرجستان و سپس ورود به ترکیه عبور می کردند، اما با باز شدن مسیر این کریدور، گرجستان از این مسیر حذف شده و سرعت رسیدن بار از چین به اکتائو بیشتر میشود که این یک مزیت به شمار میرود؛ اما در عین حال، یک تیغ دولبه است؛ چراکه کنترل آمریکاییها بر این کریدور برای چینیها خوشایند نیست. اما سود و زیان ایران از چنین تحولی چگونه تعریف میشود؟
علیرضا چشمجهان، کارشناس ارشد حوزه حمل و نقل و لجستیک در گفتوگو با خبرنگار گروه آنلاین روزنامه دنیای اقتصاد میگوید: راهاندازی کریدور زنگزور، علیرغم تهدیدهایی که ممکن است برای کشور داشته باشد، یک فرصت استثنایی برای ایران فراهم میکند تا بتواند با چینیها مذاکره کرده و آنها را مشتاق نماید تا به جای حمل کالاهای چینی به باکو، به بندر کاسپین، بندر انزلی و حتی آستارا بیاید و از این مسیر به سمت ترکیه ترانشیپ شود، هرچند نبود زیرساختهای ریلی، ضعفی است که در آن منطقه وجود دارد و به این دلیل بار باید از طریق جاده حمل شود که هم قیمت را افزایش میدهد و هم به دلیل وجود برخی بینظمیها در گمرکات مرزی، عملا کار را با مشکل مواجه میکند.
وی با بیان اینکه اگرچه خط ریلی ایران از جنوب به شمال به بندر کاسپین وصل است، ولی این اتصال از کاسپین به ترکیه وجود ندارد، گفت: در گذشته قرار بر این بود که پروژه «چشم ثریا» در مرز ایران و ترکیه، راهآهن دو کشور را به هم وصل کند، اما پیشرفتی حاصل نشد و مرز رازی نیز آنقدر توانمند نیست که از پس این کار در مسیر جادهای برآید.
چشمجهان عملیاتیشدن کریدور زنگزور را به لحاظ سیاسی حائز اهمیت دانست و خاطرنشان کرد: مسیر کریدور میانی برای رساندن کالا از چین به ترکیه و از آنجا به اروپا، بسیار کوتاهتر از مسیر کنونی است و به لحاظ مدیریت مصرف سوخت و کاهش آلایندههای زیستمحیطی مزیت دارد، اما به لحاظ سیاسی نیز، این کریدور کشورهای آذربایجان و ترکیه را بدون نیاز به عبور از گرجستان، به هم متصل کرده و میتواند ایده «پان ترکیسم» را تقویت کند.
وی معتقد است، راهاندازی کریدور زنگزور منافع امریکا را تأمین کرده و در عین حال، ترامپ که به دنبال دریافت جایزه صلح نوبل است، توانست با حل اختلاف دیرینه و آشتی دادن آذربایجان و ارمنستان، ستارهای بر روی سینه خود نصب کند.
چشمجهان ادامه داد: تسلط آمریکا به کریدور میانی، یکی از موضوعاتی است که همواره مورد نگرانی آمریکا قرار داشته و با این آشتی، امریکا تسلط جامع و کاملی بر این مسیر خواهد داشت و به نوعی آمریکاییها را در شمال، با ایران هممرز میکند تا بتوانند از آنجا به عنوان یک پایگاه برای رصد موضوعات درون ایران استفاده کرده یا با ایجاد اختلال نظامی از قدرت خود بهرهبرداری کند.
همچنین روحالله لطیفی، کارشناس ارشد روابط بینالمللی در گفتوگو با گروه آنلاین روزنامه دنیای اقتصاد با بیان اینکه امریکا قصد دارد با عملیاتی کردن زنگزور، ژئوپلتیک منطقه را به نفع خود هدایت کند، گفت: مقدمه این امر، درگیری اولیه بین ارمنستان و آذربایجان در سال ۹۹ بوده که از محور گریس قاپان و روستاهای ارمنینشین شروع شد ولی آنچه در حال وقوع است یک تغییر ژئوپلتیک در منطقه است و اینکه گفته میشود موضوع فراتر از مرزهای ایران است و ارتباطی به ما ندارد، اشتباه است.
وی افزود: هر نوع تغییر در منطقه بر روی جایگاه و منافع ملی ایران و حتی موضوعات مشترک با همسایگان، تاثیر مستقیم دارد که یکی از آنها، کریددور زنگزور است که آذربایجان را به نخجوان و ترکیه وصل میکند.
لطیفی ادامه داد: هم اکنون منطقه آبستن تحولاتی است که یکسری بازیگران غیرهمسایه به دنبال آن هستند و اگر ما با چشم باز به آنها توجه نکنیم، به غیر از مسائل ژئوپلتیکی که جغرافیای سیاسی ایران را تغییر میدهد، مسائل امنیتی، نظامی و موضوعاتی همچون تحریک اقوام را نیز سرعت میبخشد.
این کارشناس ارشد حوزه روابط بینالملل خاطرنشان کرد: ارمنستان که کشوری محصور در خشکی و متحد ایران است، به عنوان دروازه ورود ما به اوراسیا بوده و هم اکنون، کریدور زنگزور قرار است از اختیار دولت ارمنستان خارج شود، بنابراین این موضوع مسیر ما از مرز نوردوز را که دروازه ورود ما به این اتحادیه است، خواهد بست.
سخنگوی پیشین گمرک جمهوری اسلامی ایران خاطرنشان کرد: این موضوع از نظر اقتصادی اثرات منفی برای ایران و همپیمانان ما در اوراسیا خواهد داشت؛ به خصوص اینکه شاهد تغییرات سیاسی و چینشهای جدید در ارمنستان هستیم که میتواند بر منافع ایران اثر بگذارد که باید با نگاه ویژه به آن نگریست.
لطیفی گفت: در این میان، تحرکات سایر بازیگران منطقهای مهم است و باید به آن توجه کرد؛ به نحوی که همه اینها میتواند منجر به بهدست آوردن منافع حداکثری برای منطقه یا حداکثری برای کسانی باشد که خارج از منطقه قرار دارند.
این کارشناس ارشد حوزه روابط بینالملل ادامه داد: در گذشته نیز سابقه این موضوع وجود داشته، به نحوی که یکسری کریدورهای انرژی که میتوانست از خاک ایران عبور کند با سیاستهای نظام سلطه و رقبای منطقهای از مسیر ما خارج شد و اکنون انتقال نفت از کف دریای خزر و از مسیر باکو به سمت ترکیه را شاهد هستیم که ۶ کریدور خارج از مسیر ایران، در منطقه قففاز و دریای خزر به سمت اروپا و ترکیه احداث شده که اگرچه هزینههای بیشتری داشتهاند و میتوانست با هزینه کمتری از طریق ایران اتفاق بیفتد، ولی به دلایل غیراقتصادی در گام اول و به دلیل تضعیف اقتصاد ایران در گام دوم، منحرف شده است.
لطیفی در ادامه افزود: در حوزه کریدورهای اصلی عبور و مرور نیز، این موضوع از سوی بازیگران خارج از منطقه، در آسیای میانه و قفقاز دنبال شده و منافع ما را تهدید کرده؛ بنابراین باید یک برنامه و اقدام کامل و جامع داشته باشیم تا منافع کشور دچار آسیب نشود.
وی معتقد است کریدور زنگزور میتواند یکی از موفقترین حضورهای ما در یک اتحادیه اقتصادی را که همان اتحادیه اوراسیا است، به صورت مستقیم به چالش بکشد؛ به خصوص اینکه اتفاقات خوبی در این اتحادیه رخ داده و صادرات ما به این کشورها افزایش چشمگیری داشته و اکنون به مرحله تجارت آزاد رسیدهایم که برای ما با توجه به عدم عضویت در WTO حائز اهمیت به شمار میرود.
لطیفی می گوید: این یک جنگ کریدوری است که اگر بیتفاوت باشیم، دستاوردهای ما را به چالش میکشد و کنترل را از دست متحدان ما خارج میکند؛ ضمن اینکه میتواند مراودات سیاسی و موضوعات عادی همسایگی ما را نیز از روال عادی خارج نماید؛ پس باید هوشیارانه و غیرمنفعلانه نسبت به این موضوع برخورد کرد.//