به گزارش همشهری آنلاین، سید حمیدرضا برقعی گفت: شعری خدمت مقام معظم رهبری خوانده بودم. استاد فرشچیان به من زنگ زد، نشناختم، گفت من فرشچیانم. من فکر کردم هادی است.
گفت فرشچیانم، محمود. نقاشم. مینیاتور می کشم. من گفتم، استاد واقعا خودتان هستید؟ گفت بله. زنگ زدم تشکر کنم که اسم این کمترین را در شعرتان آورده اید. گفت یک آدرس برای من بفرستید. آدرس فرستادم و ایشان آثار مذهبیشان را با امضا برای من فرستادند.
تصاویر دیده نشده و احساسی از اشکهای استاد فرشچیان و همسرش | ویدئو
روایت مرحوم استاد فرشچیان درباره ماجرای شفای دستش توسط امام رضا(ع) | ویدئو
وی بیان کرد: گذشت تا اینکه ضریح حضرت سیدالشهدا(ع) را در قم می ساختند و طراحی اش هم با ایشان بود. من رفتم ایشان را دیدم. روزی هم که رونمایی بود، من قرار بود شعر بخوانم؛ برای حضرت زهرا ضریح میسازیم / و دست فرشچیان طرح میزند آنرا
در آنجا خوندم و ایشان شروع کرد به گریه کردن و گفت یعنی می شود چنین روزی بیاید که من ضریح حضرت زهرا(س) را بسازم؟
خاطره سید حمیدرضا برقعی شاعر از استاد فرشچیان را در ویدئو ببینید.
منبع: خبرگزاری دانشجو