به گزارش خبرگزاری مهر، ناصر کنعانی، سخنگوی سابق وزارت خارجه طی یادداشتی در واکنش به مصوبه کابینه رژیم صهیونیستی مبنی بر اشغال کامل غزه، نوشت: «مصوبه جدید کابینه رژیم اسرائیل مبنی بر اشغال کامل غزه، قبل از هر چیز اعلام شکست عملیات ارابههای گدعون است که از ماه مه گذشته در نوار غزه با موج سنگین تبلیغاتی با هدف شکست حماس و آزادی اسرای اسرائیلی شروع شده بود. در این عملیات حدوداً دو ماهه، دهها سرباز رژیم صهیونیستی کشته و مجروح شدند و این رژیم به هیچ دستاورد نظامی جدیدی نرسید.
این واقعیتی آشکار است که نتانیاهو و ارتش صهیونیستی غیر از کشتار بیش از ۶۰ هزار و مجروح کردن حدود ۲۰۰ هزار فلسطینی و تخریب و ویرانی بیش از ۸۰ درصد نوار غزه، هیچ دستاورد راهبردی از جنگ بیرحمانه حدوداً ۲ ساله علیه نوار غزه نداشته است.
طرح نظامی جدید رژیم صهیونیستی علیه غزه، نشان میدهد که این رژیم به دنبال آزادی اسرای خود نیست و این موضوع برای نتانیاهو و کابینه او اهمیت خاصی ندارد، بلکه رژیم اسرائیل مایل است با تظاهر به تلاش برای رهایی اسرای خود، اهداف راهبردی بزرگتری را محقق نماید. واقعیت نیز آن است که چنانچه اشغال کامل نوار غزه و آزادی اسرای اسرائیلی نیز اگر در کوتاه مدت محقق شود، چنین دستاوردی بعد ۲ سال جنگ علیه یک باریکه جغرافیایی متصل به اراضی اشغالی به مساحت ۳۶۰ کیلومتر مربع و علیه یک یا چند جنبش مقاومت، نه یک پیروزی، بلکه یک شکست تحقیرآمیز خواهد بود. چنین شکستی بیتردید به شکستهای دامنه دار دیگری ختم خواهد شد. این شکست صرفاً برای اسرائیل نیست و نخواهد بود، بلکه همه صورتحسابهای مادی و معنوی و حیثیتی و اعتباری و حتی پیامدهای حقوقی و بینالمللی آن به حساب دولت آمریکا نیز نوشته خواهد شد، چرا که دولت بایدن و دولت ترامپ با همه توان از اولین روز جنگ علیه غزه در کنار اسرائیل بودهاند. فلذا هم اسرائیل و هم آمریکا در تلاش هستند تا هدفگذاری خود را بزرگتر از جغرافیای نوار غزه و پیروزی بر حماس تعریف کنند.
جنگ طلبی به ظاهر مغرورانه اسرائیل علیه غزه و لبنان و حملات به سوریه و یمن ایران و چه بسا ماجراجویی احتمالی در عراق، نه به دلیل قدرت و ابتکار عمل اسرائیل، بلکه فرار از خطری بزرگتر است. نتانیاهو در طول دو سال گذشته بارها از جنگ وجودی و نیز ایجاد خاورمیانه جدید صحبت کرده است، این در حالیست که هنوز به اهداف اعلامی خود در نوار غزه نیز نرسیده است.
نتانیاهو تا این مرحله یک شکست خورده بزرگ است. او تلاش کرده و میکند که آمریکا را وارد نبردهای خود در منطقه کند و موفق نیز شده است. اسرائیل اگر حمایت آمریکا را از دست بدهد، فرو میپاشد و آمریکا نیز اگر اسرائیل را رها کند، شکست راهبردی جبران ناپذیری را تجربه خواهد کرد، فلذا اکنون آمریکا و اسرائیل خود را در یک میدان و سرنوشت مشترک میبینند که شکست هر کدام، شکست هر دو خواهد بود. رهبران خیالپرداز و ماجراجوی تلآویو و واشنگتن با هدفگذاری متوهمانه شکست محور مقاومت و ایجاد خاورمیانه جدید، کل منطقه را به آشوب کشیده اسرائیل و آمریکا را به سمت باتلاق میرانند.
طرح جدید نظامی اشغال غزه، جریانهای مقاومت و نیز ساکنان این باریکه را متحدتر از پیش خواهد کرد. ملتی که قریب به دو سال با بیش از ۶۰ هزار شهید و حدود ۲۰۰ هزار مجروح در مقابل متجاوزان اسرائیلی و حامیان آن ایستادهاند، قطعاً میدان مبارزه علیه اشغالگران را خالی نخواهند کرد. بیانیه مشترک گروههای مقاومت فلسطینی در قبال طرح جدید کابینه صهیونیستی نیز گویای عزم جزم آنان برای غرق کردن اسرائیل در باتلاق جنگ غزه است. گروههای مقاومت فلسطینی در بیانیهای ضمن تاکید بر اتحاد خود در میدان نبرد علیه دشمن صهیونیستی، خاطر نشان کردند که غزه یک منطقه جغرافیایی خالی نیست که کسی در پی پر کردن آن باشد، بلکه سرزمینی آغشته به خون شهدا و مجاهدان است و هرگونه تلاش برای اشغال مستقیم غزه، به منزله باتلاقی جدید خواهد بود که هر کس در آن پیشروی کند را غرق خواهد کرد و مقاومت وارد مرحلهای از مقابله سختتر و دردناکتر علیه دشمن خواهد شد.
موضوع قابل مطالعه آنست که نتانیاهو با خباثت ذاتی خود بالاخره پای دولت آمریکا را به جنگهای احمقانه و جنایت کارانه خود کشانید. در حالی که سیاست راهبردی آمریکا در طول بیش از یک دهه گذشته بر کم کردن تدریجی تعهداتش در منطقه غرب آسیا و سپردن امور به اسرائیل و متحدان دیگرش بمنظور تمرکز بیشتر بر چین و دریای چین جنوبی و روسیه بود، اما نتانیاهو با خباثت پای آمریکا را به منطقهای گشود که لااقل در این دوره تاریخی به اولویت ثانوی آمریکا تبدیل شده بود. نتانیاهو برای فرار از شکست جبرانناپذیر و مرگ قطعی سیاسی، خود را ناگزیر به ادامه و گسترش دامنه جنگ میبیند، اما اگر عقلانیتی در آمریکا باقی مانده باشد، به نفع دولت و ملت آمریکاست که خود را از مهلکه غرب آسیا نجات دهد.
چه بسا برخی دستاوردهای مقطعی و تاکتیکی برای رهبران آمریکا گمراه کننده باشد، اما باید بدانند مختصات خاورمیانه عوض شده و آمریکا دیگر یک بازیسازی تمام کننده در منطقه نیست و حتی از پس انصارالله یمن نیز برنمیآید.
و اما تلاش رژیم اسرائیل در معرفی جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت به عنوان تنها دشمن اصلی خود، تغافل از تهدیدات راهبردی چند وجهی پیش روی هویت و موجودیت این رژیم است. رژیم صهیونیستی امروز به رغم حمایتهای بیشمار و نامحدود آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان و چند کشور محدود دیگر غربی و غیرغربی، یک رژیم منفور و منزوی نزد افکار عمومی جهان حتی در جغرافیای غرب است. امروزه این رژیم اسرائیل است که به رغم تصویر سازیهای شیطانی علیه محور مقاومت، نزد افکار عمومی جهان به عنوان تهدیدی نه فقط علیه صلح و امنیت بینالمللی، بلکه به عنوان تهدیدی علیه انسانیت، اخلاق و ارزشهای بشری مطرح است و دولت آمریکا نیز در کنار اسرائیل دیده میشود. این خطری عمیق و بنیادین برای اسرائیل است که حتی برخی صاحبنظران صهیونیستی نیز آن را به طور علنی فریاد میزنند تا بلکه رهبران متوهم خود را متوجه تهدیدات وجودی حقیقی پیش روی اسرائیل نمایند.
جمله پایانی اینکه طرح جدید نظامی اشغال غزه و دیگر طراحیهای رژیم بیریشه اسرائیل برای لبنان و سوریه و یمن و ایران و عراق به رغم برخی فراز و فرودهای مقطعی، هیچ شانسی برای موفقیت و پیروزی ندارد. شرط بندی آمریکا بر روی نتانیاهو و رژیم اسرائیل، شرط بندی بر اسب بازنده است و آمریکا بر پروژههای از پیش شکست خورده سرمایه گذاری میکند.»