جریان صعود قیمتها که از نیمهدوم سال ۹۸ شتاب بیشتری به خود گرفته بود، اکثر سهمها را در اغلب گروههای معاملاتی وارد محدودههای حبابی کرده بود. اهالی بورس تهران بر این اصل اعتقاد راسخ داشتند که بالاخره روزی بازار سهام گرفتار سیل وحشتناک فشار فروش حقیقیها خواهد شد، اما هیچکس از زمان وقوع آن مطلع نبود. از سوی دیگر، داغبودن تنور معاملات سهام و احساس ترس از جاماندن از سودهای موجود در متن بازار، معاملهگران را از این که عطای بازار سهام را به لقای آن ببخشند، دور و دورتر کرده بود.
در چنین شرایطی و از روز ۲۰مردادماه، ریزش سنگین شاخصها در کلیت بازار سهام آغاز شد و صفوف گسترده فروش که خریداری را در برابر خود نمیدیدند، تبدیل به غول ترسناک مرداد ۹۹ بورس تهران شدند. شاخص کل در جریان پنج روز منفی متوالی از قله ۲میلیون و ۱۰۳هزارواحدی که در صبحگاه ۲۰مرداد تجربه کرده بود، به پلههای میانی کانال یکمیلیون و ۸۰۰هزارواحدی عقبنشینی کرد؛ اما این پایان کار نبود و بازار سهام گرفتار یک روند نزولی طولانی شد و این روند باید تا زمانی ادامه پیدا میکرد تا حباب قیمتی موجود در نمادهای کوچک و بزرگ بازار تخلیه شود.
شاخص کل بورس تهران در جریان یک روند نزولی ۱۰ماهه، از قله ۲میلیون و ۱۰۰هزارواحدی، تا محدوده یکمیلیون و ۹۵هزارواحدی در سوم خرداد سال ۱۴۰۰ عقبنشینی کرد. این یعنی شاخص کل بیش از ۴۷درصد از قله تاریخی خود عقبنشینی کرد که در بازه زمانی کمتر از یک سال، یک ریزش اسفناک برای قیمت یک کلاس دارایی محسوب میشود. افزون بر این، چنین افتی در نماگر اصلی بازار سهام تجربه شده بود و قیمت برخی از سهمها، بعضا افتهای بیش از ۸۰درصدی را از قلههای تاریخی خود تجربه کرده بودند. به این ترتیب بازار سهام، در آن روزهای دهشتناک، آن روی سکه و نیمه خالی لیوان را به مردمی نشان داد که تحتتاثیر فضای روانی مثبتی که در بورس وجود داشت؛ راهی بازار سهام شده بودند. البته گفتنی است که دعوتهای مقامات دولتی در آن مقطع، یکی از مهمترین عواملی بود که موجبات تشدید استقبال مردم عادی از بازار سهام را فراهم کرد. بورس تهران نهایتا در فروردین ماه سال ۱۴۰۲ و پس از ۳۱ ماه توانست سقف تاریخی ثبتشده در مرداد سال ۹۹ را مجددا فتح کند.
چهارماه نخست سال ۹۹، یکی از تاریخیترین دوران بازار سهام محسوب میشود و سریالی از رکوردها در آن مقطع در سپهر بورس تهران به ثبت رسید. همانطور که گفته شد؛ شاخص کل از ابتدای سال تا ۱۹مرداد ۹۹، در بازهای نزدیک به پنج ماه، با رشد ۳۰۵درصدی همراه شد و ابرکانال ۲میلیون واحدی را فتح کرد. در بهار ۹۹، شاخصکل ۱۴۸درصد رشد کرد و در تیر ۹۹ و فقط ظرف یک ماه، شاخص کل بورس ۵۱درصد رشد کرد تا بهار ۹۹ و تیرماه آن سال تبدیل به بهترین فصل و ماه تاریخ معاملات سهام شوند. از اسفند ۹۷ تا تیر ۹۹، شاخص بورس در ۱۶ ماه از ۱۷ ماه مدنظر، با رشد همراه شد و فقط در آبان ۹۸ با افت ۱.۱درصدی همراه شد. در ۲۳ اردیبهشت ۹۹، یکمیلیارد و ۴۵۱میلیون دلار سهام در بازار معامله شد که این رقم، رکورد تاریخ بازار سهام در زمینه ارزش دلاری معاملات روزانه است و تا به امروز شکسته نشده است.
همچنین رکورد ارزش ریالی معاملات نیز در ۱۸تیر ۹۹ به ثبت رسیده که در آن روز، ۳۰هزار و ۴۸۰میلیارد تومان سهام میان خریداران و فروشندگان دست به دست شده است که این رکورد هم تاکنون دست نخورده باقی مانده است. افزون بر این، از ابتدای سال ۹۹ تا ۱۹ مرداد آن سال، ۱۱۴همت پول حقیقی وارد گردونه معاملات سهام شد که رقم قابلتوجهی محسوب میشود. ارزش دلاری بازار سهام نیز در ۲۰مرداد ۹۹ به ۴۳۳میلیارد دلار رسید که این رکورد نیز تاکنون دست نخورده باقی مانده است.
نخستین دلیل ریزش قیمت سهام، افزایش قابلتوجه نرخ بهره بینبانکی بود. با شیوع و آغاز پاندمی کرونا در زمستان سال ۹۸ و تعطیلیهای گستردهای که در آن مقطع به دلیل وحشت ناشی از ویروس کرونا شکل گرفته بود، بسیاری از کسبوکارها در حالت تعطیلی کامل یا نیمهتعطیل به سر میبردند. این موضوع موجب کاهش تقاضای تسهیلات در نظام بانکی شد، بهگونهای که نرخ بهره بینبانکی در یک مقطع حتی تا محدودههای ۸درصد نیز عقبنشینی کرد، یعنی اکثر بانکها به دلیل عدم تقاضای تسهیلات با مازاد منابع مواجه شدند. مازاد منابع موجب شده بود تا برای بانکها، استقراض از بانکهای دیگر در بازار بینبانکی با نرخهای بالاتر توجیه نداشته باشد. وقتی این اتفاق حادث شد، بانکها در قالب یک توافق، تصمیم گرفتند که نرخ سود سپردهها را تا محدوده ۱۵درصد نیز کاهش دهند. این موضوع سبب شد تا نرخ بهره در اقتصاد کاهش پیدا کند.
ارتباط معکوس نرخ بهره با ارزش داراییها یک تئوری اقتصادی است که در همه دنیا به عنوان یک اصل بنیادین پذیرفته شده است؛ در واقع در آن مقطع کاهش نرخ بهره، منجر به افزایش قیمت داراییها شد و افزایش ناگهانی نرخ بهره در ماههای بعد نیز یکی از دلایلی بود که موجبات ریزش قیمتها در بورس تهران را فراهم کرد.
در واقع در آن برهه، باید بانکمرکزی موضع فعالانهتری را در قبال نرخ بهره اتخاذ میکرد، یعنی اجازه عقبنشینی نرخ بهره تا سطوح نازل را نمیداد و متعاقبا نرخ بهره را با شوک افزایشی ناگهانی نیز همراه نمیکرد. افزون بر این حبابیشدن قیمتها نیز اصلیترین عامل افت قیمتها بود.
بررسی پارامترهای مختلف بازار در آن مقطع نشان میدهد که بسیاری از سنجههای تحلیلی و آماری بازار در آن مقطع تا چندین برابرمیانگین بلندمدت تاریخی خود نیز افزایش پیدا کرده بودند. افزون بر این دعوای دو وزارتخانه بر سر عرضه صندوق پالایشیکم نیز این سیگنال را به مردم مخابره کرد که شاید دولت دیگر قصد حمایت از بازار سهام را ندارد.