گروه دیپلماتیک - همشهری آنلاین: حنیف غفاری دکترای روابط بین الملل: سادهسازی بحرانهای بینالمللی فرمول شناخته شدهای در حوزه سیاست خارجی کشورها با هدف تسلط بر ابعاد متنی و فرامتنی یک یا چند مناقشه به شمار میآید. بر این اساس کشورها تلاش میکنند بحرانها را در ابتدا کمیسازی و کیفیسازی نموده و نسبت میان راهکارهای حل و فصل آنها نوعی نسبت سنجی واقعبینانه صورت دهند.
از سال ۲۰۲۲ میلادی تاکنون شاهد شکلگیری و گسترش جنگ میان روسیه و اوکراین بودهایم. در جریان رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۴ میلادی ترامپ بارها از دمکراتها برای اصرار بر ادامه جنگ اوکراین انتقاد کرد و این آوردگاه را مصداق یک بحرانسازی پرهزینه از سوی ناتو تلقی کرد. ترامپ حتی ترامپ یک گام فراتر رفت و از عزم خود برای پایان دادن به این مناقشه در عرض ۲۴ ساعت یا نهایتا ۱۰روز خبر داد!
اکنون در ماه آگوست سال ۲۰۲۵ میلادی قرار داریم. حدود ۸ ماه از حضور ترامپ در کاخ سفید سپری میشود و نه تنها خبری از پایان جنگ اوکراین نیست بلکه شاهد تصاعد بحران در ابعاد میدانی و راهبردی این منازعه هستیم. ارسال موشکهای پاتریوت آمریکا به اوکراین و ورود آشکارتر کشورهایی مانند آلمان و هلند به صحنه نبرد، نشاندهنده ناکامی مطلق ترامپ در عمل به وعدههای خود است. ضربالاجلهای تعیینشده از سوی واشنگتن جهت همراهی مسکو با خواسته های کاخ سفید ( در روند انعقاد پیمان آتش بس ) نیز تاثیری در تغییر یا حتی کمرنگ سازی خطوط قرمز روسها نداشته است. اخیرا ویتکاف نماینده ویژه آمریکا در دیدار طولانی مدت خود با ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه در کاخ کرملین به بررسی موانع انعقاد آتش بس در جنگ اوکراین پرداخته و بر همین مبنا قرار است به زودی نیز دیداری میان روسای جمهور آمریکا و روسیه برگزار شود. اما سوال اصلی اینجاست که اصلی ترین مانع انعقاد آتش بس در جنگ اوکراین چیست؟
اصلی ترین خبط ترامپ در حل این معادله پیچیده، سادهانگاری در برابر آن است نه سادهسازی آن! به عبارت بهتر ترامپ مفاهیم سادهانگاری و سادهسازی را با یکدیگر در قبال این جنگ تمام عیار خلط نموده است. روسها مخاطب اصلی خود را در ارائه تضمینهای امنیتی و استراتژیک ناتو میدانند اما رئیسجمهور آمریکا اصرار دارد این منازعه را به نبرد "پوتین-زلنسکی"تقلیل دهد. این بدترین خطای محاسباتی کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکاست. مقامات روسی دغدغه های راهبردی گویا و مشخصی در این خصوص دارند از جمله "کاهش شدت بازدارندگی اروپا "و " عدم وقوع نبردی دیگری در محیط پیرامونی روسیه".اما قطعا زلنسکی توان ارائه چنین تضمینهایی را به پوتین ندارد! مخاطب واقعی روسیه در این منازعه ناتو بوده و اتفاقا آمریکا نیز اصلی ترین عضو این پیمان جمعی محسوب می شود. شکست ترامپ در دستیابی به اهداف از پیش ترسیم شده خود در قبال جنگ اوکراین نشان می دهد او بر خلاف آنچه ادعا می کند در شناخت بدیهیات و واقعیات راهبردی و حتی میدانی جاری در این نبرد عاجز مانده است. بدون شک اگر ترامپ در دیدار احتمالی خود با پوتین بار دیگر جنگ اوکراین را در چارچوب منازعه ای دوطرفه میان مسکو-کی یف تفسیر کند مذاکرات با شکست مواجه خواهد شد. رئیس جمهور آمریکا ناچار است این حقیقت را بپذیرد که دیگر زلنسکی و مقامات اوکراینی محلی از اعراب برای روسها ( در مذاکرات آتش بس) ندارند .در غیر این صورت دولت ترامپ با تبعات استمرار یک مناقشه غیرقابل پیش بینی میان مسکو و آتلانتیکی ها دست و پنجه نرم خواهد کرد.