همشهری آنلاین - گروه سیاسی: با تغییر توازن قدرت در اوراسیای پساشوروی، روند صلحسازی در منطقه وارد مرحلهای تازه شده است. اختلافهای دیرینه، از مرزهای پرتنش آسیای مرکزی تا مناقشات خونین قفقاز، اینبار بدون حضور و فشار مسکو به سرانجام میرسند. توافق تاریخی تاجیکستان و قرقیزستان و مذاکرات پیشرفته ارمنستان و آذربایجان نشان میدهد که انحصار روسیه بر میانجیگری پایان یافته و بازیگران منطقهای و بینالمللی جدید، از آمریکا و امارات گرفته تا ترکیه و ازبکستان، جای آن را گرفتهاند. خلأ ناشی از عقبنشینی روسیه، که روزگاری همه حرکتها را کنترل میکرد، اکنون به فرصتی برای دیپلماسی مستقل و همکاریهای چندجانبه تبدیل شده است. این تحولات نهتنها نشانه تغییر رویکرد کشورها نسبت به حلوفصل مناقشات است، بلکه پیام روشنی دارد: آینده سیاسی منطقه دیگر در انحصار کرملین نیست.
پایگاه تایمز آسیای مرکزی در گزارشی نوشت:
۲ دهه پیش، هیچ اختلاف مرزی در قلمرو سابق شوروی بدون دستدادن در کرملین حل نمیشد. مسکو محور اصلی میانجیگری بود. اما دیگر چنین نیست.
در مارس ۲۰۲۵، تاجیکستان و قرقیزستان یک توافق تاریخی مرزی را بدون حضور مسکو امضا کردند. اندکی بعد، ارمنستان و آذربایجان روند نهاییکردن معاهده صلح خود را آغاز کردند و اکنون صحبت از سفر ۲ رهبر به کاخ سفید برای امضای توافق به میان آمده است.
روسیه جایگاه خود را بهعنوان میانجی صلح در «خارج نزدیک» از دست میدهد. برای دههها، روسیه نقش «برادر بزرگ» و واسطه را ایفا میکرد و خود را در هر مناقشهای وارد میکرد تا این پیام را برساند که: «هیچ چیز بدون مسکو پیش نمیرود.»
امروز، الگوی متفاوتی را میبینیم. بازیگران منطقه دیگر مشتریان منفعل صلحسازی روسیه نیستند. تاجیکستان و قرقیزستان بدون فشار خارجی یک اختلاف مرزی چند دههای را حل کردند. ارمنستان و آذربایجان، که زمانی در بنبست مدیریتشده توسط کرملین گیر کرده بودند، اکنون مسیر صلح را با همکاری غرب و شرکای منطقهای پیش میبرند.
پرونده ارمنستان و آذربایجان: صلح بدون مسکو
روسیه که زمانی تنها میانجی بیرقیب در مناقشه قرهباغ بود، حالا از حاشیه نظارهگر تلاش ارمنستان و آذربایجان برای دستیابی به توافق تاریخی صلح است.
پس از جنگ ۲۰۲۰ و حمله قاطع آذربایجان در ۲۰۲۳ که قرهباغ را به خاک خود بازگرداند، ارمنستان در موقعیت آسیبپذیری قرار گرفت. مسکو که درگیر جنگ اوکراین و بحران اعتبار بود، در میانه ۲۰۲۴ نیروهای حافظ صلح خود را از قرهباغ خارج کرد. ایروان که روزگاری متحد وفادار روسیه و سازمان پیمان امنیت جمعی (CSTO) بود، خود را رهاشده یافت. کرملین نه ضمانتهای امنیتی را اجرا کرد و نه جلو پیشروی آذربایجان را گرفت. با فروپاشی اعتماد عمومی به روسیه، رهبری ارمنستان بهسوی غرب چرخش کرد.
این خلا فرصتی برای ایالات متحده – و بهطور خاص دولت دونالد ترامپ – ایجاد کرد. رهبران ارمنستان و آذربایجان، جولای در ابوظبی دیدار کردند؛ دیداری که با میانجیگری امارات و آمریکا انجام شد. دولت ترامپ از آن زمان این روند را سرعت بخشید و توافقی را به ثمر رساند که شامل شناسایی متقابل، ایجاد مناطق غیرنظامی، و ایجاد یک کریدور راهبردی برای اتصال آذربایجان به نخجوان با اجاره ۹۹ ساله تحت نظارت آمریکا میشود. چنین ابتکاری، که در دوران میانجیگری روسیه غیرقابل تصور بود، اکنون با استقبال جدی روبهروست.
این توافق در کاخ سفید، نخستین صلح میانجیگریشده توسط آمریکا در قلمرو پساشوروی خواهد بود؛ تغییری چشمگیر نسبت به ۳۰ سال دیپلماسی تحت رهبری کرملین. برای منطقه، این تحول بزرگی است: قفقاز دیگر حیاط خلوت انحصاری روسیه نیست.
تغییر موضع آذربایجان حتی مشهودتر است. این کشور که سالها سیاست خارجی چندجانبهگرایی را دنبال میکرد، اکنون بهشدت به ترکیه، اسرائیل و کشورهای خلیج گرایش پیدا کرده است. گفته میشود مذاکراتی برای پیوستن باکو به نسخهای از «پیمان ابراهیم» در جریان است که با حمایت واشنگتن و ریاض پیش میرود.
پرونده تاجیکستان و قرقیزستان: راهحلهای بومی
در مارس ۲۰۲۵، تاجیکستان و قرقیزستان توافق نهایی تحدید مرزها را امضا کردند. این توافق به ۳ دهه خشونت و ابهام سرزمینی پایان داد. امضای این توافق بدون میانجیگری کرملین، فاصلهای آشکار با هنجارهای دوران جنگ سرد دارد که در آن مسکو هم داور و هم مجری در امور داخلی آسیای مرکزی بود.
این تغییر یکشبه رخ نداد. پس از درگیریهای خونین ۲۰۲۱ و ۲۰۲۲، روسیه خود را از میانجیگری فعال کنار کشید و حتی از اواخر ۲۰۲۲ آشکارا اعلام کرد قصد دخالت مستقیم ندارد. درگیری در اوکراین، فشار اقتصادی ناشی از تحریمها و کاهش اعتماد در سراسر آسیای مرکزی، سرمایه دیپلماتیک روسیه را عملا تحلیل برد.
جای خالی روسیه را اینبار ازبکستان پر کرد؛ کشوری که مدتها بهعنوان رقیب منطقهای بیشکک و دوشنبه شناخته میشد. برای نخستینبار پس از فروپاشی شوروی، هر ۵ کشور آسیای مرکزی به توافق کامل بر سر مرزهایشان رسیدند. این رویداد به پایان سیاست «ابهام مرزی» شوروی انجامید؛ سیاستی که عمدا مرزها را مبهم نگه میداشت تا وابستگی به مسکو را حفظ کند. آسیای مرکزی، که مدتها حیاط خلوت ژئوپولیتیک روسیه محسوب میشد، یکی از حساسترین مناقشات خود را با دیپلماسی منطقهای حل کرد.
چه چیزی عقبنشینی روسیه را رقم زد؟
کاهش نفوذ روسیه تصادفی نیست؛ این نتیجه جنگ، زیادهروی و خلف وعدههاست. حمله به اوکراین توان نظامی و تمرکز دیپلماتیک مسکو را فرسوده و انرژی اندکی برای شرکای دورتر باقی گذاشته است. متحدانی مانند ارمنستان، بهویژه پس از ناکامی مسکو در عمل به تعهدات امنیتی سازمان پیمان امنیت جمعی هنگام حملات آذربایجان، اعتماد خود را از دست دادهاند.
فضای پساشوروی دیگر از نظر سیاسی «پساشوروی» نیست. از پامیر تا قفقاز، کشورها مرزها را بازنگری میکنند، صلح میسازند و بدون اجازه مسکو دست به اقدام میزنند. آنچه روزی غیرقابل تصور بود – حل مناقشات قومی و سرزمینی بدون داوری کرملین – اکنون بهطور واقعی رخ میدهد. اگر روزی نفوذ روسیه دلیل تداوم مناقشات اوراسیا بود، امروز نبود آن، فضایی فراهم کرده که مناقشات منجمد دههها بتوانند بالاخره پایان یابند؛ نه با دستور مسکو، بلکه با دیپلماسی منطقهای.