بخشی از گفتگوی خبر آنلاین با حمید رضا جلایی پور ، فعال سیاسی اصلاح طلب را بخوانید ؛
سوال : اخیراً درپی ایجاد تغییرات در شورای عالی امنیت ملی، شورای دفاع تشکیل شد. همچنین آقای لاریجانی هم به دبیری شورای عالی امنیت ملی منصوب شده است. ارزیابی شما از این تغییرات چیست؟
پاسخ : ارزیابی دقیق از هر دو موضوع در سوال شما هنوز کمی زود است. زیرا پس از جنگ دوازده روزه هنوز مقامات رسمی و مربوطه درباره علل این تصمیمات نظری ندادهاند. ما بیشتر میتوانیم براساس شواهد و قرائن گمانههایی را مطرح کنیم.
به نظر میرسد تشکیل شورای دفاع نتیجه بررسی مسولان پس از جنگ دوازده روزه هست. باز به نظر میرسد حکومت وقوع مجدد جنگ را جدی تلقی میکند و قصد دارد با تشکیل شورای دفاع چابکتر و موثرتر با شرایط جنگی برخورد کند. و حتی اگر جنگ هم نشد این شورای دفاع متمرکزتر به تقویت امور دفاعی بپردازد. این تصمیم در واقع نوعی «کابینه دفاعی جنگی» در رویارویی با وضعیت جنگی و یا تقویت بنیه دفاعی است.
معرفی علیلاریجانی بعنوان دبیر شورای امنیت ملی هم نشان دهنده تصمیم حکومت در بازبینی سیاستها و قویتر اجرا کردن آنها است. همه میدانیم در شرایط فعلی کشور و حکومت آن در شرایط و «پیچ سختی» در برابر اسرائیل و بلوک غرب قرار دارد. بلوک غرب از ایران تسلیم میخواهد.
وی درادامه اظهار کرد : هم اکنون برای عبور از این پیچ جنگی سه راه حل مطرح است. یکی راه حل تداوم جنگ به هر قیمت. یعنی همین راه تندروها در کشور. یکی هم راه حل انعطاف حداکثری در برابر آمریکا و یکی هم راه حل سوم است. در راه حل سوم بنا به جنگ به هر قیمت نیست و بنا به تسلیم هم نیست بلکه بنا به یک دیپلماسی فعال و ابتکاری (در حین افزایش توانایی نظامی، اقتصادی و اجتماعی کشور) است. به نظر میرسد انتصاب لاریجانی بدین خاطر هست که حکومت راه سوم را محکمتر طی کند. اگر غیر از این بود حکومت لازم نمیدید که علیلاریجانی را که دو بار در انتخابات ١۴٠٠ و ١۴٠٣ صلاحیتش را برای ریاست جمهوری تایید نکرده دوباره بخواهد در پست مهم دبیری شورای عالی امنیت ملی (شعام) بکار گیرد.
سوال : پس شما از حضور علی لاریجانی در پست دبیری شعام دفاع میکنید؟
اگر توجه کنید ما دو تا علی لاریجانی داریم. یکی لاریجانی «یک» که از اول انقلاب تا وقتی که به او تندروها در قم کفش پرتاب کردند، است. یکی هم لاریجانی «دو» است که یکی از ویژگیهای این لاریجانی مخالفت با سیاستهای تندروانه در سالهای اخیر است. اشاره شد شاید به همین دلیل هم صلاحیت او در انتخابات ١۴٠٠ و ١۴٠٣ تایید نشد. من در این گفتگو از لاریجانی «دو» در مسولیت دبیری شعام (شورای عالی امنیت ملی) دفاع میکنم.
سوال : معنای تشکیل شورای دفاع در شرایط فعلی چیست و چقدر ممکن است موازی کاری با نهادهای دیگر انجام شود؟
پاسخ : به اهمیت شورای دفاع پس از جنگ دوازده روزه و در پاسخ سوال بالا جواب دادم. اما بحث موازیکاری دو پاسخ دارد. پاسخ اول این که در هر سازماندهی جمعی امکان موازیکاری هست. حتی ممکن است نه بین دو سازمان که در یک سازمان کوچک میان رئیس سازمان و معاونش موازیکاری بشود. لذا همه مدیران باید مواظب ورود به موازی کاری باشند. اما در مورد موضوع تشکیل شورای دفاع و انتصاب لاریجانی به دبیری شعام (شورای عالی امنیت ملی) میشود امیدوار بود که موازیکاریها کمتر شود.
زیرا اولا تشکیل شورای دفاع زیر مجموعه قانونی شورای عالی امنیت ملی است. بعنوان مثال هم اکنون شورای امنیت کشور هم در وزارت کشور زیر مجموعه شورای عالی امنیت ملی است. ثانیا احتمالا یکی از فلسفههای انتخاب لاریجانی برای پایان دادن به موازیکاریها در حساسترین سازمانهای سیاسی، امنیتی، نظامی و اطلاعاتی کشور است. ثانیا لاریجانی فردی صاحب تجربه در بزنگاههای بحرانی کشور بوده. وزیر بوده، ده سال مدیر صداسیما بوده و سه دوره ریاست مجلس بوده. سابقه طولانی در حضور در نشستهای شعام داشته. لاریجانی دبیر و مسولی صفر کیلومتر در شورای عالی امنیت ملی نیست. ثالثا لاریجانی قبلا با پزشکیان در هیئت رئیسه مجلس کار مشترک بدون حاشیه داشتهاند. اینها نشانههایی میتواند باشد که موازیکاریها محدودتر شود.
سوال : آیا بازگشت لاریجانی به این معناست که حاکمیت به سمت اصلاحات میرود؟
پاسخ : حتما کشور نیازمند بازگشت عقلانیت و نیاز به تغییر و اصلاح رویکردها است. در سوالات بالا به ویژگیهای لاریجانی و تصمیمات اخیر حکومت اشاره کردم. علی لاریجانی در شرایط فعلی و در این پیچ حساس جنگی از یک مزیت دیگر نیز برخوردار است. او در شرایط فعلی از حمایت مهمترین نیروی سیاسی داخل جامعه ایران برخوردار است. ببینید در شرایط فعلی از چهار جریان و نیروی سیاسی میتوانیم صحبت کنیم.
اول، رادیکالهای اصولگرا، شامل جبهه پایداری و دولت سایه جلیلی و حامیان آنها در رسانهها و در دستگاههای امنیتی. دوم، میانهروها که وسیعترین نیروهای سیاسی کشور هستند. شامل اصلاحگران توافقگرا (خاتمی، حسن خمینی و پزشکیان، جهانگیری و حامیانشان)، اصولگرایان میانهرو (قالیباف و لاریجانی و حامیانشان) و اعتدالگران (روحانی و حامیانش).
سوم، گذرکنندگان از جمهوری اسلامی (میرحسین و تاجزاده و حامیانشان، بخشی از ملی مذهییها و بخشی از جمهوریخواهان خارج از کشور). چهارم، سرنگونی طلبان هستند. این نیرو وزن اجتماعی در ایران ندارد اما حمایت نیروی نظامی و رسانهای دشمن را (یعنی اسرائیل را) با خود دارند. این نیرو شامل طرفداران پسر شاه و نیروهای مسلح معارض ج.ا مثل مجاهدین خلق، کومله و جیشالعدل و ...هستند.
نکته مهم این است که دبیری علیلاریجانی در شعام مورد حمایت نیروهای سیاسی میانهرو و توسعهگرا و توافقگرای کشور هستند. و اتفاقا این نشان میدهد هم دولت و حاکمیت دست به انتخاب خوبی زده اند.
سوال : ارزیابی شما از سرنوشت سعید جلیلی چیست؟
پاسخ : من از اخبار پشت پرده خبر ندارم. ممکن است جناب جلیلی در شورای عالی امنیت ملی بماند یا برود. این مهم نیست، مهم اراده حاکمیت بر تغییر رویکردها در امور سیاسی امنیتی است. اگر این اراده باشد بودن جلیلی در شورای عالی امنیت ملی مشکل نیست. ولی اگر اراده تغییر رویکردها در حاکمیت سست باشد، جلیلی هم در شورای عالی امنیت ملی نباشد مشکل کشور در عبور از «پیچ جنگی» فعلی حل نمیشود.
ضمنا توجه داشته باشید افراد و گروههای تندرو در سیاست همه کشورها حضور دارند. لذا حضور تندروها در سیاست کشور ما معضل نیست، معضل و ضایعه وقتی است که این جریان تندرو و هزینهساز بیش از دو دهه و بدون رعایت قواعد دموکراسی بر تصمیمات مهم کشور موثر بودند و هزینههای سهمگین ایجاد کردند؛ از احمدینژادیها که از محو اسرائیل میگفتند تا دولت سایه که دست از توهمگرایی بر نمیدارد. این ضایعه بوده. شما میبینید همچنان این تندروها و آغلگراها بر صداسیمای کشور در این شرایط حساس حاکماند. این تندروها جدیترین نیروی اخلالگر میان شهروندان و حکومت در این شرایط جنگی هستند.
عاقلانهترین کارها این هست که حاکمیت از این تندرویها فاصله بگیرد.
سوال : آیا حضور لاریجانی در شعام به این معنا است که جایگاه تندروها در حاکمیت محدود میشود؟
پاسخ : ببینید، شوخی که نداریم. اشاره شد کشور در شرایط و «پیچ و گردنه جنگی» قرار دارد. این تندروها یکی از عواملی بودند (البته تنها عامل نبودند، یک عامل مهم دیگر تجاوزگری اسرائیل با حمایت بلوک غرب علیه ایران و حکومت آن است) که ایران را با شرایط بحرانی فعلی روبرو کردند. روشن است که عاقلانهترین کارها این است که حاکمیت از این تندرویها فاصله بگیرد. دبیری لاریجانی همینجا معنا دارد و گرنه حسین شریعتمداری را برای اینکار بکار میگرفتند.
سوال : فقط مشکل همین سوالات هست؟
پاسخ : اتفاقا مشکل عمیقتر است. مشکل این است که نه چین و نه روسیه به ایران را قصه غنی سازی و موضوع اسرائیل کمک نمیکنند. در ده سال گذشته هم کمک نکردهاند.