جاسم دلاوری، مشتزن پرافتخار و صبور تیم ملی بوکس ایران، پس از سالها افتخارآفرینی در رینگ و ماهها نبرد بیامان با بیماری، سرانجام به راند آخر زندگی رسید؛ اما قصه او فقط یک روایت ورزشی نبود، بلکه پیوندی انسانی، عمیق و الهامبخش را در دل خود جا داد.
به گزارش سرویس ورزشی تابناک، جاسم دلاوری، بوکسور خوشنام و قهرمان سابق سنگینوزن آسیا، پس از مدتها مبارزه با بیماری سرطان، صبح روز پنجشنبه با زندگی وداع کرد و جامعه ورزش ایران را در سوگ فرو برد.
دلاوری متولد ۱۳۶۵ در شهرستان جویبار مازندران بود و با مدالهای رنگارنگی که در دهه ۸۰ برای بوکس ایران به ارمغان آورد، نامی ماندگار در این رشته محسوب میشد. نقره جوانان آسیا در سال ۲۰۰۵، برنز بازیهای آسیایی ۲۰۰۶ دوحه، برنز قهرمانی آسیا در مغولستان (۲۰۰۷) و یک قهرمانی آسیا از جمله افتخارات این ورزشکار فقید بود. البته این خانواده یک ورزشکار و قهرمان دیگر هم داشت که برای زنده ماندن دلاوری، تمام تلاش خود را کرد.
قصه جاسم دلاوری فقط با مشت و مدال تعریف نمیشود. او قهرمانی بود که در روزهای سخت بیماری هم، برای اطرافیانش الهامبخش باقی ماند. روایت تلخ، اما زیبای نجات او در یکی از مراحل درمان، از دل یک فداکاری خانوادگی بیرون آمد؛ زمانی که خواهرزادهاش، امیررضا صحرایی، کشتیگیر سنگینوزن و ملیپوش آیندهدار، تصمیم گرفت با اهدای سلولهای بنیادی، جان داییاش را نجات دهد.
صحرایی، که در لیگ کشتی امین طاهری را هم شکست داده و سهمیه جام تختی را داشت، بدون هیچ تردیدی قید مسابقات را زد و ماهها پروسهی دردناک آمپولدرمانی و عمل پیوند را تحمل کرد. او در گفتوگویی با تابناک درباره این تصمیم گفته بود: «برایم مهم نبود چه عوارضی میتواند داشته باشد، فقط میخواستم داییام زنده بماند. اگر قرار بود تا آخر عمر کشتی نگیرم، باز هم این کار را میکردم. او جانم بود.»
تلاشهای بیوقفهی امیررضا و امیدهای خانواده در نهایت، نتوانست مرگ را از رینگ بیرون کند. با این حال، این فداکاری، از دایره یک رابطه خانوادگی فراتر رفت و به صحنهای انسانی و پرشور بدل شد؛ تصویری ماندگار از رفاقت، علاقه، ایثار و معنای واقعی قهرمانی.
جامعه بوکس و ورزش ایران، امروز با حسرت و اندوه، فقدان یکی از شجاعترین مشتزنهای خود را به نظاره نشسته است. بوکس ایران یکی از صبورترین و نجیبترین ستارههایش را از دست داد؛ ستارهای که نهتنها در رینگ، که در مبارزه با بیماری نیز مردانه ایستاد، اما در نهایت از دل رینگ زندگی بیرون آمد...