در حسرت یک جرعه آب خوش / تحلیلی از منظر نقد سرمایه‌داری

عصر ایران پنج شنبه 16 مرداد 1404 - 13:26
اگر خواهان برون‌رفت واقعی از این بحران هستیم، باید از نقد ساختاری سرمایه‌داری آغاز کنیم. راه‌حل‌های فنی و تکنولوژیک، اگر با دگرگونی در منطق حاکم بر تولید و توزیع همراه نباشد، تنها به تأخیر انداختن بحران خواهند انجامید.

   عصر ایران؛ فواد شمس* - این روزها همه در ایران در مورد بحران آب حرف می‌زنند. البته اقلیم ایران از دیرباز منطقه‌ای کم آب بوده، اما در گذشته مردمان این سرزمین با ابتکارات خود و همچنین با مصرف درست جلوی بحرانی شدن مسئله آب در ایران را گرفتند. یکی از درخشان‌ترین کارهای ایرانیان در حوزه مدیریت آب، قنات است که فقط یک سازوکار مهندسی و معماری نیست بلکه خودش یک مجموعه کامل از روابط تولیدی و اجتماعی مبتنی بر همکاری و مشارکت مدنی و مردمی است.
 
   اما در جهانی که نظم سرمایه‌داری بر آن حکم شده طبیعت دیگر نه یک بستر زیستی، بلکه منبعی برای استخراج بی‌پایان سود تلقی می‌شود. در این سیستم، مصرف نه بر مبنای نیاز، بلکه بر مبنای سود بیشتر هدایت می‌شود؛ یعنی کالاها تولید می‌شوند تا فروخته شوند و سرمایه‌دار سود ببرد نه لزوماً برای رفع نیازهای واقعی. در چنین شرایطی، مصرف‌گرایی افسارگسیخته و تولید بی‌وقفه به تخریب منابع طبیعی، گرم شدن زمین، و در نهایت بحرانی همچون کمبود آب می‌انجامد. 

مصرف‌گرایی و گرمایش زمین: رابطه‌ای ساختاری 

  از نیمه‌ی قرن بیستم، به‌ویژه پس از پایان جنگ جهانی دوم، مدل مصرف‌گرایانه‌ی آمریکایی به‌سرعت در جهان گسترش یافت. این مدل مبتنی بر تولید انبوه، تبلیغات گسترده، و ایجاد «نیازهای کاذب» در مصرف‌کنندگان بود. شرکت‌های بزرگ با تشویق به خرید بی‌وقفه، عملاً سبک زندگی مصرفی را نهادینه کردند؛ سبکی که در آن مالکیت کالاهای بیشتر به معنای موفقیت فردی تلقی می‌شود.

  اما این مصرف‌گرایی با خود باری سنگین برای زمین به همراه آورد. برای تولید انبوه کالا، نیاز به مصرف منابع طبیعی (آب، انرژی، مواد معدنی) به‌شکل تصاعدی افزایش یافت. کارخانه‌ها سوخت‌های فسیلی را می‌سوزاندند، جنگل‌ها برای ساخت‌وساز یا کشاورزی صنعتی نابود می‌شدند، و همه‌چیز در خدمت تولید بی‌وقفه قرار گرفت. نتیجه؟ آزاد شدن بی‌سابقه‌ی گازهای گلخانه‌ای در جو، که باعث گرمایش جهانی و تغییرات اقلیمی شد.

  بر اساس گزارش‌های علمی مانند گزارش‌های هیئت بین‌دولتی تغییر اقلیم (IPCC)، انتشار گازهای گلخانه‌ای از فعالیت‌های انسانی، به‌ویژه سوزاندن سوخت‌های فسیلی و جنگل‌زدایی، اصلی‌ترین عامل گرمایش زمین است. این گرمایش، اقلیم بسیاری از مناطق را دگرگون کرده است: بارندگی در برخی نقاط کاهش یافته، الگوهای آب‌وهوایی دچار آشفتگی شده، و مناطق خشک و نیمه‌خشک با خشکسالی‌های مکرر روبه‌رو شده‌اند.

کمبود آب: مسئله‌ای جهانی با ریشه در اقتصاد سرمایه‌داری 

  در چارچوب اقتصاد سرمایه‌داری، آب نیز همچون سایر منابع طبیعی، به کالایی سودآور تبدیل شده است. شرکت‌های چندملیتی کنترل منابع آب را در دست گرفته‌اند، سدسازی‌های بزرگ به نفع صنایع و کشاورزی تجاری گسترش یافته، و در نتیجه دسترسی عموم مردم به آب سالم به مخاطره افتاده است.

  بر اساس آمارهای سازمان ملل، بیش از ۲ میلیارد نفر در جهان به آب سالم دسترسی ندارند. این کمبود نه‌تنها ناشی از خشکسالی، بلکه نتیجه‌ی توزیع نابرابر منابع و تسلط شرکت‌های بزرگ بر منابع حیاتی است. مثلاً در مناطقی از هند، شرکت‌هایی مانند کوکاکولا، آب زیرزمینی را استخراج کرده و بطری می‌کنند تا بفروشند، در حالی‌که روستاهای اطراف با کم‌آبی شدید مواجه‌اند. این مثال، به‌خوبی نشان می‌دهد که مشکل اصلی در کمبود منابع، «کمبود واقعی» نیست، بلکه توزیع ناعادلانه و سودمحور بودن نظام است.

ایران؛ تلاقی بحران اقلیمی و اقتصاد ناکارآمد سرمایه‌دارانه 

  در ایران، بحران آب به یکی از مهم‌ترین چالش‌های ملی تبدیل شده است. خشکسالی‌های پی‌درپی، کاهش بارندگی، افت شدید سطح آب‌های زیرزمینی و خشک‌شدن رودها و تالاب‌ها مانند زاینده‌رود، دریاچه ارومیه، هامون و بختگان، همگی از نشانه‌های این بحران‌اند.

  در نگاه اول، ممکن است این بحران صرفاً ناشی از موقعیت جغرافیایی ایران (اقلیم خشک و نیمه‌خشک) تلقی شود. اما این تحلیل ناقص است. بسیاری از کشورهای خشک با مدیریت پایدار توانسته‌اند بحران را کنترل کنند. مشکل اصلی در ایران، مدیریت سرمایه‌دارانه و بهره‌کشی ناعادلانه از منابع آب است.

کشاورزی ناکارآمد: بیش از ۹۰٪ آب مصرفی در ایران در بخش کشاورزی است، آن هم عمدتاً به روش‌های سنتی و غیراقتصادی. کشت محصولات پرمصرف مانند برنج و هندوانه در مناطق خشک بدون توجه به ظرفیت اکولوژیکی انجام می‌شود؛ آن هم به دلیل سودآوری کوتاه‌مدت برای برخی مالکان زمین و دلالان بازار.

صنایع پرمصرف در مناطق خشک: ساخت کارخانه‌های فولاد و پتروشیمی در مناطقی مانند اصفهان، یزد، کرمان یا خوزستان که از کم‌آبی رنج می‌برند، نمونه‌ای از سیاست‌گذاری‌های اشتباه است که نه بر مبنای عدالت اکولوژیکی، بلکه بر اساس سود اقتصادی و منافع سیاسی شکل گرفته‌اند.

 ساخت‌وساز بی‌رویه و شهرک‌سازی: رشد شهرهای بزرگ به‌ویژه در حاشیه‌ها، مصرف آب شهری را افزایش داده، بدون آنکه زیرساخت‌های پایدار برای تأمین آب فراهم شده باشد. برج‌سازی‌ها و ویلاسازی‌ها در مناطق خوش آب‌وهوا مانند شمال کشور، منابع محدود را به نفع طبقات مرفه و به ضرر مردم بومی تخلیه کرده‌اند.

سرمایه‌داری دولتی یا سرمایه‌داری خصوصی؟ دو روی یک سکه 

  برخی تحلیل‌گران ممکن است استدلال کنند که ایران دارای اقتصادی دولتی است، نه سرمایه‌داری لیبرال. اما واقعیت آن است که نظام اقتصادی ایران، ترکیبی از سرمایه‌داری رانتی، دولتی و خصولتی است که در آن منطق سود همچنان بر توزیع منابع حکم‌فرماست. در این ساختار، آب و دیگر منابع حیاتی، نه برای تأمین نیاز عمومی، بلکه برای سوددهی به شرکت‌ها، نهادهای خصولتی، پروژه‌های عمرانی نمایشی و طبقات برخوردار به‌کار گرفته می‌شوند.

  بنابراین، ساختار سیاسی-اقتصادی ایران، بخشی از همان منطق جهانی سرمایه‌داری است؛ با تمام تبعات آن: از تخریب محیط‌زیست گرفته تا نابرابری و بحران‌های معیشتی.


 یافتن راهی برای عدالت زیست‌محیطی 

  برای برون‌رفت از بحران آب، نیازمند تغییرات بنیادی در شیوه‌ی مواجهه با طبیعت و منابع هستیم. راه‌حل‌های تکنوکراتیک و مهندسی مانند شیرین‌سازی آب، سدسازی بیشتر یا انتقال آب بین‌حوضه‌ای، نه‌تنها پایداری ندارند، بلکه بحران را عمیق‌تر می‌کنند. آنچه لازم است، نگاهی سوسیالیستی و عدالت‌محور به مسئله آب است.

   دموکراتیزه کردن مدیریت آب، منابع آبی باید از انحصار دولت و شرکت‌ها خارج شده و در اختیار شوراهای مردمی، تعاونی‌های محلی و نهادهای مدنی قرار گیرد تا تصمیم‌گیری‌ها بر مبنای نیازهای واقعی و مشارکت جمعی باشد، نه منافع سرمایه.

  اصلاح الگوی کشاورزی، به‌جای کشاورزی صنعتی پرمصرف، باید به سمت کشاورزی پایدار، بومی و کم‌مصرف با حمایت از کشاورزان کوچک حرکت کرد. حذف کشت محصولات پرمصرف در مناطق خشک و جایگزینی آن با گونه‌های مقاوم به خشکی، یک گام مهم است.

  حذف صنایع ناسازگار با اقلیم، سیاست صنعتی باید بر مبنای ظرفیت‌های اکولوژیکی تنظیم شود. کارخانه‌های پرمصرف باید به مناطق مناسب منتقل شوند یا جای خود را به صنایعی سازگار با اقلیم بدهند.

  توزیع عادلانه منابع، عدالت آب به معنای آن است که همه‌ی افراد، بدون توجه به طبقه یا موقعیت جغرافیایی، به آب سالم و کافی دسترسی داشته باشند. این مهم از طریق کنترل بر مصرف طبقات مرفه (ویلاها، استخرها، صنایع لوکس) و بازتوزیع منابع امکان‌پذیر است.

 جامعه باید بداند که آب کالایی لوکس نیست، بلکه حقی انسانی و زیستی است. آموزش عمومی درباره‌ی بحران آب و مشارکت‌دادن مردم در سیاست‌گذاری‌ها می‌تواند فرهنگ مصرف را نیز تغییر دهد.

  تغییر بنیادین تنها راه فرار از بحران زیستی 

   بحران آب در ایران و جهان، پدیده‌ای طبیعی یا ناگهانی نیست، بلکه نتیجه‌ی منطقی گسترش نظام سرمایه‌داری است؛ نظمی که سود را بر جان مقدم می‌داند. اگر خواهان برون‌رفت واقعی از این بحران هستیم، باید از نقد ساختاری سرمایه‌داری آغاز کنیم. راه‌حل‌های فنی و تکنولوژیک، اگر با دگرگونی در منطق حاکم بر تولید و توزیع همراه نباشد، تنها به تأخیر انداختن بحران خواهند انجامید.

   سوسیالیسم، نه در معنای دولتی‌شدن همه‌چیز، بلکه در معنای اجتماعی‌شدن قدرت تصمیم‌گیری و برقراری عدالت در توزیع منابع طبیعی، می‌تواند افقی تازه برای زیستن در جهانی پایدارتر باشد؛ جهانی که در آن آب نه ابزار سود، بلکه مایه‌ی زندگی باشد.

---------------------------------

*کارشناس ارشد جغرافیا و برنامه‌ریزی 

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.