به گزارش خبرنگار مهر، جنگ ۱۲ روزه یکی از مقاطع حساس و سرنوشتساز در تاریخ معاصر کشور بود؛ نبردی که نه تنها در میدان نظامی بلکه در عرصه اجتماعی و روانی نیز تأثیرات عمیقی برجای گذاشت. در همین راستا، گفتوگویی داشتهایم با علی رضایی، استاد علوم سیاسی و پژوهشگر حوزه مطالعات مقاومت، تا نگاهی تحلیلی به ابعاد مختلف این ایستادگی مردمی داشته باشیم.
انسجام ملی؛ ستون فقرات مقاومت در بحران
علی رضایی در گفتگو با خبرنگار مهر، با اشاره به مفهوم انسجام ملی گفت: در شرایط بحرانی، آنچه یک ملت را از فروپاشی نجات میدهد، انسجام ملی است. جنگ ۱۲ روزه نمونه بارزی از این انسجام بود؛ مردمی که با وجود تفاوتهای قومی، مذهبی و طبقاتی، در برابر تهدید مشترک متحد شدند.
وی افزود: در آن روزها، هیچکس منتظر فرمان رسمی نبود. مردم خودجوش وارد میدان شدند؛ از تشکیل گروههای امدادی گرفته تا تأمین غذا و پناهگاه برای آسیبدیدگان. این رفتارها نشان داد که انسجام ملی نه یک شعار، بلکه یک واقعیت اجتماعی است که در لحظات بحرانی فعال میشود.
رضایی با اشاره به نقش نهادهای مردمی گفت: مساجد، انجمنهای محلی، حتی مغازهداران و رانندگان تاکسی، همه در این مقاومت نقش داشتند. این همبستگی اجتماعی، دشمن را غافلگیر کرد؛ چرا که انتظار داشت با حمله گسترده، جامعه دچار فروپاشی روانی شود، اما برعکس، مردم به هم نزدیکتر شدند.
مقاومت مردمی؛ از ایثار فردی تا پیروزی جمعی
در ادامه این گفتگو، رضایی به ابعاد روانی و فرهنگی مقاومت پرداخت و گفت: مقاومت فقط در سنگر نیست؛ در دل مادرانی است که فرزندانشان را با امید راهی میدان میکنند، در نگاه پیرمردی است که با وجود بیماری، در صف کمکرسانی ایستاده، و در صدای کودکانی است که زیر آتش، شعر وطن میخوانند.
وی افزود: جنگ ۱۲ روزه نشان داد که مردم نه تنها توان تحمل فشار را دارند، بلکه میتوانند آن را به فرصت تبدیل کنند. بسیاری از ابتکارات مردمی در آن دوران، بعدها به الگوهای مدیریتی در بحران تبدیل شدند. این یعنی مقاومت، فقط دفاع نیست؛ خلق راهحل است.
رضایی در پایان با تأکید بر ضرورت حفظ حافظه تاریخی این ایستادگی گفت: ما باید این روایتها را ثبت کنیم. نه برای افتخار صرف، بلکه برای آموزش نسلهای آینده. جنگ ۱۲ روزه یک مدرسه بود؛ مدرسهای که درس همبستگی، ایثار و امید را به همه آموخت.