نمایشنامه: سِه کلّه ­پوک!/وقتی وزیر، پژوهشگر و شاه برای تحقیر جلال آل‌احمد هم‌دست شدند

خبرآنلاین چهارشنبه 15 مرداد 1404 - 13:33
محمدحسین دانایی در یادداشتی که در اختیار خبرآنلاین قرار داده است به بازخوانی یکی از اعترافات تاریخیِ هوشنگ نهاوندی می‌پردازد و پرده از ترفند سیاسی برمی‌دارد که با هدف ترور شخصیت جلال آل‌احمد طراحی شد؛ نقشه‌ای که هرچند توسط عالی‌ترین مقامات دانشگاهی و فرهنگی پی‌ریزی شده بود.

سناریست: ایرج افشار  تهیه­‌کننده: هوشنگ نهاوندی هنرپیشه: محمدرضا پهلوی
زمانی بود که دانشمندان و فرهیختگان کشورمان «سیاست­‌نامه» و «نصیحه‌­الملوک» و «دستور الوزاره» می ­نوشتند، در صدر مجالس می‌­نشستند، در یمین و یسار سلاطین اسب می‌­راندند و شاهان هم مفتخر به شاگردی‌شان بودند، ولی ...

جایِ آن است که خون موج زَنَد در دلِ لعل        زین تَغابُن که خَزَف می‌شکند بازارش (حافظ)

عمق انحطاط و واماندگی شبه‌­­روشنفکران و شبه‌فرهیختگان کشور را می‌­توان در خاطره‌­ای دید که هوشنگ نهاوندی در مصاحبه مورخ 14 مه 1985 برای شاهرخ مسکوب تعریف کرده است: «بنده که رییس دانشگاه شدم، گرفتار مسائل سازمان امنیت بودیم، به‌ طور دائم و یکی از این مسایل دائم ما مسئله جلال بود. جلال، یعنی جلال آل ­احمد ... با ایرج افشار که او هم آدم خوش‌فکری است ... صحبت کردیم. ایرج افشار گفت: آقا شما می‌خواهید این جلال ‌آل ­احمد را ما از بین ببریم؟ گفتم: والله من بدم نمی‌آید، و در ضمن یک خُرده محیط دانشگاه را هم راحت کنیم ... گفت: بیایید یک نمایشگاهی ترتیب بدهیم از جلال ‌آل ‌احمد، صمد بهرنگی ... دهخدا و جمال‌زاده، و اعلی‌حضرت بیایند این نمایشگاه را افتتاح کنند. دیگر برای جلال ‌آل ‌احمد آبرویی باقی نخواهد ماند. عیناً با همین عبارت. من هم خندیدم و گفتم: بد فکری نیست ... بنده رفتم به اعلی‌حضرت گفتم که ما چنین نقشه‌ای کشیده‌­ایم و ایشان هم مقداری خندید و گفت: خیلی خوب!

نمایشنامه: سِه کلّه ­پوک!/وقتی وزیر، پژوهشگر و شاه برای تحقیر جلال آل‌احمد هم‌دست شدند
محمدحسین دانایی خواهرزاده جلال آل‌احمد

بعد هم ما اعلام کردیم که می ‌خواهیم نمایشگاهی برپا کنیم که اعلی‌حضرت تشریف می‌آورند برای افتتاحش. طبیعتاً در دانشگاه تهران غلغله برپا شد ... اعلی‌حضرت آمدند و ایرج افشار هم پشت سرشان و بنده هم پشت سر ایرج افشار و بعد وقتی که رفتیم وارد آن اتاق بزرگ تالار بزرگ طبقه همکف دانشگاه تهران شدیم که آن نمایشگاه آنجا برپا بود، برگشتند به من گفتند: جلوی کدامشان می‌خواهید عکس را بگیرید که آبروی طرف را ببرید؟ ایرج افشار هم گفت: قربان، جلوی جلال آل ‌احمد ... رفتند و جلوی جلال آل ­احمد ایستادند که عکاس‌ها عکسشان را بگیرند و فردا ... عکس اعلی‌حضرت در مقابل جلال آل ‌احمد چاپ شد ... و دیگر تمام شد مسئله جلال آل ‌احمد، بُت شکست!»

ختم فروپاشی اخلاقی است که مثلاً نخبگان یک کشور، آن‌هم در سطح وزیر علوم و رییس دانشگاه و پژوهشگر فرهنگ و ادبیات­، نقش دلقک‌­­ها را بازی کنند و موجب انبساط خاطر ملوکانه شوند!

البته بر نخبه‌­ای که نقطه‌ی اوج بلندی کلاهش ریاست دفتر شهبانوست، حَرَجی نیست، ولی چه می‌­توان گفت درباره آن دیگری که فقط دو سال قبل از مشارکت در این بازی کین‌­توزانه، یعنی زمانی که جلال آل ­احمد از دنیا رفته بود و بازار مداحی و مرثیه­‌سرایی داغ بود، سراسیمه خودش را به این بازار رساند و سرمقاله شماره هفت و هشت سال دوازدهم مورخ مهر و آبان 1348 مجله‌­اش را به «سوگ آل‌احمد» اختصاص داد و او را چنین ستود: «چشمه جوشنده و زُلالی از کوهسار زیبای ادب معاصر ایران! بادپایی تندسیر از کاروان فهم و ذوق! مردی از صف نخبگان و فرزانگان! انسان و دوستدار انسان‌ها! رهروی نکته‌یاب و جامعه‌­نگر! ایران‌­دوست و ایران‌­شناس! قلمداری مایه‌ی سرافرازی! نویسنده‌­ای توانا! هنرمندی جوینده! انسانی دلیر و جوشان و سرانجام، شمع سراپا نسوخته‌­ای که از جوهر وجودش امید آن می‌­رفت که بیشتر و درازتر فیض برساند!»

ولی آن‌که سوژه این بازی کودکانه بود، ککش هم نگزید، محکم سرِ جایش نشست و کاری کرد که هنوز هم «خرخاکی‌­ها در جنازه‌­اش به سو‏‎‍ءظن می‌­نگرند.» (پاره‌­ای از سروده احمد شاملو در سوگ جلال آل ­احمد).

5959

منبع خبر "خبرآنلاین" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.