داستان کوین یامگا در فوتبال ایران یکی از آن موضوعاتی است که حتی میتواند دستمایه ساخت یک فیلم سینمایی باشد.
یک جنتلمن واقعی که چه درون زمین با کیفیت بالای فنی و اخلاق ورزشکاری الگویی برای همبازیان و رقبا بود و چه بیرون زمین که با رفتارش نشان از یک انسان کامل داشت.
یامگا در استقلال آنقدر راحت پنالتیها را گل میکرد که بعد از رفتنش جواد نکونام به قیمت از دست دادن جام حذفی متوجه اهمیت حضور او شد. او در جریان بازی هم خیلی بیشتر از رکورد یک مدافع راست میزد و گل میساخت و در نتیجه موثر بود.
وقتی چند سال قبل بازیکنان اروپایی به بهانه ناامنی در ایران از کشورمان رفتند، یانگا ماند وذخیلی بیشتر از وظیفهاش در تبلیغ برای فرهنگ ایرانی و امنیت ایران کار کرد و زحمت کشید.
وقتی هم در تمرین استقلال مصدوم شد و بینایی یک چشمش را از دست داد، نه فقط از کسی شکایت نکرد بلکه به امید حامدیفر که باعث مصدومیت او شده بود، لطف هم کرد.
و در نهایت تعجب استقلال این بازیکن را نخواست! کسی که اگر هر جای دیگر دنیا بود قراردادش را مادام العمر تمدید میکردند. یامگا فقط میخواست فوتبال بازی کند، به نساجی رفت و به استقلال و پرسپولیس گل زد.
روز به روز بینایی چشم مصدوم او بهتر میشد و حالا عکسهایش بدون عینک در تمرین تیم الفاسی مراکش، حکایت از معجزه پروردگار و بهبودی کامل او دارد. معجزهای که بیشک ویژگیهای انسانی و اخلاقی یامگا و دعای خیر میلیونها نفر پشت او در انجام و اتفاقش تاثیر داشته است.
اما نکته فوتبالی ماجرا اینجاست که یامگا با یک چشم در فوتبال ایران پیشنهاد گرفت و به نساجی رفت. آنقدر تاثیرگذار بود و کارنامه خوبی به جا گذاشت که حتی در همان شرایط هم قاعدتاً باید تیمهای دیگر برای جذب او پا پیش میگذاشتند.
در فوتبال ایران که به بازیکن ۲۰۰ هزار دلاری -بدون آنکه امتحانی پس داده باشد- یک میلیون دلار میدهند، چطور میشود که به یامگا با این سابقه درخشان و شناختی که از فوتبال و تیمهای ما دارد، آن هم در حالی که سلامتیاش را کامل بازی یافته، پیشنهادی نمیدهند؟
او رفت و آن قدر توان فنی دارد که گلیم خود را در فوتبال از آب بیرون می کشد اما در حقیقت این فوتبال ایران بود که از نعمت وجود جواهری چون یامگا محروم شد.
اینجا را ببینید: