در حالی که منطقه غرب آسیا همچنان درگیر بحرانهای امنیتی، رقابتهای ژئوپولیتیکی و افزایش تهدید درگیریهای مستقیم میان قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای است، نشریه آمریکایی در گزارشی تفصیلی به بررسی نقش نوظهور کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بهعنوان میانجیگر در مناسبات پرتنش میان جمهوری اسلامی ایران، رژیم صهیونیستی و ایالات متحده پرداخته است.
این گزارش در بحبوحه تنشها پس از جنگ تحمیلی ۱۲ روزه علیه ایران و حملات آمریکا به تاسیسات هستهای ایران منتشر شده و تلاش دارد ضمن بازخوانی سیاستهای پرخطر دولت «دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا، جایگاه قدرتهای خلیج فارس در نظم امنیتی جدید منطقه را تبیین کند.
در همین راستا، نشریه آمریکایی «فارن افرز» با مرور وضعیت کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در ابتدای سال جاری میلادی نوشت: «پس از بحران انرژی ناشی از همهگیری کرونا، این کشورها به لطف درآمدهای نفت و گاز، توانسته بودند جایگاه اقتصادی و دیپلماتیک خود را در سطح جهانی تثبیت کنند. در چنین فضایی، سفر نخست دونالد ترامپ در دوره دوم ریاستجمهوریاش به قطر، عربستان و امارات، نشانهای از نزدیکی ویژه میان کاخ سفید و رهبران عرب خلیج فارس بود.»
نشریه آمریکایی افزود: «در مقابل وعده سرمایهگذاری ۲ تریلیون دلاری در اقتصاد آمریکا، این کشورها از مزایای متعددی از جمله قراردادهای بزرگ تسلیحاتی، دسترسی به فناوریهای پیشرفته آمریکایی و تضمین نگاه عملگرایانه واشنگتن به خاورمیانه برخوردار شدند.»
جنگ علیه ایران، بیثباتکننده نظم نوین
فارن افرز با اشاره به حمایت تمام قد ترامپ از جنگ با ایران و افتخار او به عدم پایبندی به دیپلماسی با ایران تصریح کرد: «با این حال، حملات آمریکا و اسرائیل به ایران و تاسیسات هستهای این کشور در جریان جنگ ۱۲ روزه ماه ژوئن، تمام معادلات را برهم زد. اگرچه این حملات ممکن است آسیبهایی به توان هستهای ایران وارد کرده باشد، اما بیشتر از آن، تهران را مصممتر برای دستیابی به بازدارندگی هستهای ساخته است.»
البته اشاره فارن افرز به احتمال مصمم شدن ایران برای دستیابی به بازدارندگی هستهای درحالی است که حتی پس از جنایات صورت گرفته، مقامات ایران روی صلحآمیز بودن برنامه هستهای این کشور تأکید ورزیده و نشان دادند که ادعای «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر رژیم صهیونیستی و ترامپ علیه ماهیت برنامه هستهای ایران از اساس، پوچ بود.
از طرفی، نشریه آمریکایی با اشاره به پاسخ ایران به حمله آمریکا به تأسیسات هستهای ایران، تصریح کرد: «ایران نشان داد که در برابر حملات مستقیم، قادر به پاسخگویی قاطع به همسایگان خود است. به باور بسیاری از کشورهای منطقه، جنگ آمریکا و اسرائیل علیه ایران موفقیتآمیز نبود و این جنگ بیش از آنکه موفقیتی برای آمریکا و اسرائیل باشد، زنگ خطری برای آینده کشورهای خلیج فارس است که در میانه ۲ قدرت یعنی ایران و اسرائیل گرفتار آمدهاند.»
فارن افرز افزود: «شلیک موشکهای ایران به سمت پایگاه آمریکا در قطر نه تنها قدرت واکنشی ایران را نشان داد، بلکه پیامی واضح به متحدان عرب آمریکا بود که تهران در صورت تهدید، پاسخ خواهد داد. برخلاف ادعای برخی محافل غربی، ایران نه "تضعیفشده" بلکه در حال مقاومسازی راهبردی خود است.»
این نشریه نوشت: «با توجه به اینکه کشورهای اروپایی تا حد زیادی به حاشیه رانده شدهاند و قدرتهای بزرگ با هم اختلاف دارند، کشورهای عربی خلیج فارس باید برای میانجیگری جهت دستیابی به یک توافق پایدار بین ایران و ایالات متحده وارد عمل شوند، هرچند شانس موفقیت کم باشد. شکست میتواند منجر به یک نظم منطقهای دائماً بیثبات شود که با رویکرد ایران، تسلط نظامی اسرائیل و بیعلاقگی مطلق ایالات متحده به مدیریت پیامدهای درگیری مشخص میشود، که همه اینها برای جاهطلبیهای اقتصادی و امنیتی کشورهای خلیج فارس بد است.»
بیاعتمادی به آمریکا و تغییر موازنه با ایران
نشریه آمریکایی در ادامه گزارش خود با اشاره به حملات صورت گرفته به تأسیسات نفتی عربستان در سال ۲۰۱۹ و «عدم خواسته ترامپ برای دفاع از این کشور»، نوشت: «این رخداد نخستین نشانههای بیاعتمادی عربستان به واشنگتن را به همراه داشت. وقتی حتی دولت محبوب سعودیها در کاخ سفید حاضر به دفاع از آنها نشد، چشمانداز امنیتی میانمدت این کشورها دگرگون شد. در نتیجه، شاهد گرم شدن روابط میان عربستان و ایران از جمله توافق آشتی با میانجیگری چین در سال ۲۰۲۳ و تلاش مشترک برای کاهش تنشها در دریای سرخ بودیم.»
این نشریه در ادامه نوشت: «اما با محدود شدن شدید قابلیتهای منطقهای تهران، کشورهای خلیج فارس موضع خود را بیش از پیش نرم کردهاند، به طوری که اکنون بیشتر مایل به پذیرش توافقی هستند که برنامه هستهای ایران را محدود میکند اما لزوماً توانایی غنیسازی اورانیوم برای تحقیقات پزشکی یا نیازهای انرژی این کشور را از آن سلب نمیکند.»
فارنافرز افزوده است: «با این حال، جاهطلبیهای منطقهای جدید اسرائیل و تسهیل آشکار آنها توسط ایالات متحده اکنون تهدیدهای اصلی برای نگرانیهای اصلی کشورهای خلیج فارس هستند: ثباتی که آنها برای صادرات سوختهای فسیلی به آن نیاز دارند و صلح منطقهای که آنها برای گذار اقتصاد خود به آیندهای پس از نفت به دنبال آن هستند. هرگونه اختلال پایدار در ترافیک دریایی ناشی از درگیری مجدد، حمل و نقل نفت و گاز را دشوارتر میکند. در همین حال، حمله مستقیم ایران به زیرساختها و شهرهای آنها، تصویر امنیت و ثبات آنها را که زیربنای جذابیت آنها برای سرمایهگذاران، شرکتهای چندملیتی و گردشگران است، خدشهدار میکند. اینکه چنین حملهای پیامدهای ژئوپلیتیکی برای ایران نیز خواهد داشت، از سنگینی پیامدهای بالقوه آن نمیکاهد».
این رسانه افزود: «از طرفی، بسیاری از کشورهای عربی در بحران اخیر از مشارکت در عملیاتهای آمریکا علیه متحدان ایران مانند حوثیها(انصارالله) نیز خودداری و همگی حملات اسرائیل به ایران را محکوم کردند. حتی کشورهایی همچون امارات متحده عربی و بحرین که روابط خود با اسرائیل را عادی کردند نیز این حملات را محکوم و از ایران بهعنوان یک کشور برادر یاد کردند. همین سیاست بیطرفی نسبی، موجب شد ایران حملات خود را معطوف به تأسیسات آمریکایی در قطر کند و زیرساختهای کشورهای عربی را هدف قرار ندهد.»
اعتماد به ترامپ؛ قمار ناتمام
از نگاه فارن افرز، «اگرچه قدرت منطقهای ایران تا حدی کاهش یافته است، اما خطر اصلی برای پروژه توسعه کشورهای خلیج فارس اکنون از سوی رژیم صهیونیستی و سیاستهای تهاجمی آن ناشی میشود. هرگونه اخلال در تردد دریایی، حملات مستقیم به زیرساختها یا تخریب تصویر امنیت، میتواند سرمایهگذاریها را به خطر بیندازد.»
نشریه آمریکایی افزود: «از طرفی نتانیاهو آشکارا از سقوط نظام ایران سخن میگوید. از سوی دیگر، حملات بیرویه اسرائیل به سوریه، لبنان، یمن و حتی اشاراتی به اشغال دائم برخی مناطق سوریه، نشانگر گسترشطلبی بیمهار تلآویو است.»
فارنافرز تاکید میکند: «اکنون کشورهای عربی خلیج فارس از قطر و عمان تا عربستان و امارات تنها بازیگران باقیماندهای هستند که میتوانند در جایگاه میانجی عمل کرده و توافقی میان تهران و واشنگتن رقم بزنند. نقش دوحه در پایان جنگ و جذب واکنش ایران، اعتبار آن را در تهران افزایش داده؛ عمان نیز همواره کانالی مطمئن بوده و عربستان با نفوذ خود در واشنگتن، میتواند بازی را هدایت کند.»
با این وجود، نشریه آمریکایی با اشاره به بدعهدی مکرر ترامپ، نوشت: «بسیاری از رهبران عرب خلیج فارس، به ترامپ امید بسته بودند که با فشار بر نتانیاهو و پیگیری مذاکرات هستهای، به ثبات منطقه کمک کند و آنها با جنگ علیه ایران مخالف بودند. در آغاز نیز چنین به نظر میرسید؛ ترامپ در توقف حملات غزه، مذاکرات با ایران و آتشبس با حوثیها نقش داشت. اما پس از حملات به ایران، همه این امیدها نقش بر آب شد. برخلاف امیدها، کاخ سفید باز هم در کنترل اسرائیل ناکام ماند و کشورهای منطقه دریافتند که نمیتوان روی حمایت بیقید و شرط آمریکا حساب باز کرد و این کشور را شریک قابل اعتمادی نمیدانند.»
جنگ، سیاست را سختتر میکند
با وجود ادعای ترامپ و مقامات رژیم صهیونیستی مبنی بر ضربه خوردن ایران، به اذعان فارن افرز، جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، «ایران را به سمت تقویت برنامه هستهای سوق داده و احتمالاً به افزایش فعالیتهای موشکی و کاهش همکاری با آژانس منجر خواهد شد. تهدید به بستن تنگه هرمز، حمله به زیرساختهای انرژی یا پایگاههای آمریکا از دیگر گزینههای روی میز ایران هستند.»
از نظر این نشریه، رژیم صهیونیستی نیز ممکن است با توسل به الگوی تهاجمی اخیر خود، بیش از پیش به اقدامات نظامی بدون ملاحظه حقوقی متوسل شود.
در چنین شرایطی، فارن افرز تأکید میکند که کشورهای خلیج فارس، با توجه به روابط ویژه با ایران و آمریکا، تنها گزینه باقیمانده برای میانجیگری واقعی هستند. نقش عمان، قطر و عربستان در این میان برجستهتر است.
در این گزارش آمده است: «با وجود دشواریهای زیاد، تلاش کشورهای عربی خلیج فارس برای ایجاد توافقی تازه میان تهران و واشنگتن، شاید تنها راه نجات از چرخه جنگ و ناامنی در منطقه باشد.»
گزارش فارن افرز درحالی است که تهران نیز بارها تأکید کرده است که در صورت احترام به حقوق و امنیت ملی خود، آماده گفتوگوهای منطقهای و دستیابی به تفاهمی پایدار برای پایاندادن به تنشهاست. جمهوری اسلامی ایران، برخلاف تصویرسازی برخی محافل غربی، در پی توسعهطلبی نیست بلکه خواهان نظمی منطقهای مبتنی بر همکاری، عدم مداخله خارجی و تضمین امنیت جمعی است. در چنین چارچوبی، نقشآفرینی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس میتواند مسیر دیپلماسی منطقهای را هموار کند.
منبع: ایسنا