به گزارش اقتصادنیوز، مقامات روسیه در اظهاراتی علنی نسبت به آینده کشورشان بهطور پیشروندهای نگران بهنظر میرسند. در سپتامبر سال گذشته، لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه مدعی تشکیل ائتلافی غربی با بیش از پنجاه کشور عضو با هدف تجزیه روسیه شد.
اما آنچه در ظاهر ممکن است بسیج کردن مردم برای دفاع از حکومت بهنظر برسد، لزوما ترس از دشمن خیالی نیست، بلکه نشان دهنده درک کامل حاکمیت از تلاقی روندهای منفی متعدد در روسیه است. همچنین آشکارکننده این واقعیت است که ممکن است دولت در حال از دست دادن زمان و فرصتهای حیاتی خود باشد.
به نوشته یانوش بوگایسکی در نشنال اینترست، سه نگرانی عمده ذهن مقامات روس را بهشدت مشغول کرده است: شکست در جنگ، فروپاشی اقتصادی، و تجزیه دولت.
چشمانداز وقوع همزمان این سه بحران در آینده نه چندان دور کاملا محسوس است. سفیر روسیه در بریتانیا، آندری کلین در ماه ژوئن سهوا تأیید کرد که نیروهای روسیه در جریان تهاجم به اوکراین، صدها هزار کشته و زخمی متحمل شدهاند و حجم تلفات زیاد بودهاست.
درواقع، ورود قریبالوقوع تسلیحات آمریکایی و ناتو به صحنه نبرد در کنار تشدید تحریمهای ایالات متحده بر صادرات نفت روسیه، باعث بروز تهدیدهای ناامیدانه همیشگی به تلافی هستهای شده است؛ از جمله هشدار مستقیم دیمیتری مدودف، رئیسجمهور پیشین، به دونالد ترامپ مبنی بر اینکه مسکو همچنان از توانمندیهای هستهای متعلق به دوران شوروی برخوردار است.
ترس از شکست و انزوای بینالمللی در بالاترین سطوح حاکمیت روسیه کاملاً مشهود است سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه اذعان کرده است که روسیه در جنگ با اوکراین بدون هیچگونه متحد غربی در حال نبرد است، وضعیتی که در تاریخ روسیه بیسابقه است. به نظر میرسد که اظهارات او به گونهای درحال آمادهسازی فضا برای شکست روسیه است. او هشدار داده که روسیه باید تنها بر خود متکی بوده و نمیتواند ضعف یا سستی از خود نشان دهد.
شکست در جنگ یا طولانی شدن درگیریها میتواند موجب تحلیل وضعیت اقتصادی شود، عاملی که موجب فشار بر حاکمیت شده و میتواند بخش بزرگی از جامعه را علیه کرملین برانگیزد. روسیه در گذشته نیز تجربه جنگهای از دسترفته یا بحرانهای اقتصادی مخرب منجر به فروپاشی دولت را داشته است؛ از جمله فروپاشی امپراتوری روسیه در جریان جنگ جهانی اول و انحلال اتحاد جماهیر شوروی در پایان جنگ سرد.
سردبیر شبکه تحت کنترل کرملین به تازگی اذعان کرده که مقامات روسیه بهطور فزایندهای نگران آن هستند که درگیری با اوکراین شهروندان عادی و غیرسیاسی را نهفقط از طریق شکستهای میدانی، بلکه بهواسطه اختلال در زندگی روزمره و کاهش استانداردهای معیشتی، علیه حکومت تحریک کند. مسئولان همچنین نگرانند که سربازان برگشته از جبهه به سمت بزهکاری و جرم و جنایت سازمانیافته گرایش پیدا کنند. معاون اول دفتر ریاست جمهوری در ماه ژوئیه به مدیران محلی اعلام کرد که کرملین سربازان بازگشتی را «عامل اصلی خطرات سیاسی و اجتماعی» میداند.
هشدارها دربارهی وقوع بحران اقتصادی قریبالوقوع نیز به بخش رایجی از گفتمان مقامات تبدیل شده است. وزیر اقتصاد روسیه در «مجمع بینالمللی اقتصادی سنپترزبورگ» هشدار داد که اقتصاد کشور «در آستانه ورود به رکود» قرار دارد. این درحالی است که این مجمع سالانه اساساً با هدف نمایش قدرت اقتصادی ادعایی کشور و جذب سرمایهگذاران خارجی برگزار میشود.
به نظر میرسد مقامات روسیه واقعیت آسیبهای ناشی از تلفات جنگ و تحریمهای بینالمللی را پذیرفته و دریافتهاند که این عوامل اقتصاد را وارد بحرانی طولانیمدت کردهاست.
رئیس یکی از بزرگترین مؤسسات مالی دولتی روسیه نیز تأیید کرده است که به دلیل افزایش هزینههای نظامی، نرخ بهره بالا، و تورم فزاینده، نظام مالی روسیه در آستانه «دورانی دشوار» قرار گرفته است.
تحلیلگران اقتصادی بر این باورند که کشور در آستانه یک بحران عمیق بانکی ناشی از افزایش ناتوانی در بازپرداخت وامها قرار گرفته است که میتواند موجی از ورشکستگیهای گسترده را بهدنبال داشته باشد. مقامهای روسیه سرانجام به این نتیجه رسیدهاند که هیچ میزان از تبلیغات و جنگ روانی نمیتواند واقعیتهای تلخ اقتصادی را از دید جامعه پنهان کند.
بیتردید بزرگترین هراس کرملین، فروپاشی رژیم و تجزیه دولت محسوب میشود. مقامات در تلاشاند تا نوعی توازن میان دو پیام متناقض برقرار کنند؛ از سویی ادعای شکستناپذیری روسیه، و از سوی دیگر هشدار نسبت به خطر جدی فروپاشی کشور.
این هشدارها با هدف بسیج و همبستگی جامعه در حفظ حکومت صادر میشوند، اما در عین حال نشاندهنده ترسی عمیق هستند، اینکه تاریخ در روسیه تکرار شود و حکومت نتواند جلوی آن را بگیرد.
یکی از اهداف اصلی کرملین، شبح جداییطلبی در سطح ملی است. از آوریل ۲۰۲۴، رژیم پوتین مبارزه علیه جنبشهای جداییطلبانه که ظاهرا در حال گسترش هستند، بیشتر کردهاست. این مسئله به مقامات بهانه سرکوب جنبشهای ملی و منطقهای را صادر کرده است. همچنین مقابله با شهروندانی که تهدیدی برای حکومت به شمار میآیند، از جمله کسانی که صرفاً خواستار تمرکززدایی سیاسی و اقتصادی هستند، نشان میدهد که کرملین چقدر از هرگونه مخالفت احتمالی، هراسان شده است.
مسکو همچنین در راستای تشدید سرکوب فعالیتهای مستقل ضدرژیم برای افرادی که در فضای اینترنت به جستوجوی محتوای ممنوعه میپردازند جریمه تعیین کردهاست؛ اقدامی که از ترس گسترش آگاهی عمومی درباره گروههای جداییطلب انجام میشود. با این حال، این اقدامات سرکوبگرانه نتیجهی معکوس بهدنبال داشتهاند. اکنون رهبران گروههایی که عمدتاً در خارج از کشور یا در بسترهای آنلاین فعالیت میکنند، خود را بخشی از یک جنبش فراگیر میدانند، جنبشی که مسکو آن را تهدیدی مستقیم برای تمامیت و موجودیت خود تلقی میکند.
برای منحرف کردن توجه افکار عمومی از ناکامیهای داخلی و نسبت دادن فروپاشی احتمالی کشور به عوامل خارجی، دستگاه تبلیغات روسیه بار دیگر کلیشهی قدیمی «روسهراسی» را احیا کرده است.
سخنگوی وزارت امور خارجه حتی پیشنهاد داده است که «روز بینالمللی مقابله با روسهراسی» تعیین شود. اینگونه اظهارات در واقع تلاشی برای پنهان کردن این واقعیتاند که پروژهی امپریالیستی روسیه نه بهخاطر توطئههای خارجی، بلکه به دلیل بحرانهای درونی حلناشدنی در حال فروپاشی است