به گزارش همشهری آنلاین، صابر گلعنبری روزنامهنگار و کارشناس روابط بینالملل: در این شرایط طاقتفرسای داخلی و ناترازی انرژی و بحران برق و آب، سخن گفتن درباره مسائل خارجی و تجزیه و تحلیل آنها به ویژه در مورد منازعه فلسطین و اسرائیل دشوار است و مقبولیت زیادی ندارد. اما چه میشود کرد که نمیتوان از تحولات جهانی و منطقهای به ویژه مرتبط با این مناقشه تاریخی که ریشه بسیاری از بحرانهای منطقه و کشورهایش میباشد، غفلت کرد. در حالی که نسلکشی همچنان در غزه در جریان است و گرسنگی عمدی ساکنان آن هر روز قربانیان بیشتری به ویژه در میان کودکان میگیرد و تحرکی عملی در سطح بینالملل برای توقف آن وجود ندارد، اما به موازات آن تحول عظیمی در دو بعد رسمی و مردمی در جهان به زیان اسرائیل در حال شکلگیری است که مهمترین بخش آن شکافی است که در اجماع غربی (آمریکا و اروپا) در حمایت بیچون و چرا از اسرائیل رخ داده است. البته اگر فردی چون ترامپ در راس قدرت در آمریکا نبود، چه بسا شکاف پیشگفته به این عمق نبود.
این تحول بینالمللی ابعاد مختلف حقوقی، سیاسی، اجتماعی و حتی به صورت جزئی نظامی و اقتصادی هم پیدا کرده است؛ از صدور قرار تعقیب قضایی در دیوان لاهه علیه مقامات ارشد سیاسی و نظامی، تشکیل پروندههای قضایی علیه نظامیان اسرائیلی در برخی کشورها، نگاه منفی فزاینده افکار عمومی به رژیم به ویژه در اروپا و آمریکا و قرار گرفتن حامیانش در اقلیت و تحریمهای آکادمیک گرفته تا چرخش تدریجی برخی رسانههای معروف به حمایت از اسرائیل در جهان و انتشار تصاویر کودکان کشته شده به علت گرسنگی در صفحات نخست خود، تصویب یا بررسی ممنوعیت فروش سلاح در برخی پارلمانهای اروپایی و اخیرا کمپین دیپلماتیک شناسایی کشور فلسطین به رهبری فرانسه و مشارکت عربستان.
در واقع این نسلکشی بیسابقه چنان اندوختههای راهبردی اسرائیل در طول این هشت دهه را در جهان بر باد فنا داده که به گفته اولمرت نخست وزیر پیشین و یعلون وزیر دفاع اسبق و مقاماتی دیگر، از اسرائیل «رژیمی منفور» ساخته است که مشروعیت و قدرت نرمش در جهان در حال نابودی است. به این خاطر هم اخیرا 550 مقام اسرائیلی که خیلی از آنها بنیانگذاران دکترینهای امنیتی و نظامی در طول چند دهه گذشته هستند، طی نامهای از ترامپ خواستهاند که نتانیاهو را مجبور به پایان دادن به جنگ غزه کند. اما در حالی که جنگ غزه در آستانه دو سالگی است و این منطقه به تلی از خاکستر تبدیل شده، بیبی همچنان تاکید میکند که تا زمانی که حماس را شکست ندهد، به این جنگ خاتمه نمیدهد.
هیچ نخستوزیری مانند نتانیاهو در تاریخ اسرائیل، شیفته قدرت نبوده و به این شکل اندوختههای آن را در جهان نیست و نابود نکرده است. در حالی که نتانیاهو کمر همت به نابودی حماس بسته بود، اما به گفته یسرائیل زیف مسئول سابق عملیات ارتش، امروز او به «دشمن (حماس) پیروزی دیپلماتیک بزرگی» را ارزانی داشته است. منظور زیف، کمپین دیپلماتیک فرانسه و عربستان برای شناسایی کشور فلسطین است که ماه آینده (سپتامبر) در سازمان ملل وارد ایستگاه بسیار مهم خود خواهد شد.
این نفرت جهانی فعلا نان و آبی برای مردم غزه نشده و این شناساییها نیز فعلا منجر به تشکیل فلسطین نمیشود، با این حال اهمیت مساله آنجاست که چنان که مقدمه فروپاشی یک حکومت در یک کشور سقوط آن در ذهن مردمش است، سقوط بیسابقه اسرائیل در ذهنیت جهانی نیز پیشدرآمدی برای تحولات سهمگین بعدی میتواند باشد؛ به ویژه که یکی از ستونهای ماندگاری اسرائیل همواره حمایت بیچون و چرای غرب بوده است؛ اما هولوکاست غزه، نظر به اهمیت افکار عمومی به ویژه در اروپا موجب افول جایگاه اسرائیل شده و مسیری را میگشاید که اگر در یک دهه آینده وارد فاز قطع روابط با تل آویو شد، نباید تعجب کرد.
اما اهمیت دیگر مساله افول جهانی روایت اسرائیل و صعود روایت فلسطین و عزم بینالمللی برای شناسایی کشور فلسطین آنجاست که تا قبل از حمله هفتم اکتبر حماس، عادی سازی روابط با اسرائیل و گسترش پیمان ابراهیم در صدر تحولات بود و عملا فلسطین در حافظه منطقه و جهان فراموش شده بود؛ اما واکنش بیحساب و کتاب به این حمله نه تنها اهداف جنگ را -چه آزادی گروگانها و چه نابودی حماس- هنوز محقق نکرده، بلکه آرمان فلسطین و لو فعلا در بعد رسانهای و افکار عمومی و بدون برگردان عملی احیا و دنیا بر ضرورت تشکیل کشور فلسطین به عنوان ریشه بحران واقف شده است.
نتانیاهو در یک سال اخیر پیشنهاد آمریکا (چه بایدن و چه ترامپ) را برای برقراری روابط با عربستان در قبال توقف جنگ رد میکرد؛ به این امید که با ایجاد نظم منطقهای جدید، روابط با عربستان مجانی و بالاجبار حاصل میشود؛ اما مشارکت ریاض در این کمپین دیپلماتیک نه تنها بیانگر مخالفت آن با روابطی مجانی، بلکه منعکس کننده نگرانی آن و کشورهای دیگری همچون ترکیه نسبت به نظم منطقهای اسرائیلی و پیامدهای آن است.