به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، تالاب انزلی، شش تنفسی گیلان و یکی از منحصربهفردترین تالابهای کشور، در آستانه مرگ خاموش قرار دارد؛ مرگی تدریجی، اما قطعی، که برخلاف دریاچه ارومیه، حتی صدای کافی برای جلب توجه افکار عمومی ندارد. این در حالی است که نهاد متولی اصلی حفاظت از آن، یعنی سازمان حفاظت محیط زیست، در موضعی انفعالی فرو رفته و صرفاً به تکرار هشدارها و وعدههای بیپشتوانه بسنده کرده است.
در سالهایی که هشدارهای کارشناسان درباره رسوبگذاری، ورود آلایندههای صنعتی و خانگی، و نابودی تدریجی تنوع زیستی در انزلی مطرح شد، سازمان حفاظت محیط زیست نه طرحی اجرایی برای احیای تالاب ارائه داد و نه با دستگاههایی که پروژههای مخرب را در اطراف تالاب اجرا کردند، برخورد مؤثری کرد. نتیجهاش را حالا میتوان دید، کاهش عمق تالاب از ۱۰ متر به کمتر از ۲۰ سانتیمتر در برخی نقاط، خشکی کامل بستر رودخانههایی که شریانهای حیاتی تالاب بودند، و آلودگی شدید ناشی از پسابهای تصفیهنشده.
این در حالی است که بر اساس قانون حفاظت و بهسازی محیط زیست، سازمان حفاظت محیط زیست وظیفه مستقیم دارد که نهتنها در قبال صدور مجوزها، بلکه در قبال نظارت، پیشگیری و پیگیری قضایی آسیبهای وارده به اکوسیستمهای حساس مانند تالاب انزلی عمل کند. با این حال، از پروندههای حقوقی جدی علیه عاملان تخریب این تالاب خبری نیست، مطالعات ارزیابی اثرات محیطزیستی پروژهها اغلب بهروز نشدهاند، و صدور مجوزهای غیرکارشناسی برای توسعه صنعتی در حریم تالاب ادامه دارد.
اظهارات اخیر استاندار گیلان مبنی بر اینکه «آب وارد تالاب میشود اما به دلیل رسوب، ماندگاری ندارد» بهروشنی نشان میدهد که بحران انزلی ناشی از سوءمدیریت مزمن، نه صرفاً تغییرات اقلیمی یا کاهش بارندگی است. اینکه هنوز تصفیهخانههای فاضلاب در مناطق اطراف مانند رشت، صومعهسرا، ماسال و انزلی بهطور کامل اجرا نشدهاند، پرسشی اساسی درباره اولویتهای سازمان محیط زیست در استان گیلان و سطح پیگیری آن در هیئت دولت ایجاد میکند.
آیا این سازمان صرفاً بهعنوان ناظر صوری عمل میکند؟ آیا برنامهای برای مقابله با توسعه بیضابطه در اطراف تالاب یا بازگرداندن حقآبه اکولوژیک آن دارد؟ اگر دارد، چرا مردم منطقه و کارشناسان مستقل چیزی از آن نمیبینند؟ اگر ندارد، پس فلسفهی وجودی این نهاد چیست؟
تالاب انزلی، برخلاف دریاچه ارومیه، نه در کانون توجه ملی قرار دارد و نه مشمول اعتبارات چند هزار میلیاردی ستادهای احیا. اما آیا این بیصدایی، مجوزی برای چشمپوشی است؟ اگر سازمان حفاظت محیط زیست در چنین بحرانی سکوت کند، کجا باید وارد عمل شود؟
تالابها با امضای کنوانسیون رامسر برای ایران مسئولیت بینالمللی به همراه دارند. اما آنچه در انزلی میگذرد، نقض علنی همه تعهدات زیستمحیطی کشور است—و سازمان حفاظت محیط زیست، اگر همچنان بهجای عمل، فقط به سخن بسنده کند، خود بخشی از این بحران خواهد بود، نه راهحل آن.