به گزارش اقتصادنیوز به نقل از هم میهن، حمیدرضا جلائی پور استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران، درخصوص آرایش جدید درباره وضعیت و تعیینکنندگی نیروهای سیاسی پس از جنگ ۱۲روزه در یادداشتی نوشت: اگر به صحنه سیاسی (در فضای مجازی و در فضای غیرمجازی) نگاه کنیم، در ایران چهار نیروی سیاسی قابل رویت هستند.
او در این یادداشت نوشته است:
قبل از اشاره به آرایش نیروهای سیاسی ایران اشاره به سه نکته مفید است:
اول اینکه، نیروهای سیاسی هر کشوری، از جمله ایران، پدیده مهمی هستند. زیرا معمولاً این نیروها مشوق تغییرات در جامعه و حکومت (یا مانع تغییرات) هستند. معمولاً همین نیروها هستند که در انتخابات فعال میشوند یا دست به تحریم میزنند. همین نیروها هستند که با مطالبات جنبشها یا ناجنبشها در جامعه همراهی یا مخالفت میکنند. به بیان دیگر بعد از مقامات حکومت، کنشگران سیاسی در جریانهای سیاسی نقش مهمی در اداره جامعه دارند.
دوم اینکه، معمولاً در جوامع موسوم به «توسعهیافته»، تمایزیابی نهادی پیشرفت کرده است و نیروهای سیاسی این جوامع در قالب «احزاب سیاسی»، سازماندهی و آرایش میگیرند. اما در جامعه کنونی ایران، آرایش نیروهای سیاسی تمایزیافته و دقیقاً «حزبی» نیست بلکه این آرایش سیاسی در قالب «تشکلها»، «محافل» و «شخصیتها» شکل میگیرند و البته این تشکلها را در قالب چند «جریان» یا «طیف سیاسی» میتوان جا داد. بهعنوان نمونه در یک دهه اخیر تا قبل از جنگ ۱۲ روزه، تشکلها و محافل سیاسی ایران در قالب «چهار جریان» یا طیف فعالیت میکردند؛ طیف اصولگرایان، اصلاحطلبان، عبورکردگان از اصلاح و سرنگونیطلبان.
سوم اینکه، حتی در جوامع توسعهیافته که در معرض امواج «اینترنتیشدن چیزها» قرار گرفتند، احزاب سیاسی همه نیروهای اجتماعی جامعه را نمایندگی نمیکنند، بلکه گروههای فشار، جنبشها و ناجنبشها در این جوامع ایفای نقش میکنند. البته در این نوشته فقط تشکلها و «جریانات» اصلی سیاسی بعد از جنگ دوازده روزه خرداد ١۴٠۴ مورد توجه قرار گرفته است.
اگر به صحنه سیاسی (در فضای مجازی و در فضای غیرمجازی) نگاه کنیم، در ایران چهار نیروی سیاسی قابل رویت هستند:
۱- رادیکالهای اصولگرا، شامل جبهه پایداری و دولت سایه جلیلی و حامیان آنها در رسانهها و در دستگاههای امنیتی.
۲- میانهروها که وسیعترین نیروهای سیاسی کشور هستند. شامل اصلاحگران توافقگرا (خاتمی، حسن خمینی و پزشکیان، جهانگیری و حامیانشان)، اصولگرایان میانهرو (قالیباف و لاریجانی و حامیانشان) و اعتدالگران (روحانی و حامیانش).
۳- گذرکنندگان از جمهوری اسلامی (شامل حامیان آقایان میرحسین موسوی و مصطفی تاجزاده، بخشی از ملی-مذهبیها و بخشی از جمهوریخواهان خارج از کشور).
۴- سرنگونیطلبان که وزن اجتماعی در ایران ندارد، اما حمایت نیروی نظامی و رسانهای دشمن را (یعنی اسرائیل را) با خود دارد. این نیرو شامل طرفداران پسر شاه و نیروهای مسلح معارض جمهوری اسلامی مثل مجاهدین خلق، کومله و جیشالعدل و... هستند.
به نظر میرسد برای عبور از پیچ جنگ سه راهبرد مطرح است:
یکم) راهبرد حمایت از «جنگ به هرقیمت» در برابر اسرائیل که مورد نظر رادیکالها و یا خالصگرایان است.
دوم) انعطاف حداکثری سریع در برابر آمریکا -اسرائیل تا شرایط کشنده جنگی تمام شود یا راهبرد تسلیم.
سوم) راهبرد مقاومت چهاربعدی (جنگی، دیپلماتیک، اقتصادی و اجتماعی) در برابر بلوک غرب تا رسیدن به یک آتشبس پایدار و قابل دفاع. (به بیان دیگر، عدم اجرای تسلیمی که مورد نظر ترامپ بود).
به نظر میرسد هم جمهوری اسلامی و هم نیروهای میانهرو (یا نیروی دوم که به آن اشاره شد) نه جنگ و نه تسلیم را دنبال میکنند؛ بلکه از راهبرد سوم و چندبعدی دفاع میکنند. به نظر میرسد انتصاب احتمالی علی لاریجانی به دبیری شورایعالی امنیت ملی همین فرض را تقویت میکند.
آرایش سیاسی فوق بیشتر تحلیلی -حدسی است (نه امر قطعی). در آینده نزدیک دو عامل درباره موفقیت جمهوری اسلامی و نیروی سیاسی میانهرو تعیینکننده است.
عامل اول، واکنش مردم نسبت به کمبودها (مثل خاموشی، بیآبی، بیگازی و گرانی) است. به نظر میرسد چون حاکمیت، دولت و نیروی میانهرو برای اداره کشور از سیاستهای جنگطلبانه حمایت نمیکنند، احتمال نارضایتی مردم علیه حکومت همچنان هست؛ اما احتمال وقوع «شورش جمعی بزرگ» و تاثیرگذار علیه حکومت کمتر است.
عامل دوم، حملات احتمالی جنگی اسرائیل -آمریکا به ایران است. در این وضعیت، محتملترین سناریو ادامه «جنگهای نیابتی، امنیتی و ترور» است. مدیریت این سناریو برای جمهوری اسلامی و نیروی سیاسی میانهرو راحت نیست؛ اما عملی است. سناریوی کمتر محتمل «جنگ شدید و وسیع بین ایران و بلوک غرب» است.
در این حالت هم، چون جمهوری اسلامی شروعکننده جنگ نیست، اوضاع ایران نامتعین میشود ولی در شرایط جنگی هم همچنان نیروی تعیینکننده نهاد حکومت جمهوری اسلامی و دو نیروی سیاسی یک و دو که در بالا اشاره شد، هستند. در شرایط جنگی سلطنتطلبان نمیتوانند روی زمین ایران حضور پیدا کنند.