همشهری آنلاین - بهاره خسروی : از پیکر شهید محمدعلی گلی زاده، در حمله اسرائیل به سازمان بسیج مستضعفان، فقط یک دست باقی ماند تا در آغوش خاک آرام بگیرد. نگاهی به سبک زندگی این شهید به روایت مادرش سارا فیضی و پسر عمویش مصطفی گلی زاده، داریم.
ورزشکار و هنرمند مأنوس با قرآن
شهید محمدعلی گلیزاده، متولد سال ۱۳۷۶ از اهالی شهرری بود. این شهید، در هنر گرافیک دستی بر آتش و همچنین علاقه فراوانی به فوتبال داشت و با قرآن حسابی مأنوس بود. سارا فیضی درباره ویژگیها و سبک زندگی پسرش تعریف میکند: «علی اهل مطالعه بهویژه قرآن بود. سه قرآن مخصوص داشت؛ یکی در محل کارش و دو تای دیگر هم در خانه که حتماً بعد از نماز یک ساعتی آنها را تلاوت میکرد. تأکید زیادی به رعایت حقالناس بهویژه بیتالمال داشت و این را به نزدیکانش نیز توصیه میکرد.»
به گفته این مادر شهید، محمدعلی بسیار دست به خیر و اهل کمک به دوستان، خانواده و فامیل بود. حتی برای کمک مالی به یکی از اقوام نزدیکش، قبل از شهادتش مبلغی را کنار گذاشته بود. با وجود اینکه حقوق چندان بالایی نداشت، اما محال بود کسی از او پولی قرض بخواهد با جواب نه مواجه شود.
برای علی اسپند دود کن!
علی پسری مؤدب و سربهزیر بود. مادر به فکر آماده کردن رخت و لباس دامادیاش افتاده بود. هر جا که میرفتند خانمهای فامیل در گوش مادر زمزمه میکردند که برایش اسپند دود کن! مادر در حالی گوشه اشک چشمانش را پاک میکند میگوید: «مثل پروانه دور من و پدرش میچرخید و احترام زیادی به ما میگذاشت. دست و پای ما را میبوسید و وقتی میگفتم: علی شرمنده نکن، در جواب میگفت: بهشت زیر پای شماست. در خستهترین حالت ممکن وقتی پدرش میگفت علی من را ببر بیرون، بدون هیج اعتراضی در هر ساعت از شبانهروز سریع آماده میشد. یک بار هم نشده بود غر بزند و گلایه کند. همیشه لبخند میزد و همراه پدرش میرفت.»
پا در رکاب سیدالشهداء
«شهادت روزی علی از پا در رکاب شدن در آستان سیدالشهدا بود.» مصطفی گلیزاده، پسر عموی شهید، در ادامه اظهار میکند: «چند روزی است که دفترچه خاطرات علی را میخوانم. در آن ریزترین اتفاقات زندگیاش را نوشته است. این میان، قصه تغییرات فکری و مذهبیاش جالب است. علی سال ۹۲ و ۹۳ با کسانی دوست میشود که تنها تفریحشان موتورسواری و گز کردن کوچهها و خیابانها بود. اما سال ۹۵ که به هیئت قمر بنیهاشم(ع) در انتهای کوچهشان میرود، علی آدم دیگر میشود و سعی میکند در زندگی جز در مسیر حق و امام حسین(ع)، نباشد. به نظرم این تغییر دیدگاه آرزوی دیرینهاش را محقق میکند. در واقع، شهادت روزیاش شده بود به گونهای که از پیکرش چیزی جز یک دست نماند.»
تفأل به قرآن قبل از شهادت
مصطفی گلیزاده میگوید: «روز حمله اسرائیل قرار نبود علی سر کارش حاضر بشد. ساعت ۱۰:۳۰ خبر دادند که علی باید در محل کارش حاضر شود. علی قبل از رفتن به قرآن تفأل میزند و آیه ۱۵ سوره زمر «قُلْ إِنَّ الْخَاسِرِینَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ» باز میشود. برای کاری اداری از اتاقش خارج میشود که حمله رخ میدهد. تقریباً نزدیک دو روز به هر جا سر زدیم تا نشانی از او پیدا کنیمف اما نشد. بعد از سهچهار روز شهادتش برای خانواده قطعی و محرز شد و بعد از آن دنبال پیکرش رفتیم. بالاخره از طریق آزمایش دیانای پیکرش شناسایی شد و در امامزاده عبدالله شهرری آرام گرفت.»