خبرگزاری مهر، گروه استانها - محدثه نجف زاده: در سالهای پس از شهادت حضرت علی (ع)، سراسر جامعه اسلامی را رویهای مسموم در بر گرفت که حتی از منابر نیز صوت و ندای دشمنی با رسالت پیامبر اکرم (ص) و جانشین برحقش امیرالمومنین (ع) بر میخواست.
دل دادن به حب دنیا و دریوزگی در دربار دروغین معاویه بسیاری را کور و کر کرده تا راه حق و باطل برایشان گم شود.
فتنه گری دستگاه فاسد اموی کار را به جایی رسانده بود که امام دوم شیعیان مظلومانه و تنها باید با این دشمنیها مقابله میکردند. بصیرت امری گمشده بود و این سرگردانی و بی بصیرتی راه نفوذ مکر و کینه اموی را علیه خاندان بنی هاشم بیش از گذشته میگشود.
معاویه و دستگاه فاسدش از ظرفیتهای عظیم وجودی و شجاعت و تدبیر امام حسن مجتبی (ع) آگاه بودند و آنها رشادتهای این امام همام را در جنگ جمل و در رکاب پدر خود امیرالمؤمنین (ع) در خط مقدم جبهه خوب به خاطر داشتند و میدانستند پیش از شروع جنگ نیز، به دستور پدر، همراه عمار یاسر و تنی چند از یاران، وارد کوفه شدند و مردم کوفه را جهت شرکت در این جهاد دعوت کرد.
آنها با خبر بودند که حسن بن علی (ع) زمانی که وارد کوفه شد با وجود تلاشهای مخالفان پدر برای بیدار نشدن مردم، متجاوز از ۹ هزار نفر از مردمان این شهر را به میدان جنگ گسیل داشت.
همچنین آن حضرت در جنگ صفین، در بسیج عمومی نیروهای امیرمؤمنان (ع) برای جنگ با معاویه، نقش مهمی به عهده داشت و با سخنان پرشور و مهیج خویش، مردم کوفه را به جهاد در رکاب پدر و سرکوبی خائنان و دشمنان اسلام دعوت نمود.
آمادگی او برای جانبازی در راه حق به قدری بود که امیرمؤمنان، در جنگ صفین از یاران خود خواست که او و برادرش امام حسین (ع) را از پیشتازی در جنگ با دشمن باز دارند، تا نسل پیامبر (ص) با کشته شدن این دو شخصیت از بین نرود.
پس در وجود مبارک امام حسن مجتبی (ع) هرگز ترس و بیم از هیچ بندهای وجود نداشت و معاویه و اطرافیانش خوب از آن مطلع بودند و آنچه زمینه صلح ایشان با معاویه بن ابوسفیان را مهیا کرد، بی بصیرتی کسانی بود که امام زمان خود را تنها گذاشته و به سمت دشمن دین خدا دست دوستی دراز کردند.
اگرچه امام حسن (ع) لشکر و یاران ظاهری داشتند، اما در عمل، حمایت واقعی و عمیقی از سوی آنان دریافت نمیکردند و در بسیاری از موارد، با مخالفتها و بیوفاییهای آنان روبرو میشدند.
دلایل این تنهایی شامل بی بصیرتی و عدم درک صحیح برخی از یاران ایشان بود و بسیاری از یاران امام حسن (ع) از موقعیت و شرایط زمانه و اهداف امام آگاهی نداشتند و به همین دلیل، در حمایت از ایشان کوتاهی میکردند.
ضعف در معرفت عامل دیگری در ایجاد این شرایط بود و برخی از یاران به دلیل ضعف در معرفت دینی و درک جایگاه امام، به جای پیروی از ایشان، به دنبال منافع شخصی خود بودند و از این رو، در بزنگاهها، امام را تنها میگذاشتند.
جریان نفاق و تفرقه نیز دلیل دیگری در تنهایی امام معصوم در میان یارانشان بود و گروههایی در میان یاران امام حسن (ع) بودند که با نفاق و تفرقهافکنی، در مسیر حرکت امام کارشکنی میکردند و باعث تضعیف جایگاه ایشان میشدند.
و در آخر فشار دشمنان فریب خوردگان و دوستان ساده لوح را از اطراف امام دور کرد و دشمنان امام حسن (ع)، به ویژه معاویه، با استفاده از حیلهها و ترفندهای مختلف، در میان یاران امام ایجاد تفرقه و شکاف میکردند و با وعده و وعید، بسیاری از آنان را از اطراف امام پراکنده میساختند.
توصیه امام حسن مجتبی (ع) این است که وجود را ظرف دانش کنید
مرجع تقلید شیعیان جهان با اشاره به تاکید ائمه اطهار (ع) بر کسب علوم و تأثیرگذاری آن بر جامعه اسلامی، اظهار داشت: وجود مبارک امامحسن (ع) فرمودند که شما ظرف دانش باشید نگذارید در جان شما غیر دانش چیزی رسوخ کند و برای اینکه این علم نافع باشد فرمود چراغ هدایت باشید.
آیتالله عبدالله جوادی آملی پیرامون سجایای وجودی و اخلاقی حضرت امام حسن مجتبی (ع) تصریح کرد: از وجود مبارک امام حسن مجتبی (ع) رسیده است که «کونوا أوْعیة العلم و مصابیح الهدی» این نصیحت برای همه امت اسلامی سودمند است. این بیان آن است که شما ظرف دانش باشید و چراغ هدایت. ایشان عنوان میدارند که شما ظرف دانش باشید نگذارید در جان شما غیر دانش چیزی رسوخ کند و برای اینکه این علم نافع باشد فرمود چراغ هدایت باشید.
این مرجع تقلید با بیان اینکه علم نافع علمی است که هم به حال خود انسان سودمند باشد هم به حال جامعه و علم چند قسم است بعضی از علوم اصلاً نافع نیست، ضار است نظیر سحر و شعبده و جادو و امثال اینها که اینها علوم سودمند نیستند، بعضی از علوماند که نافع اند و شخص عالم به آنها عمل میکند وجود مبارک امام مجتبی به ما فرمود علم نافع فراهم بکنید، یعنی علمی که ذاتاً سودمند است و شما هم از او بهره میبرید.
آیت الله جوادی آملی افزود: امام دوم ما (ع) یک روز فرزندان و برادرزادههای خود را در یک مجلس خانوادگی جمع کرد به آنها فرمود: «إنّکم صِغار قومٍ و یوشک أن تکونوا کبار قومٍ آخرین»، یعنی فرمود فرزندان من! بچههای من! برادرزادههای من! شما امروز بچهاید ولی در آینده نزدیک بزرگ این شهرید، بزرگ این کشورید، بزرگ این مملکت هستید، بکوشید که برای بزرگیتان بزرگوارانه قدم بردارید، ببینید امام به امامزادهها چطور سفارش میکند، اگر انسان از کودکی در مسیر صحیح حرکت کرد، حرف بد یاد نگرفت، حرف بد نزد، اگر خواست شوخی کند و حرف طنز بزند، مواظب حد شوخی باشد و انسان نشاط را با درایت باید مدیریت کند چرا که به هر تقدیر سفارش وجود مبارک امام حسن مجتبی (ع) به پسران خود و به برادرزادههای خود همین بود که فرمود: «إنّکم صِغار قومٍ و یوشک أن تکونوا کبار قومٍ آخرین» هماکنون به فکر علم صحیح و عمل صالح باشید.
این مرجع تقلید تاکید کرد: یک بیان نورانی دیگر از امام حسن مجتبی (ع) این است که فرمود میخواهید در دنیا سعادتمند باشید این دو کار را بکنید؛ در مسائل مادی پایینتر از خودتان را ببینید، خیلیها هستند که وضع زندگی شأن از ما سادهتر است بنا بر این آنها را ببینیم راحت هستیم و در مسائل معنوی خیلیها هستند که از ما بالاترند، عالم و آگاه ترند آنها را ببینیم. این دستور امام مجتبی (ع) که فرمود: در امور معنوی حتماً بالاتر از خود را ببینید، در امور دنیوی و مادی همیشه سادهتر از خود را ببینید.
حسن خلق امام حسن مجتبی (ع) با توهین کنندگان و فریب خوردگان
عضو هیئت علمی جامعه المصطفی با بیان اینکه برخورد امام موجب تغییر رفتار توهین کنندگان میشد،، حسن خلق را از مهمترین ویژگیهای ایشان عنوان کرد.
حجت الاسلام ناصر رفیعی در گفتوگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: امام حسن مجتبی (ع) در دوران بسیار سختی در مدینه زندگی میکردند که به دلایل سیاسی و غیرسیاسی به این امام معصوم (ع) و پدر بزرگوارشان حضرت علی (ع) توهین میشد امام نحوه رفتار امام حتی توهین کنندگان را نیز از غفلت بیدار میکردند.
این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: یکی از غلامان ایشان به یکی از گوسفندانی که در منزل امام حسن مجتبی (ع) نگهداری میشد آسیب رساند و زمانی که امام (ع) از غلام پرسیدند چرا چنین کاری کردی؟ پاسخ داد: میخواستم ببینم آیا شما ناراحت میشوید، ما تا کنون ناراحتی شما را ندیدیم و امام در پاسخ به غلام خطاکار فرمودند: «کار شایستهای انجام ندادی ولی باز هم عصبانی نمیشوم» و اینگونه رخدادها به صورت مکرر در زندگی امام حسن مجتبی (ع) رخ میداد و ایشان تاکید داشتند که حسن خلق موجب نورانی شدن پرونده انسان در قیامت میشود.