در روزهایی که دونالد ترامپ دوباره ساکن کاخ سفید شده و هفت ماه از آغاز دور دوم ریاستجمهوریاش گذشته، رفتارها و موضعگیریهای او بیش از هر زمان دیگری بوی خشم، سردرگمی و ناتوانی میدهد. از تنش با روسیه گرفته تا جنگهای تعرفهای و اظهارنظرهای نسنجیده درباره ایران، همه چیز حکایت از آن دارد که ترامپِ وعدهساز، حالا به ترامپِ ناکام و عصبانی بدل شده است.
ترامپ که با این تصور به کاخ سفید برگشت که تجربیات دور اول را سرمایهای برای موفقیت در دور دوم کند، به سرعت متوجه شد که جهان آن چیزی نیست که چهار سال پیش ترک کرده بود. جنگ اوکراین، تغییرات ژئوپلیتیکی، بازیابی قدرت ایران در منطقه و کاهش نفوذ آمریکا، شرایطی تازه ساختهاند که رئیسجمهور آمریکا را در هر گامی با بنبست روبرو کرده است.
او در هفتههای اخیر نه تنها در زمینه داخلی با فشارهای اقتصادی، تورم و بحرانهای سیاسی مواجه شده، بلکه در سیاست خارجی هم دستکم در هشت میدان شکست خورده:
از وعده شکست دادن ایران، توقف جنگ در اوکراین، شکست دادن یمن و بازگشت به موقعیت برتر در آسیا، تا حمایتهای بیقید از رژیم صهیونیستی که نتیجهاش تشدید نفرت جهانی از آمریکا و اسرائیل شده است.
اما شاید هیچ موضوعی بیش از ایران ترامپ را آشفته نکرده باشد. او بارها مدعی شده بود که توان هستهای ایران نابود شده، اما گزارشهای امنیتی نشان میدهند ایران نهتنها زیرساختهای خود را بازیابی کرده، بلکه در بسیاری از زمینهها از جمله توان پدافندی و آفندی موشکی، غنیسازی اورانیوم و انسجام درونی قدرت نظامیاش، در موقعیتی بهتر از پیش قرار دارد.
در تازهترین موضعگیری، ترامپ ادعا کرده که تمامی سایتهای هستهای ایران از بین رفتهاند و اگر تهران بخواهد برنامهاش را از سر بگیرد، باید «در سایتهای جدید» فعالیت کند. این در حالی است که تحلیلگران بینالمللی معتقدند این اظهارات بیش از آنکه بیان یک واقعیت باشد، بازتاب خشم و ناتوانی آمریکا در برابر قدرت فنی و دفاعی ایران است.
نتانیاهو و فریب بزرگ
یکی از گرههای بزرگ در ذهن ترامپ، پشتپردههای سیاست اسرائیل است. او تصور میکرد با چراغ سبز به تلآویو و تشویق به حمله نظامی به ایران، میتواند تهران را در موضع ضعف قرار دهد. اما نتیجه چیزی جز شکستی خفتبار نبود:
حملات ایران به سرزمینهای اشغالی
تهدید پایگاههای آمریکایی در منطقه
و تهدید به اقدام حقوقی علیه ایالات متحده بابت حمله مستقیم
همه اینها ترامپ را با واقعیتی تلخ روبرو کرد: اسرائیل نهتنها نتوانست ایران را زمینگیر کند، بلکه هزینههای سیاسی و نظامی این رویاپردازی به حساب خود آمریکا نوشته شد.
دیپلماسی شکستخورده، اقتصاد آشفته
در حوزه اقتصادی نیز ترامپ دستاوردی نداشته است. اعمال تعرفههای سنگین بر واردات از کشورهای متحد، که قرار بود چانهزنیهای اقتصادی را تسهیل کند، اکنون به تضعیف روابط تجاری واشنگتن انجامیده است. تحلیلگران میگویند بسیاری از شرکای تجاری، دیگر آمریکا را جدی نمیگیرند و این حس، عمیقتر از آن است که با تهدید و فشار اصلاح شود.
جنگ ناتمام در غزه؛ شکست اخلاقی غرب
ترامپ امروز متهم است که تنها موفقیتش در دور دوم، تشدید حمایت از جنایات رژیم صهیونیستی در غزه و کرانه باختری بوده است. اما این "موفقیت"، در واقع شکست بزرگی برای غرب و آمریکا در جنگ اخلاق و انسانیت محسوب میشود. افکار عمومی جهان نهتنها با اسرائیل، که با حامی اصلی آن نیز به شدت برخورد میکند و این یعنی انزوای اخلاقی کامل کاخ سفید.
جمعبندی: ترامپِ منزوی در جهانی تغییر یافته
دنیای امروز دیگر شبیه دوران نخست ریاستجمهوری ترامپ نیست. ایران بازدارندگی خود را تثبیت کرده، منطقه علیه سیاستهای جنگافروزانه آمریکا متحدتر شده، قدرتهای نوظهور مانند چین و روسیه جسورترند، و متحدان قدیمی آمریکا هم دیگر گوش به فرمان نیستند.
ترامپ، مردی با چهرهای عصبی، اکنون درگیر کابوسی است که خودش آن را ساخت: جهانی که به آمریکا نیاز ندارد و به ترامپ بیاعتماد است.