در ستایش جان‌باختگان آتش/ آنان که متر انسانیت را جابه‌جا می‌کنند/ وقتی بذل جان، تنها پاسخ به بحران است

عصر ایران پنج شنبه 09 مرداد 1404 - 11:12
  آنان به ما می‌آموزند که جامعه فقط از نهاد، قانون و ساختار شکل نمی‌گیرد؛ بلکه از انسان‌هایی نیز که در لحظه‌های بحرانی، چیزی بیشتر از خود را می‌بینند.


    عصر ایران؛ محسن سلیمانی فاخر- در جهانی که گاه مرز میان قهرمان و تماشاگر مخدوش می‌شود، هنوز هستند کسانی که بی‌هیچ تردیدی به دل شعله‌ها می‌زنند؛ نه برای دیده شدن، که برای خاموش کردن آتشی که هستی دیگران را تهدید می‌کند. اینان فرزندان بی‌ادعای خاک‌اند؛ کسانی که وقتی زمین از نفس می‌افتد، به فریادش پاسخ می‌دهند؛ با جان، نه فقط با کلمات.

  قهرمانانی چون حمید مرادی، چیاکو یوسفی‌نژاد و خیات امینی نه سیاست‌مدار بودند، نه صاحب تریبون و نه وابسته به هیچ قدرتی؛ اما کاری کردند که تمام ساختارهای رسمی و غیررسمی باید در برابر عظمت‌شان سر فرود آورند.

    آنان در لحظه‌ای که دیگران شاید دوربین‌ به دست، از دور نظاره‌گر شعله‌ها بودند، تن و جان‌شان را به آتش سپردند؛ تا شاید درختی سبز بماند، زیستی نجات یابد و سرزمینی کمتر بسوزد.

   این جان‌باختگان، متر و معیار ارزش‌های انسانی را از نو تعریف می‌کنند. در زمانی که بسیاری از ارزش‌ها در کشاکش منافع فراموش شده‌اند، آنان از جان گذشتند، تا معنای «انسان بودن» را به یادمان بیاورند. مرگ‌شان تنها سوگ نیست، نوعی بیداری است؛ تلنگری به وجدان عمومی، و یادآور این حقیقت که هنوز می‌توان شرافت را زیست، نه فقط به آن اندیشید.

  اگر روزی تاریخ را از نو بنویسند، باید از این انسان‌های بزرگ یاد کنند؛ نه در حاشیه، بلکه در متن اصلیِ روایتی که درباره معنای زیستن و مسئول بودن است. آنان با شعله‌ها نگارش کردند، نه با مرکب. و همین کافی‌ست تا بگوییم: نام‌شان در حافظه‌ی خاک خواهد ماند، بی‌نیاز از سنگ مزار و لوح تقدیر.

  در جامعه‌شناسی، همواره بحث بر سر این بوده که چگونه کنش انسانی می‌تواند از سطح منفعت شخصی فراتر رود و به کنش اخلاقی و جمع‌گرایانه بدل شود. انسان‌هایی که بی‌هیچ چشم‌داشتی، خود را وقف دیگری می‌کنند، به زعم بسیاری از نظریه‌پردازان، حاملان سرمایه‌ای اجتماعی و اخلاقی‌اند که پیوندهای جمعی را استوار می‌سازد. اینان نه ابزار عقلانیت ابزاری، بلکه مظهر عقلانیت ارزشی‌اند؛ کسانی که نه «چرا باید؟»، بلکه «چگونه نباید؟» را در مواجهه با رنج دیگران از خود می‌پرسند.

 در بطن جامعه‌های مصرف‌گرا که فردگرایی افراطی، شالوده‌ همبستگی انسانی را سست کرده است، ظهور انسان‌هایی چون حمید مرادی، چیاکو یوسفی‌نژاد و خیات امینی که خود را وقف حفاظت از زیست‌بوم و جان دیگران می‌کنند، به‌سان پدیداری اخلاقی در دل بحران معناست. 

این افراد، گویی حامل نوعی «دیون خاموش» به جهان‌اند؛ انگار همین که به دنیا آمده‌اند، نسبت به زمین و آسمان، درخت و پرنده، انسان و خاک، تعهدی بی‌کلام دارند. آنان با حضورشان، یادآور می‌شوند که مسئولیت‌پذیری اجتماعی یک انتخاب نیست، یک جوهر وجودی‌ است.

   در تحلیل‌های جامعه‌شناختی، می‌توان این تیپ انسانی را ذیل مفهومی چون «وجدان عمومی» یا «ضمیر اخلاقی جمعی» تعریف کرد. افرادی که بی‌آن‌که قانون آن‌ها را وادارد، بی‌آن‌که قدرتی بالای سر باشد، حس می‌کنند باید کاری کنند. باید نجات دهند. باید بسوزند تا دیگری نسوزد. اینان نه فقط شهروندان خوب، بلکه حاملان روح جامعه‌اند؛ آنانی که جامعه را از فروپاشی درون نجات می‌دهند، حتی اگر خود در شعله‌های بیرون، فروبریزند.

  آنان به ما می‌آموزند که جامعه فقط از نهاد، قانون و ساختار شکل نمی‌گیرد؛ بلکه از انسان‌هایی نیز که در لحظه‌های بحرانی، چیزی بیشتر از خود را می‌بینند. کسانی که با دیدن شعله‌ها نمی‌پرسند «چه کسی باید کاری کند؟»، بلکه خود بی‌درنگ تبدیل به کنش می‌شوند. آن‌هم نه برای دیده شدن، بلکه برای خاموش کردن، برای نجات دادن، برای زیستن دیگری.

پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.