خبرورزشی: محمد مایلی کهن چند روز قبل طی مصاحبه ای اختصاصی با خبر ورزشی از نادر فریاد شیران به عنوان یک گزینه مناسب برای مدیریت باشگاه استقلال نام برد روی همین اصل با خود فریاد شیران تماس گرفتیم تا نظر او را نیز در رابطه با بحث مطرح شده جویا شویم. مربی اسبق تیم ملی در گفتگویی اختصاصی با خبر ورزشی حرفهایی بر زبان آورد که بهتر است خودتان خلاصه آنها را بخوانید:
-واقعاً دلم از این میسوزد که آقای هدایت الله بهبهانی به عنوان یک مطبوعاتی قدیمی الان در بیمارستان افتاده و پسرش نیز در سانحه رانندگی به رحمت خدا رفت اما آقایان اجازه ندادند این بنده خدا که خودش هم رسانهای بود، در قطعه نام آوران دفن شود.
-خجالت آور است که امیر ابوطالب یکی از مربیان ارزنده تاریخ فوتبال ایران چند روز قبل فوت کرد اما اجازه ندادند او را برای تدفین به قطعه نام آوران ببریم!
- چندی قبل مدیر کل اداره ورزش و جوانان استان تهران به عیادت رضا عباسی بازیکن اسبق راه آهن رفت و یک کارت هدیه یک میلیون تومانی به او داد! واقعا خجالت نکشیدید که یک کارت هدیه به ارزش یک میلیون تومان به او دادید؟ مگر رضا عباسی از شما چیزی خواسته بود؟ آقا اصلاً هدیه نمیدادید. اگر کارت هدیه نمیدادید مگر کسی به شما ایرادی میگرفت؟ شأن امثال رضا عباسی خیلی بالاتر از یک میلیون تومان شماست.
- آقای مایلی کهن در مصاحبه با خبر ورزشی من را واجد شرایط برای مدیریت استقلال قلمداد کرده و واقعاً از لطف ایشان ممنونم. حاج آقا اصلاً آدمی نیست که بخواهد به کسی نان قرض بدهد و اگر ایرادی هم در وجود نادر فریاد شیران ببیند، بدون شک آن را مطرح خواهد کرد. حرفی که ایشان زده برایم ارزشمند است و شک نداشته باشید که عقیده قلبی او تلقی میشود.
- شاید بعضی آقایان خیلی دوست داشته باشند فضای استقلال را تجربه کنند اما نادر فریاد شیران در اواسط دهه ۶۰ که تقریباً هیچ امکاناتی وجود نداشت، نه تنها بازیکن استقلال بود بلکه با این تیم توانست تحت عنوان مدیر، قهرمان جام باشگاه تهران هم بشود. من کارمند سازمان تربیت بدنی بودم و علاوه بر اینکه بازیکن استقلال محسوب میشدم، دقیقاً به خاطر دارم که بلافاصله پس از این انتصاب آقای عباس کردنوری را به عنوان نماینده استقلال در امور مربوط به سازمان و فدراسیون فوتبال منصوب کردم، آقای جواد قراب سرپرست تیم شد و مرحوم پورحیدری هم تحت عنوان کمک مربی کنارمان قرار داشت.
ما سال ۶۴ قهرمان جام باشگاههای تهران شدیم. در آن مقطع به خاطر شرایط جنگی چیزی تحت عنوان لیگ باشگاهی کشوری نداشتیم و جام باشگاههای تهران معتبرترین مسابقات در عرصه باشگاهی به حساب میآمد. من ۴۰ سال قبل مدیرعامل باشگاه استقلال بودم و بهتر است به بعضی آقایان که میگویند مگر فریاد شیران چقدر در استقلال حضور داشته که حالا کاندیدای مدیریت باشگاه شود، این نکته را بگویم که اصلاً فرض کنیم من فقط یک دقیقه برای استقلال بازی کردم ولی این تیم در دوران مدیریت فریاد شیران قهرمان تهران شد. خب شما که آنقدر ادعا دارید، به من بگویید دستاورد حضورتان در استقلال چه بوده است؟
- با صراحت به بعضی دوستان میگویم خیالتان راحت، اصلاً دلم نمیخواهد مدیرعامل استقلال شوم و نمیشوم چون ۴۰ سال قبل روی صندلی نشستم که الان یک عده دوست دارند در اختیارشان باشد ولی اگر حرفی میزنم به خاطر این است که دلم برای استقلال میسوزد.
- مدیریت باشگاه استقلال دو جلسه مشورتی با پیشکسوتان گذاشت که حضور داشتم. در جلسه اول آقای تاجرنیا اصرار داشت بغل دست او بنشینم ولی گفتم جایگاه خودم را میشناسم و افراد پیشکسوتتر از نادر فریاد شیران هستند که باید آن بالا بنشیند. آقای تاجرنیا زنده هستند و میتوانید از خودشان بپرسید، ایشان به من گفت فرق شما با بقیه پیشکسوتان این است که مدیرعامل باشگاه استقلال هم بودهاید. حتی به من گفتند برای هیئت امنا پیشکسوتان استقلال کاندیدا شو ولی گفتم کاندیدا نمیشوم و به صورت غیر رسمی هر کاری از دستم بر بیاید، برای کمک به موسفیدان عزیز استقلال انجام خواهم داد.
- اگر به جای مجتبی جباری یک خارجی استقلال را قهرمان جام حذفی میکرد آیا بازهم او را عوض میکردند؟ جباری باید تحت عنوان سرمربی حفظ می شد. ای کاش مدیران استقلال به این پرسش هم جواب بدهند که واقعاً نفس حضور کلارنس سیدورف در استقلال چه بوده است؟ صرفاً اینکه حملات رژیم صهیونیستی به کشورمان را محکوم کرد؟ آیا این دلیل خوبی میشود برای اینکه با او قرارداد ببندیم و پول بدهیم؟ یا اینکه میگویند ساپینتو در زمان جنگ از مردم ایران حمایت کرد. آقاجان! ساپینتو وقتی جنگ تمام شد به ایران آمد و در روزهای جنگ که کنار مردم ما نبود.
- بعضی از پیشکسوتان استقلال طوری حرف میزنند که منافعشان تامین شود اما امثال من یا حسن روشن هیچگاه دنبال منفعت نبودهایم و صرفاً حقایق را میگوییم. من حتی در گفتگو با تمام وزرای ورزش هم تاکنون چیزی برای خودم نخواسته ام. نه پول خواسته ام و نه دنبال پست هستم.
- در مجلس ختم مرحوم بهبهانی با درخواست خانواده ایشان مقابل درب ورودی ایستادم و به مردم خوشامد میگفتم ولی وقتی مهدی تاج را دیدم، دستهایم را طوری گرفتم که با ایشان دست ندهم. بعداً عادل فردوسیپور از من پرسید چرا با تاج دست ندادی؟ گفتم با کسی که بارها از شما شکایت کرده، دست میدهی؟