گزیده‌ای از گفتگو شهرام شب‌پره با علی ضیا: بعد از انقلاب وقتی به آمریکا رسیدم آن قدر بیچاره بودم که پول تاکسی نداشتم / ابی زن ذلیل است/ اندی و کوروس را من آوردم/ اشتهار "معین" از پازوکی است

عصر ایران چهارشنبه 08 مرداد 1404 - 16:12
ناهید را من خواننده کردم...حسن شماعی زاده، خواننده می‌سازد...لس‌آنجلس جای داغونی است... موسیقی رپ باید اعتراضی باشد نه بی تربیتی...بزرگترین ترسم این است که قبل از مرگ نتوانم ایران را ببینم. 

 عصر ایران - شهرام شب‌پره خواننده، نوازنده و آهنگساز ایرانی مقیم لس‌آنجلس در سال‌های اخیر تلاش‌هایی داشته برای بازگشت به وطن تا بعد از حبیب محبیان و فریدون آسرایی، سومین خواننده مشهوری باشد که از آن طرف به ایران می‌آید. شهرام شب‌پره به تازگی در گفتگویی تصویری با علی ضیاء-از مجریان محصول سیمای جمهوری اسلامی- شرکت کرده و نوعی برون‌ریزی داشته نسبت به همکاران لس‌آنجلسی خود‌.

سینماروزان بخش‌هایی خواندنی از گفته‌های این خواننده را منتشر کرده است:

–بعد از کلاهبرداری اخير در کنسرت خداحافظی‌ام-ماجرای علیرضا امیرقاسمی-  دیگر به همه بدبین شده ام ولی باز فکر میکنم که نیش عقرب نه از سر کین است که اقتضای طبیعتش این است.

–صدای من ملودیک نیست، پس نیاز دارم به همراهی یک موزیک درجه یک.

فرهاد و داریوش و فریدون فروغی هیچکدام صدای ملودیک ندارند پس مجبور بودند آهنگ آرام بخوانند… 

–من آهنگ هیچکس را نمی توانم بخوانم و هیچکس هم نمی‌تواند آهنگ من را بخواند. من عاشق مارتیک م ولی شش و هشت من را مارتیک نمی‌تواند بخواند!

–ابی در خانه نشسته بود، من او را به امریکا آوردم و بجای لیلا فروهر کنار خودم در کاباره تهران برایش برنامه گرفتم ولی الان کجاست؟ جواب تلفن مرا هم‌ نمی‌دهد.

–ابی صدای رسایی دارد که وقتی داد می‌زند از این ور سالن تا آن ور سالن صدایش می‌رسد ولی من چنین صدایی ندارم!

–ویگن گیتار را آورد به موسیقی پاپ و من سازهای بادی را آوردم. من نمی‌توانم کسی را خواننده کنم بجز آنهایی که خواندن، بلدند.

آهنگسازان مولف هستند که خواننده میسازند، فرید زلاند خواننده میسازد، حسن شماعی زاده، خواننده می‌سازد، انوشیروان روحانی خواننده میسازد، جهانبخش پازوکی خواننده میسازد، اشتهار معین از پازوکی است، هایده محصول صادق نوجوکی است! 

–ناهید را من خواننده کردم چون برایش آهنگهایی ساختم منطبق با صدایش. آهنگی ساختم برایش با مطلع “دلکم دلبرکم…” که با آن میلیونها دلار پول درآورد.

–بیژن مرتضوی و شماعی زاده خواننده شدند چون خودشان برای خودشان آهنگهای خوبی ساختند.

– بعد از انقلاب وقتی به آمریکا رسیدم آن قدر بیچاره بودم که پول تاکسی نداشتم و از خانه پیاده می رفتم تا کلاب ولی وقتی آهنگ دیار را ساختم و گل کرد آن قدر درآمد ایجاد شد که با پولش ۷ خانه خریدم! فرخ آهی و اردشیر فرح و انوشیروان روحانی و منوچهر چشم آذر اولین موزیسین هایی بودند که در آمریکا به پست هم خوردیم و کلی خاطره داریم. 

— به تنهایی پنج ارکستر درست کردم و درنهایت همه مرا تنها گذاشتند حتی ارکستر بلک کتس برای من است که شهبال برداشت و رفت…من کم نیاوردم و باز کار کردم. 

–شهره صولتی و اندی و شاید بیژن مرتضوی به خاطر مردم و بدون پول می‌خوانند ولی بقیه خوانندگان همه پولکی هستند.

–برخلاف شایعات، گوگوش رفیقم است و اصلا حرفی علیه او نزدم و به خودش هم گفتم و او هم گفت: این چرت و پرت ها را گوش نکن.

–پسر ناتنی ابی نگذاشت ما دوباره ارتباط بگیریم، اگر پسر تنی بود چه میکرد؟ ابی و شهره و ستار و شاهرخ و ناهید و اندی و کوروس و شهرام صولتی خواننده‌هایی هستند که در آمریکا هرچه شدند مدیون من هستند.

–بین سالهای ۶۰-۶۱ خورشیدی هرچه آهنگ در لس‌آنجلس ساخته شد یا من ساختم یا در آنها نوازنده بودم. اینکه پیتزا دلیوری بودم کاملا دروغ است چون جز آهنگ سازی کاری بلد نیستم.

–زندگی من شش و هشت است. مخالف پلی بک خوانی جوانان هستم چون خواننده جوان باید لایو بخواند. خودم چهل شب کنسرت گذاشتم و همه هم اجرای زنده.

–در تمام قطعاتم، دو صدا خوانده ام چون کیفیت صدا را بالا ببرم. صدایم به درد موسیقی سنتی نمیخورد.

یک بار سیاوش قمیشی را گفتم لب می‌زند ولی من اشتباه کردم. قمیشی را دوست دارم و باز باید کار کنیم. البته فقط پنجاه درصد که لب میزد را اشتباه گفتم ولی اینکه سیم‌های ارکسترش در گلدان بود، درست گفتم. 

–لس‌آنجلس جای داغونی است و همه میوه هایش و غذاهایش هورمونی است، امنیت هم که هیچی. هرچه میخوری ورم میکنی. بیمه های درمانی آمریکا هم تعریفی ندارد.

— موسیقی رپ در زندان پا گرفته و باید اعتراضی باشد نه بی تربیتی و اینکه مثلا از شورت و لباس زیر بخوانند اصلا ربطی به رپ ندارد و یک مسیر انحرافی است. رپ‌خوان نسبتا خوب تتلو بود و خیلی زودتر از اینها شهرام آذر(سندی) یک سری قطعه رپ خوب مثل بیکاری، سرباز، متلک و… خواند.

داریوش آدم باجراتی است و مشکل من و داریوش در زمان اعتیاد و بدبختی داریوش بود و واقعا داریوشِ معتاد از خود بیخود بود. داریوش در اوج اعتیاد پدری از ما درآورد که نگو… حدود سی سال پیش من و مهستی و داریوش یک‌تور کنسرت داشتیم دور دنیا. داریوش در سفر خیلی عصبی بود و مثلا یک شب گفت من باید اول بخوانم. من گفتم اگر اول بخوانی نصف جمعیت می‌روند… روز بعد گفت میخواهم آخر بمانم…روز بعد گفت ارکستر به مهستی نمی‌دهم و… کلی داستان دیگر.

یک جا هم که اصلا داریوش نخواند و دعوا شد و درگیری. 

چند سال بعد داریوش خودش آمد و گفت من بد کردم و من رویش را بوسیدم و گفتم چاکریم و عين برادریم. 

گزیده‌ای از گفتگو شهرام شب‌پره با علی ضیا: ابی زن ذلیل است/ اندی و کوروس را من آوردم/ داریوش گغت گفت من بد کردم

 

–ابی زن ذلیل است و رفقای چهل ساله اش را به خاطر زنش کنار گذاشت و متاسفانه کاری کردند ابی روی استیج بخوابد.

–داشتیم با ابی در آلمان می‌خواندیم که یکدفعه گفت دندانم افتاد و پنج دقیقه بعد گفت دندان را پیدا کردم و گذاشت سرجایش!

–شادمهر بسیار هنرمند است ولی هنرمندی است که آن تشخص و پرنسیب هنری را ندارد! هنرمند هم باید هنر داشته باشد و هم تشخص و ۹۰درصد خوانندگان ما، هنرمند واقعی نیستند.

 

-در ایران، بهشت را روی زمین دیدیم. 

 

–چرا اجازه نمی‌دهند ما در ایران بخوانیم؟ چطور خوانندگان داخلی به آمریکا میایند و می‌خوانند پس چرا ما نباید به زادگاه مان برویم و بخوانیم؟

–اندی و کوروس را من آوردم و از همان اول بهشان دستمزد دادم شبی صد دلار.

 

شهرام آذر/سندی هم موزیسین خوبی بود و هم گروهش بسیار شکمو و غذاخور بودند. اینها ارکستر ابی بودند و ابی آنها را آورد خانه من و من یک هفته پذیرایی ویژه از آنها کردم و آنها یخچال مرا خالی کردند اما درنهایت ابی یک تشکر نکرد. 

 

–علیرضا امیرقاسمی که الان از من شکایت کرده، را پدرش پیش من آورد و من پیش کوروش بی بی یان بردمش تا تدوین یاد بگیرد. حتی عاشق دختری شد و من برایش وساطت کردم که برود با آن دختر ازدواج کند و زن بگیرد. بعد هم امیرقاسمی و فرزان دلجو باجناق شدند ولی فرزان جدا شد…حالا باید بگویم متاسفم که تور خداحافظی ام را با امیرقاسمی قرارداد بستم و کار به اینجا کشید.

 

–چند سال قبل از انقلاب، آمریکا بودم و با ابی در نیویورک بودم و بعد رفتم لس آنجلس و برگشتم ایران. برای برگشت به آمریکا، لیلا فروهر میخواست بیاید که ویزا ندادند و شهره صولتی بجایش آمد. در نیویورک رفته بودم صفحه های بیتلز را بخرم که پلیس آمد و گفت این همه صفحه میخواهی چکار؟ گفتم میخواهم ببرم برای دوستانم در ایران. 

مرا ول کردند که بروم ولی یکهو پول‌هایم ریخت، پلیس هم مشکوک شد، گیر داد و من هم پلیس را زدم، آنها مرا بازداشت کردند و کلی در خیابانها مرا گرداندند آن هم با دست بسته‌. خلاصه ما را انداختند زندان و سرانجام از یک آبدارچی یک سکه گرفتم که تلفن بزنم به احمد مسعود صاحب کاباره تهران. بعد رفتیم دادگاه و آنجا گفتم‌ مقصرم و ۵۰ دلار جریمه دادم و‌…

–عشق را دوست دارم و از نفرت بدم می‌آید.

–عاشق ری چارلز، بیتلز، مایکل جکسون و جیمز براون هستم.

–اگر انسان نبودم دوست داشتم عقاب بودم.

–اگر خدا را ببینم بهش می‌گویم: چرا آدم بدبخت روی زمین زیاد است.

–اگر خدا مرا ببیند می‌گوید: تو بنده بدی نبودی‌‌‌…

–زندگی چیزی نیست جز گذران وقت الکی تا تمام شود‌.

بزرگترین ترسم این است که قبل از پروازم-مرگ- نتوانم ایران را ببینم. 

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.