همشهری آنلاین_فاطمه عسگرینیا:آخر سر میگوید: «مسیر را بلد هستید، راهنمایی کنید. نمیتوانم از نقشه کمک بگیرم.» خیالش که با پاسخ بله مسافر راحت میشود، بحث را عوض میکند و از جنگ ۱۲ روزه میگوید و تأثیرات منفی و مثبتش در جایگاه بینالمللی ایران، بعد هم گذری به موضوعات اقتصادی روز میزند و نقلقولهایی از وزرا، وکلا و مسئولان ذیربط روایت میکند. آنقدر چانهاش گرم شده که حتی هنگام رسیدن به مقصد هم چند لحظهای میایستد تا جملههای پایانیاش کامل شود و در آخر میگوید این همه بگوییم و سر شما را به درد بیاوریم؛ آخرش که چه!؟»
از گپ ساده تا فاجعه!
حتما برای شما هم اتفاق افتاده که سوار تاکسی اینترنتی شوید و به محض نشستن در آن با رانندهای روبهرو شوید که یا از آسمان و زمین نالان و گریان است و دائم غر میزند یا خود را علامهدهر میداند و از هر دری سخن میگوید؛ حتی خیلیهایشان هم پا را فراتر میگذارند و بحثهای خصوصیتر راه میاندازند و موجب آزار و اذیت مسافران میشوند. مصداق این سخن هم پروندههای قضاییای است که در همین رابطه در مراجع قضایی باز است؛ یکی مثل پرونده الهه حسیننژاد و قتل تلخی که مدتها جامعه را تحتتأثیر خود قرار داده بود.
آرامش پولی!
چند روزی است تصویر فعال شدن گزینه «سفر در سکوت» برای اپلیکیشن یکی از تاکسیهای اینترنتی در فضای مجازی دست بهدست میچرخد. در شرح این گزینه هم آمده: «مسافر با فعال کردن این گزینه مبلغ مشخصی را به هزینه سفر خود اضافه میکند و تا مقصد راننده هیچ صحبتی با مسافر نخواهد کرد.» اما این پایان ماجرا نیست؛ چراکه اگر راننده خواهان همصحبتی با مسافر حین سفر باشد، میتواند مبلغ واریزی مسافر را ضربدر ۲ کرده و برگرداند و اینگونه سکوت سفر را بشکند! کاربران فضای مجازی به شوخی و جدی معتقدند این روال تا خالی شدن جیب راننده و مسافر ادامه خواهد داشت و گروهی این شیطنتهای فضای مجازی را بهانهای برای پول درآوردن در تاکسیهای بیرحم اینترنتی میدانند؛ البته پیگیریهای ما حکایت از این دارد که این گزینه فعلا بهصورت آزمایشی برای تعدادی از مشترکان این اپلیکیشنها فعال است و برای همه هنوز فعال نشده است؛ بهخاطر همین اطلاعرسانی جامعی درباره آن بهصورت مشخص صورت نگرفته است، اما همین موضوع خودش بهانهای است برای اینکه به این مسئله دقیق شویم که چرا اینقدر تحلیل و بحث و گفتوگو در تاکسیهای ما رونق دارند.
تحلیلهای راننده تاکسی
قصه مباحثههای داخل تاکسی چه اینترنتی و چه تاکسیهای نوستالژی قصه امروز و دیروز نیست و آنقدر سر دراز دارد که حتی حالا بهعنوان یک کنایه هم برای تحلیلات سطحی موضوعات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی تحت عنوان تحلیلات راننده تاکسی از آن یاد میشود. دلیلشان هم این است: «ما از آنجا که مدام در شهر میچرخیم و با آدمهای مختلف سروکار داریم و گپ میزنیم برای خودمان به «هاب های» خبری تبدیل شدهایم که البته بهصورت غیررسمی عمل میکنیم.»
فضای گفتوگو نداریم!
تقی آزاد ارمکی، جامعهشناس در گفتوگو با همشهری با اشاره به پیشینه محفلی تاکسیها در ایران میگوید: تاکسیها اساسا از بدو ورودشان در ایران محل گپوگفت بودهاند و هرچه مسافر بیشتر و مسیر طولانیتر شود، این گفتوگوها بیشتر میشود؛ حتی در تاکسیهایی که راننده با توسل به کاغذی از مردم میخواهد بحث سیاسی نکنند؛ همین نوشته بهانهای میشود برای باز کردن بحثهای سیاسی. درواقع اگر بخواهیم شفاف در اینباره صحبت کنیم ما امروزه در تاکسی هم شاهد تبادل اطلاعات و اخبار هستیم و هم انتقال تجارب فردی، آموزش فرهنگ عمومی، بایدها و نبایدها و در نهایت گپ درباره ترسها، آینده و نقاطقوت و ضعف جامعه.
شکار جوانان
به اعتقاد آزادارمکی شکلگیری این مباحث و انتقال نظرات و رونمایی از شخصیتهای افراد گاه باعث میشود جوانان ما از سوی افراد سودجو در همین محفل تاکسی شناسایی و شکار شوند؛ مسئلهای که ممکن است عواقب خوبی برای آنها در پی نداشته باشد.
این جامعهشناس علت شکلگیری این مباحث را در درجه اول نبود محافل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مشخص اعلام میکند و معتقد است در سایه از دست دادن کارکرد اصلی رسانههای قدیمی مثل صدا و سیما بین مردم جامعه، امروز مردم این اخبار را همراه با شایعهها در تاکسی و از همدیگر دریافت میکنند: «درواقع اگر ما به تعداد کافی کافههای محلی، محافل اجتماعی و تشکلهای مردمنهاد داشته باشیم که مردم گردهم در آنها درباره دغدغههایشان حرف بزنند، دیگر فضای تاکسی محفلی برای انتقال همه این تجارب و دغدغهها نخواهد بود و سفر با تاکسی به یک تعامل شهروندی سالمتر تبدیل میشود.»
جای گعدههای محلی خالی است
حسین امامیجاجرمی، جامعهشناس هم در گفتوگو با خبرنگار همشهری ریشه تمام این رفتارهای اجتماعی مردم در تاکسیها، چه از سوی رانندههای تاکسی و چه از سوی مردم را نبود فضاهای گفتوگوی اجتماعی میداند: «این فضاها در گذشته در قالب قهوهخانههای قدیمی، گعدههای محلی کوچک و بزرگ، کتابخانههای محلی و... بود، اما این روزها این بسترها خیلی کمتر در جوامع محلی ما دیده میشوند؛ مثلا ما هیچ شعبه محلی برای احزاب سیاسی نداریم تا طرفداران هر حزب با اهالی محله و همسایههای خود درباره موضوعات سیاسی پیشرو گپ بزنند؛ بهخاطر همین همه این بحثها و گفتوگوها به سفرهای درونشهری مردم و دورهمیهای چنددقیقهای یا چندساعته داخل تاکسی منتقل میشود.»