تجاوز آمریکایی-صهیونیستی علیه ایران، نقطه عطفی در آگاهی جهانی بود

خبرگزاری مهر سه شنبه 07 مرداد 1404 - 15:21
مدیر مرکز مطالعات استراتژیک نگاه نو گفت: تجاوز آمریکایی-صهیونیستی علیه ایران، نقطه عطفی در آگاهی جهانی ایجاد کرد.

خبرگزاری مهر؛ یادداشت مهمان - محمدعلی صنوبری، مدیر مرکز مطالعات استراتژیک نگاه نو: در نزاعی که چندین دهه به طول انجامیده است، جمهوری اسلامی ایران همواره هدف حملات و فشارهای مداوم ایالات متحده آمریکا، کشورهای غربی و رژیم صهیونیستی قرار گرفته است. از سال‌ها پیش، غرب تلاش کرده ایران را عامل «بی‌ثبات‌کننده» امنیت در خاورمیانه و جهان جلوه دهد، در حالی که واقعیات میدانی دقیقاً عکس این ادعا را ثابت می‌کنند.

در همین راستا، تجاوز اخیر صهیونیستی-آمریکایی علیه ایران، بار دیگر نفاق شعارهایی چون «امنیت بین‌المللی» و «حقوق بین‌الملل» را آشکار ساخت. آنچه روی داد، صرفاً یک عملیات نظامی محدود نبود، بلکه اعلامی آشکار بود مبنی بر اینکه غرب، در رأس آن رژیم صهیونیستی، هیچ‌گونه وجود یک کشور مستقل و دارای حاکمیت که ابزار قدرت و دانش در اختیار داشته باشد را تحمل نمی‌کند. در این تجاوز، تأسیسات هسته‌ای ایران هدف قرار گرفتند، در حالی که این مراکز تحت نظارت کامل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی قرار داشته و این آژانس در گزارش‌های متعدد خود تأکید کرده است که برنامه هسته‌ای ایران هیچ انحرافی به سوی تسلیحاتی شدن ندارد. با این وجود، این نظارت‌ها مانع از گستاخی و تکبر غرب نشد. بلکه انگیزه حمله، حفظ برتری نابرابر به نفع رژیم صهیونیستی بود؛ رژیمی که بیش از ۲۰۰ کلاهک هسته‌ای در اختیار دارد، بی‌آنکه تحت هیچ‌گونه نظارتی یا پاسخگویی بین‌المللی قرار گیرد.

این جنگ، صرفاً متوجه ایران نبود، بلکه پیامی آشکار به تمام کشورهای منطقه و جهان بود که حتی دستیابی به ابزار قدرتِ صلح‌آمیز نیز امری ممنوعه تلقی می‌شود. هر کشوری که از مدار سلطه آنان خارج شود، هدفی مشروع برای تخریب و نابودی خواهد بود. شواهد آن را می‌توان در حملاتی دید که نه‌فقط تأسیسات هسته‌ای، بلکه مناطق مسکونی، بیمارستان‌ها، زیرساخت‌ها، و حتی خانه‌های دانشمندان، فرماندهان نظامی و چهره‌های سیاسی را هدف قرار دادند. همه این جنایات تحت پوشش «دفاع مشروع پیش‌دستانه» صورت گرفت؛ مفهومی که هیچ مبنای حقوقی ندارد و ساخته و پرداخته ذهن آمریکا و رژیم صهیونیستی است برای توجیه تجاوز و تطبیق منشور ملل متحد با اهداف استعمارگرانه‌ی نوینشان.

خطرناک‌تر آنکه، تجاوز تنها به زیرساخت‌ها و نهادهای نظامی محدود نشد، بلکه مستقیماً مغزها و دانشمندان را هدف گرفت. رژیم صهیونیستی، دانشمندان هسته‌ای ایرانی را ترور کرد؛ تنها «جرم» آنان، توسعه دانش هسته‌ای در مسیر اهداف صلح‌آمیز بود. هیچ‌گونه مدرکی مبنی بر تلاش این دانشمندان برای نظامی‌سازی برنامه هسته‌ای ایران وجود نداشت. آنان در حال توسعه کاربردهای صلح‌آمیز در حوزه‌هایی مانند پزشکی، کشاورزی و صنعت بودند. دردناک آنکه بیش از یک میلیون بیمار ایرانی، شامل بیماران سرطانی، غدد و بیماری‌های مزمن، وابسته به داروهایی بودند که در راکتور تهران تولید می‌شد و طی سال‌های متمادی، به دلیل تحریم‌های ظالمانه آمریکا از این داروها محروم ماندند.

این واقعیت‌ها، تمام بهانه‌هایی را که رژیم صهیونیستی و دولت‌های غربی برای توجیه تجاوز خود مطرح می‌کنند، باطل می‌کند. در حالی که آمریکا مدعی است نگران گسترش سلاح‌های هسته‌ای است، اما در عمل از زرادخانه‌ی هسته‌ای عظیم رژیم صهیونیستی حمایت می‌کند و تمام پوشش‌های لازم را برای ادامه اشغال‌گری، تجاوز و تهدیدهایش فراهم می‌سازد. اسرائیل، به جای آنکه مورد بازخواست قرار گیرد، بالاتر از قانون قرار گرفته و چنان رفتار می‌کند که گویی تمام جهان تابع اراده آن است. فاجعه‌بارتر آنکه، این رژیم پا را فراتر نهاده و خطوط قرمز را زیر پا گذاشت، زمانی که آشکارا رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران را تهدید به ترور کرد؛ تهدیدی بی‌سابقه علیه قوانین بین‌المللی و بی‌احترامی آشکار به احساسات بیش از یک و نیم میلیارد مسلمان در سراسر جهان. این تهدید، که متوجه یک نماد بزرگ اسلامی بود، صرفاً تهدیدی علیه ایران نبود، بلکه پیامی بود به همه ملت‌های مسلمان که پروژه مقاومت که امروز تهران نمایندگی آن را برعهده دارد، دشمن اصلی پروژه صهیونیستی-غربی محسوب می‌شود.

با این حال، پاسخ ایران کوبنده بود. این جنگ، صفوف جهان اسلام را متحد کرد و بار دیگر به جهانیان نشان داد که جمهوری اسلامی ایران نه‌تنها در موضع ضعف نیست، بلکه یک قدرت واقعی است که محور آگاهی و رهایی در جهان را رهبری می‌کند؛ محوری که در برابر سلطه‌پذیری ایستاده و بر عزت و حاکمیت ملت‌های آزاده تأکید دارد.

تجاوز آمریکایی-صهیونیستی علیه ایران، نقطه عطفی در آگاهی جهانی ایجاد کرد و چشم‌انداز بین‌المللی را با شدت بی‌سابقه‌ای بازتعریف نمود.

امنیت جهانی را نه برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز ایران که تحت نظارت دقیق بین‌المللی است، بلکه امپراتوری‌هایی تهدید می‌کنند که حقوق بین‌الملل را ابزاری گزینشی می‌دانند؛ زمانی که منافعشان اقتضا کند، آن را اجرا می‌کنند و در غیر این صورت، نادیده‌اش می‌گیرند.

حمله اخیر، پرده از چشمان بسیاری در جنوب جهانی برداشت و نخبگان سیاسی برخی کشورها را که دچار تردید بودند، وادار کرد بپذیرند که آنچه رخ داد، یک مناقشه فنی پیرامون غنی‌سازی اورانیوم نبود، بلکه حمله‌ای به اصل حاکمیت بود. ایران، با وجود پایبندی‌اش به معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) و تعهدات مندرج در توافق‌نامه پادمان، هدف تجاوز خارجی قرار گرفت، بی‌آنکه تعهدات بین‌المللی خود را نقض کرده باشد. همین امر، ماهیت گزینشی و یک‌جانبه‌گرایانه استانداردهای غرب را افشا می‌کند.

ادعای آنچه «دفاع مشروع پیش‌دستانه» خوانده شد، تنها اهانتی حقوقی به فهرست جنایات موجود افزود. ماده ۵۱ منشور سازمان ملل متحد، حمله پیش‌گیرانه به کشوری که هیچ اقدام خصمانه‌ای نکرده را مجاز نمی‌داند، بلکه دفاع مشروع را تنها در پاسخ به تجاوز مسلحانه فعلی تعریف می‌کند. هرگونه تفسیر دیگر، تحریفی آشکار از اصول حقوق بین‌الملل و تلاشی فاحش برای مشروعیت‌بخشی به تجاوز است.

بسیاری از کشورها، به‌ویژه کشورهای مستقل و رها از وابستگی به غرب، این تجاوز را محکوم کردند و آن را نقض صریح ماده ۲ (۴) منشور ملل متحد دانستند؛ ماده‌ای که استفاده یا تهدید به زور علیه حاکمیت هر کشوری را ممنوع می‌کند. همچنین این تجاوز با قطعنامه‌های شورای امنیت ۴۸۷ (۱۹۸۱) و ۲۲۳۱ (۲۰۱۵)، و با اصول اساسی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در تضاد بوده و با مفاد کنفرانس عمومی آژانس درباره حفاظت از تأسیسات هسته‌ای صلح‌آمیز نیز مغایرت دارد.

آنچه بیش از پیش خشم‌برانگیز است، اینکه این تجاوز نه‌تنها متوجه اهداف استراتژیک بود، بلکه به شکلی سیستماتیک غیرنظامیان و زیرساخت‌های غیرنظامی را هدف گرفت؛ امری که بر اساس حقوق بین‌الملل، مصداق جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت است. در این تجاوز، بیش از ۱۰۶۴ غیرنظامی به شهادت رسیدند، از جمله ده‌ها زن و کودک، حتی نوزادان. خودروهای غیرنظامی در خیابان‌های تهران هدف قرار گرفتند، مانند فاجعه میدان تجریش، که در آن خودروها در انتظار چراغ راهنمایی بودند و مستقیماً از سوی رژیم صهیونیستی مورد حمله قرار گرفتند. صحنه‌ای خونین و دلخراش که تصاویر آن در سراسر جهان منتشر شد و ده‌ها کشته و مجروح به جا گذاشت، و به نمادی از فاجعه انسانی تبدیل شد که بی‌گناهان را بی‌هیچ توجیه نظامی هدف قرار داد.

تأسیسات درمانی و بیمارستان‌ها نیز هدف قرار گرفتند، در چارچوب راهبردی برای فلج کردن توان مقاومت جامعه ایرانی، در نقض فاحش همه عرف‌های بین‌المللی مربوط به حفاظت از مراکز و مؤسسات درمانی در زمان جنگ. همچنین زندان «اوین» نیز هدف قرار گرفت و شماری از زندانیان و کارکنان آن به شهادت رسیدند؛ موضوعی که ماهیت انتقام‌جویانه این تجاوز و بی‌اعتنایی به تمایز میان اهداف نظامی و غیرنظامی را آشکار ساخت؛ تمایزی که باید بر اساس حقوق بین‌الملل بشردوستانه خط قرمز محسوب شود.

در یکی از فجیع‌ترین جنایاتی که رسانه‌ها ثبت کردند، رژیم صهیونیستی در منطقه «آستانه اشرفیه» دست به کشتار جمعی زد و منزل یک خانواده از بستگان یک دانشمند ایرانی را هدف قرار داد. در این جنایت، دست‌کم ۱۵ نفر از جمله زنان و کودکان به شهادت رسیدند، در حمله‌ای وحشیانه که هیچ عنصر نظامی در آن وجود نداشت. این کشتار، اعلامی آشکار بود که صرفاً داشتن دانش در ایران می‌تواند به «جرمی» تبدیل شود که مجازات آن مرگ است.

در پرتو این تجاوز، اکنون کاملاً روشن است که تقابل میان ایران و محور صهیونیستی-آمریکایی، صرفاً یک اختلاف سیاسی سنتی نیست، بلکه رویارویی دو پروژه متضاد است: پروژه سلطه و توسعه‌طلبی در برابر پروژه حاکمیت و رهایی. پاسخ ایران به این تجاوز، تأخیری نداشت و در سطوح مختلف صورت گرفت. در بعد نظامی، ایران نشان داد که ابزارهای بازدارندگی کافی برای بازتعریف توازن قوا در منطقه در اختیار دارد، و حتی توانست معادله بازدارندگی جدیدی را تحمیل کند که منطقه تاکنون نظیر آن را تجربه نکرده بود. ضربات دقیق و متمرکز به مواضع حساس رژیم صهیونیستی، در عملیاتی که محافل بین‌المللی آن را بسیار هدفمند و حساب‌شده توصیف کردند، تنها بخشی از پاسخ ایران بود.

اما پاسخ مهم‌تر، سیاسی، فرهنگی و رسانه‌ای بود. ایران توانست چهره واقعی رژیم صهیونیستی و آمریکا را به ملت‌های جهان، به‌ویژه در کشورهای در حال توسعه که همواره از استکبار غرب رنج برده‌اند، نشان دهد. تجاوز ماه ژوئن، به‌مثابه لحظه‌ای از بیداری جمعی بود که بسیاری را وادار به بازنگری در درکشان از منازعه جهانی کرد.

از این رو، شاهد حمایت گسترده مردمی در خیابان‌ها در جهان بودیم؛ از جاکارتا تا بیروت، از صنعاء تا اسلام‌آباد، از نیویورک تا لندن. میلیون‌ها نفر برای دفاع از تهران به خیابان آمدند؛ نه فقط از سر عشق به ایران به عنوان یک کشور، بلکه با درکی عمیق از اینکه ایران امروز نوک پیکان مقاومت در برابر نظم بین‌المللی ظالمانه است.

و در پایان، تهران بار دیگر مفهوم حاکمیت را بازتعریف کرد و ثابت نمود که دفاع از آن تنها با کلمات نیست، بلکه با ایستادگی و فداکاری معنا می‌یابد. اگرچه این جنگ، بسیاری از جنایات را برملا ساخت، اما در عین حال، چهره ملت‌ها را نیز نشان داد؛ اینکه چه کسانی کنار مظلومان ایستادند و چه کسانی با ظالم همدست شدند. تاریخ به یاد خواهد داشت که در لحظه‌ای سرنوشت‌ساز از این قرن، ملت ایران ایستاد و در برابر طغیان جهانی، «نه» گفت. و این «نه»، سرآغاز تحولی بزرگ در مسیر تاریخ خواهد بود.

منبع خبر "خبرگزاری مهر" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.