به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین؛ کمتر از دو ماه است که با تصمیم مدیران ارشد فولاد خوزستان، یکی از چهرههای آشنای ورزش ایران در رأس باشگاه فرهنگیورزشی فولاد قرار گرفته است.
کیهان نوشت:محمد محمدی، دروازهبان اسبق تیم ملی فوتبال ایران و باشگاههای پرسپولیس و استقلال، که چند سالی است در حوزه مدیریت ورزشی فعالیت میکند، بهعنوان مدیرعامل فولاد منصوب شد؛ اتفاقی که موجی از امید را در دل هواداران این تیم خوزستانی زنده کرد.
هوادارانی که طی سالهای گذشته، بارها شاهد روی کار آمدن مدیرانی از بیرون بدنه ورزش – عمدتاً بدون شناخت کافی از مسائل فنی، فرهنگی و اجتماعی باشگاه – بودهاند و همین عدم ثبات مدیریتی، آرامش را از تیم و طرفدارانش سلب کرده است. در این شرایط، انتخاب مدیری برخاسته از دل ورزش، آشنا به فضای فوتبال ایران و البته با سابقهای روشن، میتواند نویدبخش دورانی جدید در فولاد باشد؛ دورانی که در آن تصمیمسازیها براساس منطق، تخصص و تعهد شکل بگیرد.
با این حال، و در شرایطی که محمدی برخلاف بسیاری از مدیران پروازی پیشین، بهجای تکیه زدن بر صندلیاش در تهران، حتی در وضعیت جنگی و ناپایدار استان، بارها و بارها بهصورت زمینی به خوزستان رفت تا مستقیماً در جریان امور باشد و برنامههایش را از نزدیک دنبال کند، خیلی زود با تحرکاتی از بیرون بدنه باشگاه روبهرو شد. تحرکاتی که نهتنها عجیب نیست، بلکه در ساختار آشفته ورزش ایران، بهخصوص در فوتبال که افراد دارای مسئولیت آن اغلب با دخالتهای سیاسی صاحب منصب میشوند به امری رایج تبدیل شده؛ بهویژه زمانی که مدیری با سلامت کاری و انگیزه اصلاحات وارد میدان میشود.
در فوتبال ایران، گردش مالی غیرشفاف و منافع گسترده پشتپرده، بسیاری از مدیران و دلالان را به مقاومت در برابر هرگونه تغییر اصولی و سالم سوق میدهد. طبیعی است که در چنین فضایی، با مدیری مانند محمدی که نه اهل زد و بند است و نه تسلیم فشارها میشود، دچار اصطکاک شوند و با آویزان شدن به افرادی بیرون ورزش و دارای مسئولیت در بخشهای مهم استانی و ... برای خود کلاه ببافند و ...
در این گیرودار، ماجرا وقتی نگرانکنندهتر میشود که خبر میرسد برخی از مسئولان ارشد استانی، عامدانه یا از سر ناآگاهی، به فکر برکناری محمد محمدی افتادهاند. یکی از این مسئولان که وظیفه اصلیاش رسیدگی به انبوهی از مشکلات ریز و درشت خوزستان است حالا بهجای تمرکز بر اولویتهای حیاتی مردم، تمرکزش را بر تغییر مدیریت یک باشگاه فوتبال گذاشته و در تلاش است تا با اعمال نفوذ، تغییراتی ناگهانی در رأس فولاد رقم بزند! آنهم در این روزهای پس از جنگ و در شرایطی که رییس جمهور محترم به گفته یکی از وزرای ایشان در تلاش برای حفظ اتحاد و انسجام جامعه بوده و حتی از ایرانیان خارج کشور برای بازگشت به وطن دعوت شده است و ...
حال در این فضا، یکی از این مقامات ارشد استانی که وظیفه اش اجرای سیاستها و برنامههای دولت در سطح استان است بی توجه به این مهم تلاش میکند تا در اتفاقات فولاد خوزستان دخل و تصرف داشته باشد.
سؤال مهم اینجاست: آیا فولاد خوزستان بار دیگر باید قربانی دخالتهای بیرونی و تصمیمهای غیرورزشی شود؟ آیا باید اجازه داد مدیرانی که هنوز فرصت اجرای برنامههایشان را پیدا نکردهاند، بهراحتی حذف شوند فقط به این دلیل که منافع عدهای را به خطر انداختهاند و جای سوگلیهای افراد غیرورزشی را تنگ کردهاند؟
اگر امروز این رویه ادامه پیدا کند، فولاد نهتنها از ثبات مدیریتی محروم میماند، بلکه بار دیگر به چرخهای بازمیگردد که در آن دلالها، واسطهها و سیاستبازها، جای تصمیمسازان حرفهای و دلسوز را میگیرند.