ایرج خان جنتی! خورشیدِ پشت ابر منتظر صدای ماست

برترین‌ها سه شنبه 07 مرداد 1404 - 11:54
خبر آمده که خالق هفت دهه از خاطرات ایرانی‌ها این روزها در ۷۸سالگی با بیماری زوال عقل دست‌وپنجه نرم می‌کند و به دنبال تشدید وضعیت بیماری، در حال حاضر در بیمارستان بستری است.

برترین‌ها: خبر آمده که خالق هفت دهه از خاطرات ایرانی‌ها  این روزها در ۷۸سالگی با بیماری زوال عقل دست‌وپنجه نرم می‌کند و به دنبال تشدید وضعیت بیماری، در حال حاضر در بیمارستان بستری است. اویی که پنج دهه قبل از  گسترده‌ی رویا  نوشته بود حالا در مسیری دشوار افتاده.  قله‌ رفیع ترانه‌ی فارسی و از پیشگامان مسیر درخشانی که با عنوان«ترانه‌ی نوین» از آن یاد می‌شود. جنتی‌عطایی خالق خوش‌ساخت‌ترین ترانه‌های روایی فارسی است؛ ترانه‌هایی با طرح‌واره‌هایی به‌اندازه و خوش‌ساخت، میزانسن‌هایی دقیق، بیانی موجز و لحنی هنرمندانه.

سایت-ایرج

اما ما می‌دانیم خورجین قلب ایرج خان همواره بوی عشق و زندگی داده. با او هم درگیر عاطفه شدیم و هم تحمل کردیم. با او می‌شد فصل بد خاکستری را از سر گذراند و برای کوچ شب‌هنگام وحشت، پل رهایی ساخت.  خاصیت عشق دچار شدن و گرفتاری‌ست و چه خوب که اویی بود تا همه این‌ها را ترانه کند بر لب‌های ما. 

 اما اینکه بخت ما اینقدر بلند بوده تا ترانه‌های ایرج و هم‌نسلانش را بر لب زمزمه کنیم هم نکته‌ای‌ست که در میان هیاهوی زندگی ماشینی امروز شاید کمتر دیده شده. او یاور همیشه مومن ما در این سال‌ها بوده و حیف و صدحیف که این کلمات برای قلب پاک او کم  و ناچیزند.

 آقای جنتی عطایی این بار نوبت ماست که به شما بگوییم: "ای به داد من رسیده تو روزای خود شکستن." 

ایرج خان باور کنید یا نه ما به  شما خیلی محتاجیم. شمایی که بر بام قله زندگانی ایستادید  و این روزها کنج عزلت  را انتخاب کردید. کاش بودید و برای این روزها هم ترانه‌ای می‌نوشتید تا عزای دوری دستان ما  از بوی رخوت تهی شود. کاش این جشن دلتنگی زود به پایان برسد. کاش دوباره جاده‌هامون به خورشید برسند.

خرمن رخوت ما در این روزها عجیب شده. پشت درب فردا ماندیم؛ دل ما دریاییه و چشمه زندونمونه؛ یادتان که نرفته؟ این را که خوب می‌دانید ایرج خان.   ترس ما از بی‌رحمی شب نیست؛ ترس ما از این اخبار دلهره‌آور است که از شما مخابره می‌شود. پس سهم ما از معراج این زندگی چیست؟

123چ

هنوز داغ رفتن رفیق شفیقتان،  بابک بیات  تازه‌ست. ایرج خان کاش این روزها در خانه بودید  و می‌دیدید  که شهر ما شهر یار نیست. کاش باز هم مارا با همنشینی کلمات دلنشینتان  به خانه می‌رساندید. 

راستش را بخواهید یا نه حال ما این روزها با حال شمایی که آن  ینگه دنیا هستید تفاوتی ندارد. هر دو در غربت زندگی گرفتاریم. گریه ما را برده و پرنده پر سوخته , آیینه هم اتفاقا چین خورده. کسی غیر از شما و آن چند نفر از دوستانتان که سرشان سلامت، برای دلتنگی‌های ما نمانده. میون رنگین کمون خاطرات ما شما و اردلان و شهیار پررنگید. بابک و واروژان هم که سهم خود را دارند. آن‌هایی که سروده‌هایتان را آواز کردند هم صدایشان در گوشمان همواره  جاری‌ست. 

iraj 3_0

اما خب  گریه هامون تو گلو و خنده‌هامون بی صداست. سقفمان هم سال‌هاست که از هم جداست. البته آسمان همان است. اما مگر جز این ترانه‌ها پناهگاهی داشتیم؟ پس اگر شما و  رفقا نخواهید دیگر ادامه دهید تکلیف مایی که این همه سال پا به پایتان آمده‌ایم چه می‌شود؟ ایرج خان برخیزید  که خورشید را دوباره از پشت ابر صدا کنیم.

منبع خبر "برترین‌ها" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.